بازنشر: لرد(میدان) میری اوز، مرکز داد و ستد و از شاهرگ های اقتصاد منطقه بود به قلم عبدالرحمان صالح
عبدالرحمن صالح*: اوزی های قدیم مملو از خاطرات هستند و چنان چه دست به قلم ببرند و در روی کاغذ بیاورند علاوه بر آن که از میان خاطرات گوناگون چه بسا چیزهای تازه ای کشف شود، بیشتر از آن کمک می کند تا جوانان نسل کنونی تشویق شوند میراث گرانبهای گذشته و اجداد را زنده و بازسازی کنند تا رونق داد و ستد در شهر و شهرستان اوز فزونی پیدا کند.
و اما:
امروز داشتم در لرد میری قدم می زدم. در آنجا، مکانی خلوت در سکوت و آرامش کامل یافتم که سابق پر از هیایو بوده است.
با نگاهی به تاریخ شهر زیبای اوز و ورق زدن دفتر خاطرات و کتاب تاریخ متوجه می شویم که لرد میری اوز و دوران قدیم مرکز تجارت منطقه بوده است.
شلوغی بازار را در آن روزها تصور می کنم. قبلا خاطراتی در مورد این محل نوشته ام(داستان های که سینه به سینه نقل شده به ما رسیده، داستان این هفته لرد میری) ولی حالا سعی می کنم گوشه های دیگری از خاطرات این محل را بنویسم و به تصویر بکشم شاید که نسل جوان شهرمان پیگیر تحقیقات بیشتری باشند و از مکانهای تاریخی شهر بیشتر بدانند. در حال حاضر شهردار دلسوز شهرمان مسعود کراماتی سنگ فرش و محوطه ِسازی زیبایی را در این مکان انجام می دهد که جا دارد از وی و تیم شهرداری قدردانی داشته باشم.
در زمانی نه چندان دور، این مکان محل کسب و کار و تجارت عموم مردم اوز بود. در ضلع شرقی میدان لرد میری مسجد قدیم جمعه و بازار قیصری قرار داشت و بازار بزرگ سنتی شهر نیز همان جا و رو به میدان بانک صادرات بود. در کوچه بانک قصابی قرار داشت. در ضلع غربی میدان کاروانسرایی بود که هنوز باقی است و در کوچه راسته بازار مغازه هایی قرار داشتند که فروشندگان اوزی با فرهنگ بزرگ و غنی خود تولیدات داخلی شهرمان را مستقیم به دست مشتری می رسانیدند.
هدف رضایت کامل مشتری بود. در آن زمان کاسبان و تولید گران کیفیت در کار و رزق و روزی حلال را در نظر داشتند.
از آتش درون کوره در دل آن ذوب آهن، آهن آلات و لوازم کشاورزی از قبیل تبر، تیشه، بیلک، بیل و کوراء ساخت می شد و دیگر مغازها یکی محصولات کارگاه شرینی پزی از جمله ارده، پشمک و بلبل مشاطی ساخت اوز می فروخت و در دیگری محصولات کشاورزی(زراعت هویج، گزرک، شلغم، بادمجان، گوجه فرنگی، سیب زمینی، ترب و خیار محلی با آن بوی مدهوش کننده که داشت و انواع سبزی ها و کرکه و خیارزه) حاجی کامل زاهدی، وحدانی، مزرعی، زینل شیر، حاج امانت، زارع، برادران نجم الدینی و تابعی، مردان زحمت کشیده اوز به فروش می رفت و مغازه دیگر محصولات تولیدی دامداران(از قبیل روغن، کره محلی، دوغ، ماست، کشک لچه، کشک باده، کشک گرد خشک، عسل کوهی، تخم مرغ محلی، شیر، ماست، پنیر محلی و هر آنچه بود اصل محلی ) به فروش می رفت. دامدارانی که اطراف شهر در چهار ستون ضلع بیابان های اطراف شهر چادر نشین بودند و بیدار و هوشیار دیواری از حفاظت برای شهر تشکیل داده بودند.
در مغازه دیگر در لرد میری قدیم گندم، جو و آرد کارخانه حاج محمد رسول خضری و در گوشه ای دیگر جوانان با لباس زیبای محلی شال و کلاه و کباه نشسته بودند و با تیراندازی تفنگ و فشنگ ها را امتحان می کردند و باروت سیاه امین قوام امتحان می شد و به فروش می رفت.
و دیگر نقش چارودارن شهرمان خیلی مهم بود که بار تولیدی شهرمان را به همه منطقه ها می بردند و کمی آن طرف تر از میدان سوبات های با دو سکو روبروی هم بود که مردم در آنجا استراحت می کرِدند و از روزگار و اخبار روز و تجارت بازار سخن می گفتند. همیشه شهر اوز از امنیت کامل برخوددار بوده و آن را مدیون بزرگان، مردم، جوانان عشایر، چارودارن و کشاورزان بود که همه با هم اتحاد، همدلی و همبستگی داشته اند.
قلعه اوز نشان از امنیت و قدرت، بازار نشان از تجارت و اقتصاد قوی، وجود چند حمام در شهر نشان از اهمیت مردم به بهداشت و سلامت و برکه های داخل و خارج از شهر نشان از وجود مردمان خیر اندیش و نیک اندیش داشت که همیشه نسل به نسل در شهر اوز بوده و هستند.
اما در گوشه میدان لرد میری کاروانسرای قدیمی با قسمت های فوقانی جداگانه که کمی بلندتر از سطح زمین بود قرار داشت که محل استراحت مردم منطقه و کاروان های تجارت منطقه بود.
وقتی کاروان های شتر و چهارپایان بار گندم و جو و لوازم های دیگری برای فروش می آورند، بارها تحویل مغازه داران بازار اوز می شد و خودشان برای استراحت به کاروانسرای محل می رفتند و در آنجا استراحت می کردند.
بله آن موقع شهر اوز مرکز تجارت و اقتصاد بود ولی حالا از تجارت و اقتصاد در منطقه سهمی ندارد و باید برای تجارت و اقتصاد و توسعه پایدار شهر زیبای با فرهنگ اوز فکری کنیم و فقط با اتحاد و همدلی و همبستگی مردمان شهر اوز و منطقه و شهرستان اوز می توان به قله پیشرفت و اقتصاد دست پیدا کرد.
همشهریان عزیزم و دوستان خوبم یاران اتحاد و توسعه شهرستان اوز خواهش می کنم نظر خودتان را کامنت کنید که نظر مردم ارزشمند است.
هر چند از تجربه خودم و آنچه خود به یاد دارم و آنچه سینه به سینه نقل شده می نویسم اما هدف از آوردن این خاطرات این است که بگویم وقتی مردمان گذشته ما توانستند شهر زیبای با فرهنگ اوز را قطب اقتصاد منطقه کنند و ۱۶ کارخانه تفنگ سازی، کارگاه باروت سازی، فشفشه سازی های رنگی و کارگاه های آهنگری راه اندازی نمایند و در بخش کشاورزی و دامداری تامین کننده مصرف روزانه مردم باشند و در بخش تجارت از جهرم تا سیرجان تا استهبان و داراب و جویم و تا بنادر جهت امر تجارت به اوز می آمدند، پس باز هم می توانیم و حالا اولین قدم ساخت بازار است و کارخانه هایی که جوانان شهر و منطقه ما بیکار نباشند.
ما هر چقدر مراکز تجاری با علم روز و به صورت بازارچه بسازیم ولی باز هم جای بازار با آن طرح قدیمی با کوچه های دو متری یا چهار متری و مغازهای نزدیک به هم خالی است.
ما می توانیم با هم باشیم و شروع کنیم برای پیشرفت بهتر و اقتصاد شهرمان را دگرگون کنیم چرا که هدف پیشرفت، سربلندی، سرافرازی و سرسبزی شهر زیبای با فرهنگ اوز می باشد.
*:مدیر گروه اتحاد و توسعه شهرستان اوز
لینک کوتاه:
همه ما ادعای اتحاد و همدلی داریم اما دو صد گفته چون نیم کردار نیست .کاش همه همزبان و همدل باشیم و نشانه های اتحاد و همدلی را داشته باشیم . در رفتارمان تجدید نظر کنیم و اشکالات مان را بررسی کنیم و اول از خود شروع کنیم که نتجه بخش باشد.
ممنون از اطلاع رسانی خیلی جالب و آموزنده ای کاش برمیگشتیم به ان زمان امیدوارم دوباره بسازن موفق ومعید باشید
اگر بخواهیم به دوران طلایی باز گردیم اول باید گروههایی که زیرکانه باعث اختلاف انگیزی و ایجاد یاس و نا امیدی به جامعه القا می کنند شناسایی و تغییر رویه دهند . ما
لکان واحد های تجاری به انصاف برگردند و از گسترش ادبیات نامناسب در برخی گروههای مجازی جلوگیری شود و یکرنگی در جامعه رایج شود . و از کاه کوه ساخته نشود
ما اوزی ها باید کمی. از. افتخارات گذشته. فاصله بگیریم. ونگاهی به شهرهای اطراف. بیندازیم که چگونه. وبا سرعت درحال ترقی. وپیشرفت. هستند نمونه آن شهرستان خنج که اخیرا. با جداشدن. از مجموعه علوم پزشکی. لارستان. درطی. چند. هفته. اخیر. گامهای. بسیار. بزرگ برای. تاسیس دانشکده. پرستاری. ومجوز. بیمارستان ۱۸۰ تختی. و دستگاه. ام. ار. ای. را از دولت معلوم. پزشکی. فارس. گرفته اند. ماهم باید از تجربیات. آنها. درس. بگیریم. وبیش. ازین. ها مشغول کارهای. کوچک در اوز نباشیم. ودلخوشی. به قصه های. قدیم وبازگو. کردن. آن دردی. از مشکلات. نسل. امروز. اوز. را. درمان. نمی کند
همت بلند دار که مردان. بزرگ. از همت بزرگ بجایی. رسیده. اند. درحال حاضر مسولین. وفرمانداری. و مردم شهرستان خنج از دولت طلب. بیمارستان. فوق. تخصصی. و دانشکده. پرستاری و…..میکنند ومردم. ومسولین. اوز. انتظار. دارند که مسولان. لاری. اعتبار. تعمیرات دیگ. بخار. و تعمیرات. دستگاه رادیولوژی. و…. برایشان. انجام. دهند این. است. تفاوت. دیدگاه وسطح. مطالبات امروز. شهر ستان. ما.
همه شاعران ضرب المثل ها گفته اند دوست خوبم خودت برخیز و بر خود ….گیر که کس بر کس ماتم نگیرد خوب در شهرمان دورربزنید هر مساجدی هر مدرسه ای هر خیابانی و دانشگاهای شهرمان همهخیرانیشان سخاوتنمد شهرمان ساخته اند پس تا حالا نماینده برای ما چه کرده اند پس لازم است داشته هلی گذشته خود به رخ بکشیم و همانطور لازم است آنچه حالا داریم جدول کنیم از کجا آمده کی ساخته است پس اختصاص بودجه برای شهر ما کجا رفته است شهر ما این لامپ هلی زرد بی روح بلید عوض شود و دوبانده شدن جاده بلوکات و… ادامه »
هرچند نبایستی ما به گذشته پرافتخار خود با وجود مردمان فرهیخته دلخوش بمانیم و لی آنگونه هم نباید باشد که تاریخ گذشته خودرا بفراموشی بسپاریم بله الان اوز دروران رخوت و سستی و انفعال بدی را میگذراند که اینهم شاید برگردد به بدمهری و بی مهری ها و حتی ظلماییکه نسبت به اشخاص دانا و فرهیخته روا میداشته ایم اتفاقا با ید همچون کسانی چون صالح گذشته مارا یادآوری کنندتا بدانند اوز چندین میدان بزرگ تجارت داشته است ولی الان امان درداشتن یک میدان تره بار ترو تمیز
عبد صالح اگر بنده واقعی خدا هستی بنظر من چنین سرگذشتهای بیشتر بنویس
]چرت و پرت ننویسید واقعیت جامعه را بگویی از زمین خواریهات بنویسم