*📌برچسبی به نام: بومی ستیزی*،..*داغی جدید و مخرب، بر پیشانی* مطالبه گران…
.هشداری در رسیدن به خفقان آزادی بیان!!!…
✍️امیررضارضایی*:
شهرستان شدن اوز، که یکی از کهن ترین بخش های جنوب فارس بود که می بایست حداقل، یکی دو دهه قبل، به روال معمول حق و عدالت، به حق شهرستان شدن خود می رسید تا سیر حرکتی توسعه زیرساخت های خود را در این منطقه محروم، شتاب ببخشد، اما شوربختانه این عدالت، نصیبش نشد و از کفش در زمانهای گذشته خارج شد و آنگاه به حق فرسوده خود رسید که خزانه های دولتی خالی و با شهرستان شدنش نیز، فقر زیرساخت های آن، نمایان تر و روشنتر گردید..
تلاش دو دوره از فرمانداری این شهرستان، از سال ۱۳۹۸ که آغاز شهرستان شدن این بخش کهن بود، با هویدا شدن مشکلاتش در نبود زیرساخت های اداری و عمرانی، با انبوهی از چالش ها گره خورد…
چالش هایی بس فرسایشی، که از علی پور فرماندار، در مقام اولین فرمانداری این شهرستان و به نوعی بومی منطقه جنوب لارستان و آشنا به اقلیم و مردم با آن روبرو بود، تا به محمدی بواناتی غیربومی، دومین فرماندار این شهرستان نیز ادامه پیدا کرد…
این وسط اما، میزان صبر و طاقت مردم نیز، مزید بر علت و اضافه شدن بر این چالش ها بود، آنجا که فشار مطالبات مردمی که با ورود این بخش قدیمی، به دنیای جدید تقسیمات کشوری گره خورده بود ولی فراموش کرده بودیم که این شهرستان نوپا و نوظهور جدید نیز، در بطن سیستم معیوب و فرسوده اداری همین کشور است و تعلل و کندی در گرفتن مطالبات خاک خورده این بخش سابق، جزیی جدا نشدنی از کل همین سیستم فرسوده اداری است…
فشارهایی که از دنیای حقیقی و حضوری مردم تا دنیای مجازی این شهرستان، بر فرمانداری تازه تاسیس وجود داشت….
از نبودن ادارات مستقل در شهرستان اوز، تا نبودن نیروهای بومی مدیریتی و تا هر آنچه باید از سالیان گذشته بستر آن فراهم می شد، اما گویا اوز، بخشی فراموش شده در بطن لارستان مادر، شده بود!!!..
در این گذر و در این دو دوره فرمانداری شهرستان اوز، با وجود چالش های فراوان و فشارهای مردمی در فضای حقیقی، مجازی و رسانه ای، بی تردید واژه آزادی بیان مردمی و رسانه ای نیز با چالش ها، زنگ تفریحی ها و فراز و نشیب های فراوانی روبرو شد….
بی تردید؛ یکی از نشانه های رسیدن به بلوغ سیاسی و فکری و تبلور آزادی اندیشه در جوامع بشری را، می توان به میزان آزادی بیان در آن جامعه استناد کرد که چگونه ارکان قدرت سیاسی یک جامعه، این بستر را برای مردم و یا رسانه ها فراهم کرده اند و به چه میزان نیز، تاب آوری خود را در مقوله آزادی بیان به ورطه آزمایش قرار داده اند تا بلوغ سیاسی افراد آن جامعه و مسئول، با آزادی بیانی در چارچوب احترام و نه تخربب، و انتقاد به همراه راهکار و نه توهین، در معرض سنجش قرار گیرد..
آزادی بیان رسانه ای و مردمی در دوره اول فرمانداری را می توان از پرچالش ترین دوره جدید شهرستان شدن اوز یاد کرد..
آنجا که سیر توقعات مردمی، با شهرستان شدن اوز، بشدت سرعت گرفته و میزان آن نیز، افزایش پیدا کرد و در این مسیر پرچالش و ناآرام، محدودیت هایی بر رسانه محلی در شهرستان ایجاد شد و نیز فشارهایی نیز بر محدود کردن خبرنگار در شهرستان اهمال شد. همچنین محدود کردن فعالین اجتماعی در رسانه های مجازی در این دوره که با انتخابات شورا نیز همراه شده بود و به طور طبیعی همراه با تنش های فراوان نیز بود، می توان میزان این آزادی بیان را در دوره اول مورد ارزیابی قرار داد که پرداختن به جزییات آن، در این مقوله نمی گنجد…
در دوره دوم فرمانداری، اما آرامش نسبی برای واژه آزادی بیان رسانه ای و مردمی، برقرار شد..
شاید بتوان علل های گوناگونی از جمله افزایش تاب آوری مسئولین در سطح کلان کشور و یا رسیدن به بلوغ اجتماعی همراه با روابط احترام آمیز به صدای مردم و رسانه و یا سیاست کلی نظام در افزایش آزادی بیان بوده باشد تا با افزایش فشارهای بین المللی و تحریم های شکننده برکشور و مردم، حداقل آرامش داخلی کشور حفظ شود..
دوره دوم فرمانداری در مقوله آزادی بیان در هر سه میدان: یعنی مسئول، مردم و رسانه، دوره صعه صدری در بدنه فرمانداری و نیروهای امنیتی، در ارکان های گوناگون فضای سایبری و حقیقی ونظارتی در این شهرستان می دانم که می تواند به الگویی اثبات شده در احترام به آزادی بیان، ماندگار شود…اگر چه این دوره با بحران اجتماعی در سطح کشور و اعتراضات موسوم به زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ همراه بود…
اما در دوره سوم فرمانداری که به تازگی و از سال قبل ( ۱۴۰۳) با ورود فرماندار بومی آغاز شده است، فعلا نمی توان میزان این آزادی بیان مردمی و رسانه ای را مورد سنجش قرار داد، اگر چه فرماندار بومی، خود از حامیان آزادی بیان رسانه ای در دوران ریاست بر اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان بوده است و این مهم، می تواند وزنه ای مثبت برای آینده آزادی بیان رسانه ای، در سطح شهرستان باشد..
حال با استقبال اکثریت جامعه، از ورود نیروهای مدیریت بومی و در راس آن فرمانداری، بستر و فضایی دو سویه را فراهم کرده است که حداقل در دو دوره قبل وجود نداشته است.. فضایی که تعامل عمومی و گروههای فعال اجتماعی در آن، به سبب بومی بودن مقام فرمانداری، می تواند فاصله دولت با مردم و گروههای اجتماعی و سیاسی مردمی را به حداقل ممکن برساند و این فرصتی کم سابقه از زمان انقلاب ۵۷ کشور، تا به اکنون در شهرستان نوپای اوز است..
اما در این دوره جدید و غنیمتی که باید قدر دانست و پشتیبانی و حمایت کرد، واژه ها و جملاتی جدید و برچسبی نو، در فضای سیاسی و اجتماعی شهر و شهرستان اوز، در حال گسترش است که می تواند عواقب جبران ناپذیر و خسارت باری، بر بدنه واژه آزادی بیان افراد، گروههای فعال و مطالبه گر اجتماعی وارد کند…
برچسبی به نام ؛ بومی ستیزی، یا عنوان تخریب مدیران بومی پس از هر انتقاد شهروند…
واژه هایی که گویا عده ای ، یا گروهی و یا دسته ای سیاسی و درون شهری یا شهرستانی، آن را در قبال هر منتقد شهروندی که از شرایط حاکم بر ادارات، محیط شهری و شهرستانی و از کمبودها و کاستی ها ناراضی است، در فضای مجازی با هدف ساکت کردن منتقد به کار می برند…
باید بدانیم؛ آسیبی که می تواند با این برچسب خودساخته، به میزان مشارکت اجتماعی افراد، گروهها و به میزان آزادی بیان در سطح جامعه وارد کند، جبران ناپذیر خواهد بود…
باید دور اندیشی کرد، از ساخت حصاری که می تواند با این برچسب زدن ها در درازمدت ایجاد شود که کمترین تبعات آن، قهر اجتماعی، انحصار سیاسی گروهی و ایجاد شکاف و فاصله انداختن عمدی بین دولت و مردم در یک منطقه باشد..
اما چه کسانی و یا چه گروههایی و یا چه نیابتی هایی، با شروع دوره جدید فرمانداری، این واژگان برچسبی را، دستاویزی برای بستن صدای منتقدان، دلسوزان و فعالین اجتماعی در فضای مجازی کرده اند؟
سوالی که باید جواب آن را قبل از طرد شدن افراد فعال اجتماعی، گروهها و انجمن ها و رسیدن به قهراجتماعی، آن را یافت و از گسترش آن جلوگیری کرد..
جامعه متعلق به حضور و مشارکت همه افراد و گروههای فعال اجتماعی با هر نگاه و هر سلیقه ولو متفاوت، است…
آن را محدود نکنیم و به سمت دوران خفقان آزادی بیان، بازنگردیم…
*: (خبرنگار مردمی و رسانه شهرستان اوز)
لینک کوتاه:
ما باید از مدیران بومی خودمان حمایت بیشتری داشته باشیم شما خبر دارید فرمانداری ماشین ندارد ورفت و آمدهای فرماندار محترم با ماشین خودش وشوهرش صورت میگیرد
سلام و عرض ادب
سرکارخانم درست متوجه نشدم تا جایی که بنده اطلاع دارم خیرین برای همه ارگانها یک دستگاه ماشین سواری صفر، از فرمانداری تا دادگستری و دیگر نمایندگیهای مستقر در اوز خریداری و اهدا کرده اند و اگر اشتیاه نکنم فرمانداران قبلی نیز یکدستگاه پارس برای انجام امورات اداری در اختیار داشته اند مکر اینکه ماشین فرمانداری فروخته باشند و یا خیرش پس گرفته باشد لطفاً شفافتر بیان فرمائید
یعنی همینکه فرماندار بومی شد ماشین ناپدید شد!!!🙏
کریم پور فعال اجتماعی
مقاله درست و برابر اصل نوشتید خوشبختانه خانم فرماندار مدافع قلم وانتقاد پذیر هستند و از هر دلسوزی جانبداری میکنند ولی بیشتر ما مردم از انتقاد و گوشزد دلسوزان گریزانیم وگرنه فرماندار اوکی هستند
تایید می گردد از خانم دکتر اشمی خواهش دارم عین زمان ریاست اداره ارشاد با قدرت وحدت از صدای آزاد ونقادی حمایت کنند
سلام و عرض ادب
خدمت دوست و برادر گرامی
نقد جنابعالی بسیار ریزبینانه و موشکافانه بود
بخصوص آنجایی که نقد بر این اوصاف بود «سوالی که باید جواب آن را قبل از طرد شدن افراد فعال اجتماعی، گروهها و انجمن ها و رسیدن به قهراجتماعی، آن را یافت و از گسترش آن جلوگیری کرد…»
هر چن که طی این مدت برای ساکت کردن فعالین اجتماعی از هیچ حربه ای دست نکشیدند،از تهدید و توهین افترا گرفته تا دخالت در امور خانواده و نزدیکان تا شکایت و شکایت کشی شورا با شهروند و شورا باشورا و چه گویم که ناگفتنم بهتر است.
کریم پور فعال اجتماعی
ما شهروندالن وظیفه داریم پشت سر مسپولین خودمان باشیم وحمایت کنیم مشکلبات فراوان است ولی فرماندار محترم هرچه در توانش است صورت میدهد ولازمه بایشان فرصت بدهیم و مسلما کارها بروفق مراد پیش میرود
خدا قوت
بومی ستیزی و به عبارتی غریب پرستی سالهاست رواج دارد شهردار بومی و مخلص و پاکددست زیر سوال رفت و مجبور به استعفا
مرحوم امام جمعه سابق آماج انواع تهمت ها و حملات قرار گرفت
چند مدیر بومی در اوز داشته ایم و سیبل هجمههای غیر منصفانه قرار نگرفته اند و فراوان مدیر های غیر بومی با بازدهی منفی تشویق شده اند
غریب پرستی رواج داشته و دارد
اقای امینی قرار نیست هرکس بومی باشد برای همیشه شهردار ویا ریس باشد مردم. عملکرد. کارمند ویا شهردار. را در نظر میگیرند. اگر شهر ومبلمان شهری خاموش وکهنه باشد. وشهر بی تحرک. باشد. باید. فکری کرد این کارها بومی ستیری نیست. اینها احقاق حقوق شهروندان. اوزی است
خاموش و کهنه بودن مبلمان شهری بهتر از فروختن زمین شهر و مصرف آن برای تبلیغات انتخاباتی شورا می باشد
اینشالله خانم فروغ هاشمی که الان فرماندار هستند همچون زمان ریاست اداره فرهنگ وارشاد اسلامی ازرسانهها و افراد اهل قلم حمایت خواهند کرد همچون آقای استاندار فارس که فضای خوبی را در استان فارس برای مطبوعات بوجود آورده اند
واقعآ
مردم اوز از اینکه فرماندار وسایر مسولان بومی. باشند بسیار خوشحال هستند اما این باعث. نمیشود که نتوانند از کارها و نحوه عملکرد انها انتقاد نکنند. انتقاد. کردن در جهت پیشرفت واداره شهرستان است ولازم وضروری. است که نحوه عملکرد مسولان بومی هم مورد بررسی وانتقاد قرار داد.
از زمان شهرستان شدن اوز هر کدام غز فرمانداران سابق چندتا اداره دولتی. در اوز تاسبس کردند. از خانم هاشمی فرماندار بومی هم. انتظار. است ادارات مورد نیاز مردم را ایجاد کنند. مانند اداره. کار ورفاه اجتماعی. پزشکی قانونی. و مرکز اموزش. فنی. وحرفه ایی. که همه این. ادارات. در خنج. وگراش. موجود هستند
البته مواردی باید به مطلب حضرتعالی اضافه شود که هیچ اداره ای پس از شهرستان شدن به اوز داده نشده و اگر مواردی هم بوده در حد نمایندگی و وابسته به لار بوده و مواردی هم در حد پست بانک و پلیس ۱۰+ بوده « خصوصی » که دارای نقایص بسیار بده و باز هم وابسته به لار و گراش میباشد که به فرموده جنابعالی از فرماندار محترم انتظار میرد در رفع نقایص موارد یادشده و استقرار ادارات و حق مردم شهر و شهرستان اوز تلاش مظاعف نمایند🙏
کریم پور فعال اجتماعی
آقا یا خانم کریمپور شهروند گرامی شورا ستیزی یک مدل بومی ستیزی است مطمئن باشید اگر اعضای شورا بومی و همشهری و اوزی نبودند تمام منتقدانش تبدیل به مشوقانش می شدند جوجه همسایه غاز است
ذره ای در این امر تردید نکنید
فرماندار بومی سرکار هاشمی باید. در زمان مسولیت خودشان چند اداره مهم دولتی. ومورد میاز مردم. به یادگار مستقر نمایند اداراتی مانند ۱- اداره کار ورفاه ورفاه اجتماعی ۲- مرکز اموزش فنی وحرفه ای ۳- اداره تعاون روستایی ۴- اداره پزشکی قانونی
آقای خضری از پیام بنده در باب شور ا خوشتان نیامد و تایید نکردید؟
*فرض بنیادین کتاب کینهتوزی: نیمۀ پُرِ نیمۀ تاریکِ ما نیز همین است که ما در عصری مملو از کینهتوزی زندگی میکنیم. سایمون مککارتی جونز، نویسندۀ این کتاب و استاد روانشناسی دانشگاه ترینیتی دوبلین،* ما در عصری مملو از کینهتوزی زندگی میکنیم. خشم فراگیر در شبکههای اجتماعی به کینهتوزترین کاربران اعتبار میبخشد. افراد به خاطر کینهای که از یک شخص یا گروه دارند از شخصی تعریف و از دیگری انتقاد می کنند. در فضای اجتماعی کسانی حاضرند حتی به قیمت آسیبدیدنِ خود، دیگران را تنبیه کنند. اما این کینهتوزی در عمل تا چه حد اثربخش است؟ آیا واقعاً میتوان با تنبیه،… ادامه »
*لطفایک بعد نگر نباشیم* افکار و اعمال انسانها مثل اثر انگشت هستند . انتظار نداشته باشیم مردم مقابل تخریب شخصیت تحقیر شخصیت و توهین به شخصیت شان که در قالب انتقاد رواج پیدا کرده و بد جور هم باب شده نگویند ما نیستیم و خداحافظ ؟! نه انتظار نداریم مشکل حل شود چون انانکه از وقت و زندگی خود مایه گذاشته اند را چنان کوبنده و بی رحمانه زیر جملات مثلا انتقادی برخی به اصطلاح منتقدان له و لورده می کنیم که دیگر حلال مشکلاتی در میدان باقی نمی گذاریم بازماندگان فقط منتقدانی هستند که اموخته اند غر بزنند ان… ادامه »
زلزله دوسال اخیر و سیل پاییز ۱۴۰۳ اوز نشان داد که نقش گروه های فعال اجتماعی و داوطلبان کمک و پیش قراولان امداد در مواقع بحرانی چقدر تعیین کننده نه تنها در ابعاد انسانی بلکه در عرصه های مادی نجات بخش بوده و چقدر تعیین کننده بوده است است. ما اگر در چنین مواردی بکمک همنوعان بشتابیم می توانیم نام فعال اجتماعی بر خود بگذاریم نه بواسطه نوشتن و انتشار مطالب خلاف واقع و تفرقه انگیز که باعث از بین بردن انگیزه های مسئولین و فعالین اجتماعی شویم . خود را بسنجیم که تا الان در مشکلات چه اندازه به… ادامه »
متاسفانه عده اندکی ناخواسته نظریات افرادی را که می خواهند نظرشان و هدفشان به کرسی بنشانند را با طرح دوستی و امتیازاتی در زمان قهوه و چای خوری به گروهها و …ارسال می کنند و باعث چند قطبی شدن جامعه می شوند . این کارها نتیجه ندارد و دستها رو خواهد شد.