فروغ از ماه عسل تا ماحصل

بهرام رفیعی*: نگارنده در مقاله بهمن ماه ۴۰۳ با تیتر”اوزدرخطرنیست بازجویدروزگاروصل خویش ” به این نکته اشاره نموده ام که یک نوع ایستایی و سکون مدیریتی کلان شهری و منطقه ای در اوز از سال ۱۳۵۷ الی ۱۳۷۶ مشاهده گردیده است . البته در این ایستایی و انفعال مدیریتی کلان منطقه ای بحث بومی و غیربومی مدنظر نگارنده نیست . ای بسا خیلی از مدیران غیربومی دلسوزانه و عاشقانه کارهای عالی انجام داده اندو اوز را زیرباران محبت خود دیده اند و رفته اند. اما در این چند دهه حلقه ایدئولوژی نظام آن قدرتنگ کرده بودند که حتی جمهوریت نظام هم تحت الشعاع قرارداده بودو متاسفانه به جای لحاظ نمودن و مبناقراردادن حق شهروندی برمبنای حقوق بشری وجهه مذهبی و عقیدتی آن بیشتر لحاظ می شد . از این رو افرادی که در این دایره تنگ عقیدتی و ایدئولوژی قرار نمی گرفتنداز پذیرش مدیریت هم محروم می شدند. لذا اوز در طول چند دهه در این تنگنا از حلقه مدیریتی کنار گذاشته شد و نمی توانست در رقابت های مدیریت کلان منطقه ای چون انتخابات مجلس مستقل از لار و گراش وارد گود شود . اما در کارهای فرهنگی همچنان پیشتاز و یکه تاز بود و به شهر فرهنگی موصوف گردید که تا حدودی خلا مدیریتی خودرا هم جبران می نمود.
اکنون با این انتصاب شایسته و بایسته اولین حلقه مدیریتی کلان خودرا بازیافته و چنان استقبال بی نظیری از آمدن بانوفروغ هاشمی به عنوان اولین فرماندار زن بومی نمودند که در حافظه تاریخی مردم اوز دیده نشده بود. و چنان سالن الزهرا محل اسکان مدعوین در شور و شعف و شادی غرق شده بود که انگاریوسف گم گشته بازآمده و کلبه احزان را گلستان نموده است . و در تودیع وتکریم فرماندار سابق آنچنان سنگ تمام گذاشتند که اصلا تمایزی،و تفاوتی در غیربومی بودن ایشان احساس نگردید.
تا اینجا ماه عسل این پیوندمبارک و میمون فروغ و شهرستان اوز خوب پیش می رفت . دسته دسته و گروه گروه از اقشار مختلف مردم به دیدارفرماندارجدید می شتافتندو شادباش می گفتند.
بانو هاشمی در مدیریت فرهنگی که چندین سال در راس اداره فرهنگ شهرستان اوز بودند کارنامه درخشان و قبولی داشته اند . با توجه به اینکه مدیری توانا و پاک دست و حامی مادی و معنوی تمام انجمن های تحت پوشش اداره فرهنگ بودند و خود نیز،عضوی فعال در انجمن ادبی و شاعری توانا بوده اند و به تعبیری از جنس هنر و ادب و فرهنگ بوده اند که سلسله مراتب اداری هم از مسولیت خانه فرهنگ تا مدیریت اداره فرهنگ شهرستان طی نموده اند احتمال موفقیت ایشان در مدیریت سیاسی شهرستان هم خواهند داشت . هرچند بدون هیچ تجربه ای در بدو ورود به کانال مدیریت سیاسی آن هم در بالاترین رده سیاسی شهرستان در کسوت فرمانداری ظاهر می گردد، شاید از این نظر ایرادی وارد باشد اما درصد موفقیت ایشان بسیار بالاست .
اگرقیاس مع الفارق نباشد ودر الگویی بالاترو بزرگترمثال بزنم، میرحسین موسوی یک نقاش هنرمند و اهل هنروقتی بر کرسی نخست وزیری در آن سال های سخت جنگ تکیه زد ، نگذاشت کشور در بحران مدیریتی و اقتصادی غوطه ور شود . خاتمی از دل وزارت فرهنگ و نهاد کتابخانه که یک نهاد فرهنگی است برآمد و برکرسی ریاست جمهوری تکیه زد و اصلاحاتی به منصه ظهوررساند که هنوز هم کشوربرای برون رفت از مشکلات اقتصادی و سیاسی خودبه اصلاحات خاتمی محتاج است . اما دورگردون بر مراد او نرفت و گوشه عزلت گرفته است . بی شک این دو موفق تر از دیگر روسای جمهوربودند که از دل نهادهای امنبتی و نظامی برخاسته بودند.
اکنون در شهرستان اوز بانوهاشمی برخاسته از یک نهادفرهنگی قطعا موفق ترعمل خواهدکرد. در این میان شاید اندک گروهی باشندمردد .و اندک گروهی باشندروی گردان و ناامید از این روند حاکمیتی که بومی گرایی در شرایط فعلی درمان نیست مسکنی است که درد را تسکین می دهد . ای بسا به زودی دردها را عود بنماید . و با پایان یافتن ماه عسل این انتصاب میمون و مبارک به ماحصلی برسیم که بگویند:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجادانندحال ماسبک باران ساحل ها
مردمی که در چنین گردابی هایل اقتصادی و معیشتی گیرکرده اندحق دارندمحتاط باشند و شکاک. ساده بگویم ، حال عمومی خوب نیست . مردم دنبال دل خوش سیری چندهستندو نمی یابند و سرسوزن ذوقی ندارند. در ناترازی ها می لولند. ناترازی هم کلمه شیک و قشنگی است . اختراع دولت مردان ماست که بار روانی کمتری برمردم تحمیل نماید و الا این ناترازی ها یعنی نابسامانی و ناتوانی در مدیریت کلی کشور است ساده تر بگویم برق نداریم . آب نداریم . نان نداریم . کشاورز ما دلهره داردکه هفت ساعت در شبانه روزبرقش قطع می شود. کارگرما سربرج هشتش گرو نه ۹ است و آه در بساط ندارد. گفتند طبیبی حاذق و فهمیده و سنجیده بایددست بر درمان زند تا ز نو بهبود یابد حال بیمار وطن را . این هم نشد. همه این ها ممکن است فرداهای پیش رو هرکدام به عنوان یک چالش متوجه فرماندار جدید باشد. در صورتی که خیلی مبرهن است که این گرهی نیست که به دست فرماندار یا حتی استانداربازشود. نباید چیزی از فرهیختگی و برجستگی فرماندارمنصوب کم نماید . البته اگر نگارنده به عنوان یکی از اعضای اتاق فکربودم قطعا توصیه می کردم .ترا آن به که روی خودرا ز مشتاقان بپوشانی . از قبول مسولیت امتناع کنی . اما اکنون که پذیرفته می دانم حب صندلی ریاست نیست . بعد از ۴۶ سال اکنون فرصتی حاصل شده که کرسی مدیریت کلان شهرستان را باید غنیمت شمرد. به قول یکی از،سخنرانان مراسم این انتصاب را نشانه ای از دموکراسی و مردم سالاری و تساوی جنسیتی بدانند روی دیگر این سکه این گفتار این است که انگارتا حال شهرستان اوز از این نعمت دموکراسی بی بهره بوده است و برای اولین بار مزه ی آن چشیده است . ناگفته نماند نگارنده ساز و کارهای اینچنینی در مدیریت شهری را خارج از اصول دموکراسی می دانم . مطالبات زمانه برای تحقق دموکراسی جامع و کامل در چارچوب فعالیت احزاب و تشکل های مردمی و سیاسی و مدنی تعریف و سنجیده می شود . به هرحال کرسی ریاست اگرهدف شیفتگی برای قدرت نباشد و تشنگی خدمت بیاورد، می تواند در عین نابسامانی و ناترازی ها به حفظ منافع کلی شهرستانی هم کمک شایانی بنماید. به قول شیخ صالح انصاری که در روز مراسم فرمودند: انتظارمعجزه نباید داشت . معجزه همان هم سویی و همگرایی دریک رابطه سالم و سازنده ی اتحاد و انتقادی با فرماندارجدید است که بتوانیم کار ها را پیش ببریم .
*: فرهنگی بازنشسته، پژوئهشگر و نویسنده از اوز بهمن ماه ۴۰۳
لینک کوتاه:
امیدوارم ماحصل آنچه که پیش بینی کردید بشود
مردم شهرستان از انتخاب سرکار هاشمی خوشحال هستند اینشالله که دراین شرایط سخت اقتصادی با همراهی. واتحاد. وانسجام مردم وهمراهی بزرگان. ومعتمدان. وخیر اندیشان. اوزی بتوانند خدماتی. به یادگار. گذارند. قطعا مردم. هم مشکلات. را درک میکنند. وبا توجه. به امکانات موجود. انتظارات خود را مطرح. وپیگیری میکنند. با تشکر همشهری دلسوز. اوز
درشرایط فعلی هرفرمانداری که از هرکجای ایران دراوز منصوب. شود این مشکلات وکمبود اعتبارات وبودجه. وناترازی ها. وجود دارد. وپس. بهتر است حالا که یک شیر زن بومی استین همت بلند کرده ومیخواهند خدمت نمایند همگی. ویکصدا از ایشات. پشتیبانی. نمایند تا شهرستان اوز. را به جایگاه اصلی خود. برسانیم
آقای رفیعی بهرحال کمی مطلب را گنگ نوشته بودید هم تعریف وهم تردید ولی از قلم شما برمیامد واضحتر بنویسید
درود بر آقا یا خانم منتقد راستش بین دو احساس گیر کردن خیلی سخت است از یک طرف بعد چندین دهه انتصاب یک فرماندار بومی احساس شیرینی برای جامعه است و از طرفی در این شرایط سخت و بعد از این همه دیدن نامهربانی جامعه قطعا دچار یک دلگیری و دلزدگی خواهد شد و دراین حال و هوای دوگانه هرقلمی سرگردان می شود که تعریف کند و یا تمجید و این قلم هم انتقال احساس جامعه از این اتفاق است و اگربه نظر شما کمی گنگ بوده آن هم برداشت و احساسی بوده که خود داشته اید و قابل احترام… ادامه »
بیشترین وظیفه فرماندار جدید گرد آوردن همه افراد با سلایق مختلف زیر یک چتر برای ترقی اوز
بنظر من خانم هاشمی بایستی کمک شوند تاحالا مدیران ما میخواستند در اوز بنشینند و صبخ بروند شب بخانه برگردند یا نامه بنویسند و بمطالبات خودبرسیم با چنین حالتی چیزی بدست نخواهیم آورد واصلا حسابی روی اوز باز نمیکنند بایستی بارها سفر کرد والان بالاترین پست نصیب یک اوزی شده و این گوی و این میدان خواستن عین توانستن است بازهم میگویم خانم هاشمی بایستی یک پایش درشیراز هر دوپایش در تهران وفقط زبانش در اوز باشد
درود بر آقا یا خانم منتقد راستش بین دو احساس گیر کردن خیلی سخت است از یک طرف بعد چندین دهه انتصاب یک فرماندار بومی احساس شیرینی است و از طرفی در این شرایط سخت و بعد از این همه دیدن نامهربانی جامعه قطعا جامعه دچار یک دلگیری و دلزدگی خواهد شد و دراین حال و هوای دوگانه هرقلمی سرگردان می شود که تعریف کند و یا تمجید
استاد رفیعی گرامی؛
بسیار عالی بود.
استاد آقای رفیعی دلسوز ما آدم ها بسیار عالی بود.