درب ها را بگشایید تا آفتاب دانش به رفتار شما بتابد
بهرام رفیعی*:حرف هایم مثل یک تکه چمن روشن بود/من به آنان گفتم / آفتابی لب درگاه شماست / اگر دربگشایید به رفتار شما می تابد (سهراب) با توجه به قاعده ی مرگ مولف که در ادبیات وجود دارد ، نگارنده این آفتاب را به افتاب علم و دانش تفسیر و تعبیر می نماید . اگر درهای علم و دانش باز باشد به رفتار دانش آموزان و دانشجویان می تابد و رفتار جامعه تغییر می یابد . آموزش برای یادگرفتن ، برای به کاربستن ، برای زیستن و برای باهم زیستن می باشد . این چهار مولفه که چندسال قیل شعاریونسکوشاخه فرهنگی سازمان ملل بودهمیشه باید کاربرد داشته باشد . حال وقتی تعطیلات فراوان باشد و درب های مدرسه بسته باشد کی و چگونه این آفتاب علم و دانش به رفتار جامعه بتابد و آن را تغییر دهد . این بسته شدن درها تحت هرعنوان و بهانه ای قابل پذیرش نیست . برای ملتی که در دوهزارو اندی سال دانشگاه داشته و بر سر در آن نوشته بودند تدبیر بر شمشیر پیروز است . برای ملتی که آموزش برتارو پود تاریخی او رخنه کرده است . تاریخش پر از تشنگی مردمش به علم و دانش که حتی کفش گر آن در عین محرومیت و محدودیت علمی اعلام می کند حاضر است تمام مخارج یک سال جنگ بپردازد تا فرزندش سواد بیاموزد . برای ملتی که پیامبر اسلام می فرماید علم اگر در ثریا باشد هم مردانی از فارس به آن دست می یابند . اینچنین ملتی که در مقابل اقوام و قبایل بدوی آن زمان چون عرب و ترک و مغول به اهل قلم معروف می شوند و دیگران به اهل شمشیر. وقتی پا به دوره اسلامی می گذارد در حالتی که خلیفگان در کاخ و قصر و حرمسراها سر و سری با کنیزکان ماهروی خود دارند و چون به خلوت می رفتند آن کار دگر می کردند و افسانه های هزار و یک شب می ساختند ، بعد از یک یا دو قرن سکوت و اعتراف حاکمان عرب به عجز و ناتوانی در اداره ایران بزرگ امپراتوری تقریبا تمام کارهای دیوانی (اداری) بر عهده می گیرند و از قرن سوم الی هفتم در حالی که اروپا در آتش جهل و نادانی و خرافات دینی قرون وسطایی خود می سوخت پنج قرن طلایی می سازند ،دانشمندانی پا به عرصه وجود اجتماعی و فرهنگی و تمدنی جهان می گذارند که تا قرن ها بعد معادلات ریاضی و طب و نجوم و فلسفه و ستاره شناسی و دریانودی و فلسفه آن کاربرد دانشگاهی می یابد . داشنمدانی که حتی در حالت احتضار می پرسند که مبادا ناداسته از این جهان بروند . خاندانی چون برمکیان و دانشمندان و وزیرانی چون خواجه نصیر توسی و رشیدالدین فضل الله همدانی مغولان متوحش را متمدن می سازند . در زمان غازان خان مغول حدود هفتصد سال پیش فضل الله دانشگاهی می سازد شامل چهار دانشکده در چهار طرف که ربع رشیدی نام گرفت و اربع یا چهار عربی وجه تسمیه آن می باشد . شش هزار دانشجو در آن تحصیل می کردند و دانشنمدان بزرگ از هر گوشه گرد آورده و به کار تالیف و تدریس مبادرت می ورزیدند. از میان آن ها پنجاه پزشک و چندین جراح از هند و مصر و چین و شام در آن جا مشغول به کار بودند که اکنون می شود با دانشگاه های امریکا مقایسه کرد. داستان لئو دانشمند غربی که در رشته های ریاضی ، ادبیات ، طب ، و اختر شناسی تبحر و تالیفات داشته در این جا مثال زدنی است که ایران آن روز قرن سوم ه.ق حاضر بود هزار سکه طلا بدهد تا لئو برای مدتی کوتاهی در ایران بماند . اما امپراتور رم قبول نمی کند . این بده و بستان های علمی در حالی بوده که جنگ بین دو امپراتور رایج بوده است ، اما علم در سیاست و مذهب محصور و محدود نمی کردند . یکی از اشتباهات قرون وسطی در اروپا این بود که علم را در خدمت کلیسا می خواستند .آقا بالاسر داشت . علم باید آزاد باشد تا بال و پر بگیرد تا بال بگشاید و به پرواز در آید و بر قله ها نشیند . تا چرخ نیلوفری را به زیر بکشاند تا از نو فلکی دیگر بسازد، تا آزاده و آزادگان را به کام دل برساند . این است فرهنگ ایرانی که پنج قرن طلایی می سازد . ما ایرانی ها انگار خیلی از اصل و ریشه خود دور ماندیم . باید بازجوییم روزگار وصل خویش.
وقتی از زبان کارشناسان می شنویم صدها مدرسه کلنگی در ایران وجود دارد که احتیاج به بازسازی دارد یا در خیلی از روستاها مدرسه ندارند و در کپر و چادر درس می خوانند یا اصلا شناسنامه ندارندکه به مدرسه بروند یا هزاران کودک و نوجوان مستعد و مستحق به دلایلی بازمانده از تحصیل شده اند و آن هایی که در تحصیل اند و قله های علم و دانش را جست و جو می کنند و مدال نخبه را بر سینه دارند فرار را برقرار ترجیح می دهند و عطای کشورشان به لقایش می بخشند و می روند با خود می گویم کو آن بانگ جرس ها کجا آن ناله کوس . ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آن چه می پنداشتیم .
در مقدمه ،بحث بر سر تعطیلات فراوان بود و در موخره هم نگارنده به عنوان مدیر و موسس مدرسه غیردولتی در دوره اول دبیرستان سعی نموده که متفاوت و متمایز و ممتاز باشیم . زیر ساخت های آموزشی از قبیل مدرسه و کلاس های شیک با تجهیزات خوب آموزشی و کلاس های نیمه هوشمند و وسایل آزمایشگاهی و زمین چمن مصنوعی که همه این ها با همت خیرین و و اولیا مهیا گردیده است . نیروهای انسانی کارآمد و دبیران مجرب و متخصص و با بهره گیری از مدرسین مدارس تیزهوشان و نمونه حداقل در دروس پایه چون ریاضی ، علوم ، زبان و ادبیات و از طرفی وقت شناسی و نظم در عالی ترین سطوح اینکه تا دانش آموز مقید به نظم نباشد مقید به درس هم نخواهد شدتا به این طریق مدرسه را به جایگاه شایسته و عالی برسانیم . اما وقتی مدرسه به علت ناترازی ها یا آلودگی هوا یا بارندگی های احتمالی تعطیلات نابهنگام اعلام می گردد. ، شب می خوابی صبح باید تعطیل یا آنلاین اعلام کنی و شب زنده داری های ماه رمضان هم که تا حد امکان باید مراعات حال دانش آموز را بنمایی . همه این ها مجبور خواهی خواهی شد که از ریتم و آهنگ قبلی که برنامه ریزی کرده ای عدول کنی و فراموش نمایی. نمی دانی مدرسه عبادتگاه است یا آموزشگاه ، قطعا درس در حاشیه قرار می گیرد . آخرین کلام از داگلاس سیسیل اقتصاد دان امریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال ۱۹۹۳ بیاورم که می گوید: اگر می خواهید بدانید کشوری توسعه می یابد به سراغ صنایع و کارخانه های آن کشور نروید . این ها را به راحتی می توان خرید یا دزدید یا می توان نفت فروخت و این ها را وارد کرد . برای اینکه بتوانید آینده کشوری را پیش بینی کرد بروید سراغ دبستان ها ببینید چه به بچه ها آموزش می دهند و چگونه آموزش،می دهند . پایان نقل قول .
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن و الا از قافله تمدن و فرهنگ و آموزش عقب تر می مانیم .
بهرام رفیعی اوز . اسفندماه۱۴۰۳
*: فرهنگی بازنشسته، پژوهشگر، نویسنده تاریخ ومدیر مجمع آموزشی غیر انتفاعی نظری اوز از اوز
لینک کوتاه:
۴آقای رفیعی عزیز زیاد ازاین مقاله سر درنیاوردم