چل و پنج ( ۱۵ بهمن )
✒ غلامرضا لاری*:
اگر اهل منطقه گرمسیر باشید، شنیدن عبارت (چل وپنج) روز نیمه بهمن به بعد را برایتان تداعی میکند و یا این ضرب المثل رایج را به خاطرتان می آورد که :
چل و پنج اول بهاره ، چه بباره ، چه نباره !
واما…..
چل و پنج چیست ؟؟
ابتدا باید گفت در قدیم هیچ نوع سررسید و تقویم مکتوب یا دیجیتال در دسترس عموم وجود نداشته و سنجش زمان با معیارهای دیگری بوده است و در گاهشمار عامیانه ، دهها اصطلاح و عبارت برگرفته از گردش خورشید ، ماه ، ستارگان ، ایام و فصول سال متداول بوده است
در این بین آغاز و میانه هر فصل جایگاه مهمی داشت و هریک نام ، لقب ، باورها ، آداب و حتی جشن های ویژه خود را داشت
به عنوان مثال ؛ چل و پنج تابستان و نیمه مرداد نیز نوید شکستن تک گرما و طلوع ستاره سهیل موسوم به ستاره خنک را میدهد ؛ ( هوهوی گرما تَکُش شکستَه آبی).
در مورد فلسفه چل و پنج ها ، شاید این نکته حایز اهمیت باشد که چون اقتصاد مردم روستا بر پایه کشاورزی و دامداری بوده ، لذا تغییرات جوی در میانه فصول سبب دگرگونی بنیادین در امر کشاورزی میشده است
در ایران باستان دقیقا در پانزدهم بهمن و در حالیکه ۴۵ روز از زمستان گذشته و این فصل به نیمه رسیده است جشنی بنام گاهَنبار برگزار میشد باور بر این بود که غول سرما شکسته و بزودی رخت و پلاس خودرا برداشته و میرود و به اصطلاح زمین دوباره زنده میشود و شروع به نفس کشیدن میکند و هنوز در روستاها نیمه بهمن را شروع نفس کشیدن زمین و اسفند را وقت کشیدن نفس آشکار زمین میدانند
جشن گاهَنباری بنا بر اقوال زرتشتی و آریایی در واقع یکی از شش روز ایامی است که خداوند توانا دنیا را بوجود آورده است
☘ باد موسوم به درخت بیدارکن و یا باد بشکاف در چهل و پنج روز مانده به نوروز درختان را مهیای بیدارشدن از خواب زمستانی و به استقبال بهار رفتن میکند و به تعبیر حضرت لسان الغیب شیرازی ، ناز و تنعم خزان و تطاول سرمای زمستان ، همگی در قدم باد بهار آخر میشود
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل /
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد /
صبح امید که شد معتکف پرده غیب /
گو برون آی که کار شب تار آخر شد /
🍀 در چل و پنج وقتی صدای اولین قدمهای باد بهار را میشنویم ، پیام رمز آلود بشارت حضرت حافظ بذر امید را در دلمان می کارد و یاد آور میشود که در پس هر ظلمت و سختی امید و بهاری وجود دارد و هیچ سیاهی و سردی و ظلمتی پایدار نیست
این پیام امید در افسانه ها نیز نهفته است در باورها و افسانه های کهن ، چل و پنج زمانی است که جنگ دو چله بزرگ و کوچک در چارچار پایان گرفته و نرم نرمک زمین و زمان وارد قلمروی فصل بهار میشود
گرچه از نیمه بهمن به تعبیر پیشینیان ، زمین نفس کشیدن را شروع میکند اما در آفتاب به حُوت ( اسفند ) نفس عمیق و آشکار کشیده و دوره گذار از سرما به اعتدال و بهار تکمیل میگردد
دوره انتقالی از حُوت ( اسفند ) به حمل ( فروردین) را حکیم سنایی چنین می فرماید :
خورشید چو از حُوت به برج حمل اید/
گویند زنو ، باز جهان در عمل آید /
و این بازه زمانی که انتقال صورت میگیرد در ایام چل و پنج است
با تابش آفتاب حُوت ، زمین تشنه بارش میشود و ضرورت بارندگی موثر در چل و پنج از این ضرب المثل محلی دانسته میشود که :
آفتاب به حُوت ، یا میشه قُوت ، یا میشه فُوت
بدین معنی که در چل و پنج روز مانده به عید ، تداوم بارشها موجب میشود محصولات زراعی تبدیل به آذوقه ( قُوت ) شود و در غیر این صورت تبدیل به نابودی و باد هوا ( فُوت ) میگردد
🍀 بدون تردید در کل نقاط گرمسیری دیدنی ترین و دلنشین ترین برهه از سال ایام چل و پنج است
زیرا حال وهوا بهاری و بارشها دلچسب ، هوا مطبوع و دشت و صحرا پوشیده از سرسبزی و خرمی میگردد
بارها با خود اندیشیده ام که بیشترین سهم این لذت نصیب روستاییان و عشایر میگردد و قدر و ارزش این نعمت را کسی داند که به مصیبت زندگی شهرنشینی دچار شده باشد
با توجه به شتابان بودن گذر عمر و اینکه بقول شعر ترانه ( مگه تموم عمر چند تا بهاره ؟ ) و نیز ضرب المثل محلی عمر محیا یا چل است یا چل و پنج باید از هرفرصتی در این ایام بهره جست
🍀 یادش بخیر ، در ایام کودکی و نوجوانی از نیمه دوم بهمن به بعد با همسالان و یاران موافق به دشت و دمن و مزارع میرفتیم و علاوه بر لذت وافر از طبیعت ، بهره مندی از گیاهان و روییدنیهای خوراکی مانند توله ، هدره ، قارچ و…….رهاورد این گلگشت بهاری بود که هم فال بود و هم تماشا
*: پزوهشگر و نویسنده از شهرستان جویم
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید