*واکاوی تطبیقی واژه (( فَل ))*
*✍️ غلامرضا لاری*
🔷 یکی از معانی پرکاربرد واژه ( فَل ) در گویش مناطق مختلف لارستان و جویم و شهرهای همجوار ، *پر و پرواز* است
این نکته برای جوانان مناطق لار ، جویم ، اوز ، گراش و خنج که امروزه با شرکت های هواپیمایی *فلای دبی /. فلای پرشیا و فلای تودی* به امارات یا سایر نقاط جهان مسافرت میکنند شایان توجه است که لغت لاتین فلای FLY به معنی پرواز همریشه با لغت ( فل ) است که مادربزرگها و کهنسالان خودمان هنوز به کار می برند و نباید به این واژه و صدها واژگان محلی و قدیمی دیگر به چشم عوامانه و بی ریشه نگریسته شود
🔹 در ادامه چند اصطلاح مرتبط با واژه فل که در منطقه جویم متداول است را مثال می زنم :
*فَل* به معنی پرواز :
مثلا گفته میشود ( کبوتر فَل اُشکِه ) یعنی کبوتر پرواز کرد
*فَل خواری*:
اصطلاح فَلخواری در مورد جوجه پرندگانی بکار میرود که نوپرواز هستند و یا برای پرواز تمرین میکنند و گفته میشود فلان گنجشک یا پرنده فلخواری شده است
*فل* به معنی پر :
واژه فل به معنی پر نیز کاربرد دارد نظیر :
*فَلِ مرغ* یعنی پر مرغ
*فَلِ کبوتر* یعنی پر کبوتر
*فَل فَلَکو*
لغت فل فلکو که اینک منسوخ شده است در سابق به معنی پروانه یا هر ریز پرنده ای که پرواز میکرد متداول بود و در اینجا نیز فل به مفهوم پرواز تعریف میشد
🔹 نکته دیگری که در جستار واژه فل ، بر تعجب نگارنده افزود اینکه واژه فل ( با فتحه ) در مناطق جویم به معنی دامنه کوه نیز کاربرد دارد
عین همین واژه ( البته با کسره ) FELL. در شمال انگلستان ، اسکاتلند و ایسلند برای کوه یا کوهپایه خشک و لم یزرع بکار میرود
🔹 در جویم اصطلاح *فَلافَل* هم متداول است که به عنوان مثال در جملاتی نظیر اینکه ( من فلافل دنبال فلان شخص میگردم ) بکار میرود و شاید به مفهوم این باشد که کوه به کوه در پی یافتن وی هستم
🔹 واژه فل در فرهنگ عامیانه جنوب معانی دیگری نیز دارد و به همین جا خاتمه نمی یابد
و میتوان به عباراتی مانند *فل قد* ( دست به کمر و فل قد گرفتن نشانه تکبر محسوب میشود ) یا زیر فل کسی سیخ زدن نشانه اینکه خبری در راه است.
*: پژوهشگر ونویسنده از جویم لارستان
لینک کوتاه:
سلام
با تشکر از دوست گرامی و یار دبستانی اقای لاری که واژگان محل ی را واکاوی میفرمایند
قابل عرض است که در شهر کوره بجای کلمه فلخواری کلمه فلایی ادا و تلفظ میشود
سلام مجدد
کوره ای های به پروانه فلفلکه (به فتح ف اول و دوم و کسر کاف) میگویند