پژوهشگر و نویسنده: اوزدرخطرنیست بازجوید روزگاروصل خویش
بهرام رفیعی*:
دل نگرانی های فراوانی از طرف مردم و رسانه ها و اهل رسانه مشاهده می گرددکه مبادا اوزخطرفقرفرهنگی را تهدیدکند. ابراهیم احمدی که سال هاست به عنوان فرد رسانه ای و اهل ایده و فکر و قلم و صاحب رسانه در نشریات مجازی و حقیقی قلم زنی می نماید ، این خطر را اخیرا گوش زد نموده است . عزیزخضری به عنوان فردی معتمد و دانشگاهی و اهل رسانه و مرد فکر و قلم و اندیشه به بهانه رونمایی از کتاب صدیق در خصوص اهمیت کتاب دل نگرانی های خودرا از افت مسائل فرهنگی بیان نموده است و حتی گریزی هم به مدیریت کلان کشور نموده و دولت مردان و مجلسیان را پاسخ گو ندانسته است .
البته منظوراز فرهنگ در اینجا مجموعه ای از آداب و رسوم و رفتار و کردار مردم در نوع غذا و پوشاک و زبان و لهجه و مذهب نیست . همه این ها تقریبا مشترک منطقه بزرگ لارستان و حتی فراتر از این هم می باشد . بلکه وجهه فرهنگی عام آن مد نظر است که نوع حکم رانی و اداره جامعه و تجارت و تحصیل منظور است . آیا در این زمینه ما حرفی برای گفتن داریم . باید نقبی به تاریخ محلی بزنیم .
ما سه ظرفیت مدیریتی ، اقتصادی و فرهنگی در سه نماد قلعه ، بازار و مدرسه بدری داشتیم . متاسفانه هرسه اکنون تخریب و آثاری از آن باقی نمانده است . لازم می باشد که المانی از این سه در شهر می ساختند. اگر زمانی اوز با ساخت تفنگ حرف اول در صنعت و اقتصاد می زد و اولین تجارت اوز به گفته تاریخ دلگشای کرامتی ص ۹۴ از این ممر شروع شده است و اقسام این تفنگ ها در بنادر و بلوچستان و مسقط به فروش می رسید و حتی در عهد کریم خان زند چند دستگاه تفنگ سازی از اوز توسط نصیر خان لاری به شیراز گسیل می شدند. این صنعت از سال ۱۲۷۰ به علت ورود تفنگ های ساخت غرب از رونق می افتد . اما تجارت اوز همچنان از،کانال دیگر پا برجا می ماند . بازار قیصریه در اوز و بازار اوزی ها در بندرعباس نقش خودرا ایفا می نمایند. در همان زمان هم اوز مدرسه ای به سبک نوین با نقشه ای که از هند می آورند با سقف طاقی و بدون به کار بردن هیچگونه چوبی و چارطاقی و به قولی سوباتی می سازند . چه رابطه معنادارو زیبایی بین علم و صنعت و تجارت اوز به نمایش می گذارند . مدیریتی نافذ و منسجم تا قلب تهران هم دیده می شود که نمونه آن استقلال و تجزیه اوز از لار به همت و تلاش ملا عبدالرحمان پسر حاج شعیب ملقب به مصباح الدیوان به واسطه نفوذ او در دستگاه صدارت آن زمان یعنی در سال ۱۳۲۶ه. ق داشته است .
این رشد فرهنگی ، اقتصادی و مدیریتی همچنان ادامه می یابد تا وقوع انقلاب ۱۳۵۷ که صلاح دستگاه حاکمیت در این بود به همراه پاک سازی انقلابی در سطح کشور اوز نیز مشمول گردد.
لذا تا سال ۱۳۷۶ با اصلاحات خاتمی اوز از پست مدیریتی بومی خود محروم می گردد . چند دهه در رخوت و فترت و سکون و سکوت مدیریتی قرار می گیرد . اما مردم قهر نکردند و خشم نگرفتند . اگر از درب مدیریتی اخراج شدند از دریچه فرهنگی وارد شدند . . دل در گرو کشور و میهن و زادگاه خود نهادند ، مدارس ساختند در حد انبوه که به دیار مدرسه سازان معروف شد . دانشگاه های متفاوت در شرق و غرب و شمال و جنوب آن ساختند . ورود و خروج و بالا و پایین مزین شد با تابلو دانشگاه . برکه هایی با گنبد دوار و خیابان و بلوارهایی پهناور و کتاب خانه ها با کتاب های فراوان و پارک های دلباز با انبوه درختان . موزه ها ساختند و استادیوم و سالن های ورزشی،سرپوشیده ورزشی بنا نهادند . مساجد و اماکن مذهبی ساختند و همچنان این ناز نازان و دلنوازان در رهند تا شهر خودرا بنوازند و بسازند .
تازگی با عنایت به خدمات فرهنگی گذشتگان، بنیاد نیکو کاران امید آفرین مراسم یادبود و تجلیل از چهار شخصیت فرهنگی و علمی و تجاری عبدالحمید ارفعی ، شیخ محمدفقیهی ،محمدصالح تائب اوزی و محمدهادی کرامتی چهار جایزه دانش آموزی و دانشجویی می گذارندو اعلام می کنند عمل کردفرهنگی ،سیاسی و اجتماعی بزرگان ما توانسته است شهرما را به این مرحله برسانند . به این مرحله یعنی چه ! یعنی خوب و عالی . پس ما در وضعیت خوبی هستیم . اکنون هم ماشاالله و صد ماشاالله جایگزین این بزرگان داریم هرچند هرگلی بوی مخصوص خود دارد و رفتنشان سخت است و هیچ کس ماندگار نیست .و اکنون هم ذخیره های فرهنگی ، علمی و اقتصادی داریم که گل سرسبد هستند و در بعد اقتصادی همت ها سلسله جنبان شده و حتی فردی یکه و تنها به ساخت بیمارستان و درمانگاه و دانشگاه و مدرسه همت گماشته ود در بعد فرهنگی و علمی هم شاعران و عالمان برجسته داریم . این خصلت علم است که باید مانند های خود بسازد و تولید کند . هردرختی به همراه ثمر خود پاجوش بزند تا درخت علم جامعه پا برجا و پرباردانش گردد و چرخ نیلوفری را به زیر بکشد . اگر بعضی جاها همانند و مثالی نداریم مانند ارفعی که یک شخصیت ملی و جهانی است از بذر و زمین ایران زمین نیست از نوع کشت و مهیا نکردن زمین برای آن بذرمرغوب است .در واقع بذرو زمین ، خوب بوده است . اما ایراد کار در کار کشاورز است و نوع آبیاری و زمین داری آن است. به هر حال اگر دیگران کاشتند و ما خوردیم ما هم خوب کاشتیم تا دگران بخورند و کم نیاوردیم .چقدر هیات امناها ی مختلف پای کارند و برای هرساخت و پروژه ای ابر و مه و خورشید و فلک به کار می گیرند . التماس می کنند ، دست دراز می کنند و جواب هم می گیرند تا بنایی ایجاد گردد و محکم می سازند تا از باد و باران و حوادث روزگار گزند نبیند . برای شهرستان شدن همه پای کار بودند .زحمات انجمن های مختلف نباید نادیده گرفت . این ها الگو های موفقی در منطقه هستند . انجمن ادبی ،نمایشی ،تجسمی تئاترو غیره . دیدیم که تئاتری که در شهرستان های مجاور نتوانست روی سن برود زحمات و تلاش دوستان و اداره فرهنگ باعث شد در اوز به روی سن برود و اجرا گردد. زحمات و تلاش جمعیت دوستدار کودک می بینیم که آوازه ی آن تا تهران هم پیچیده است . و تلاش هرساله گروه پایتخت کتاب می بینیم که تا آستانه پایتختی هم پیش می روند با کمترین هزینه هرساله نام اوز را از تریبون پایتخت می شنویم و احیانابا شخصیت های بیشتر ارتباط گرفته شاید لابی قرار گیرند تا منافع شهری بیشتر تامین گردد. آری در راستای تلاش ها اختلاف ها هم هست .شاید هم شدید ، کسی نباید منکر آن باشد . مگر در سابق اختلاف میران و کلانترها برای تصاحب قدرت در شهر و اختلاف لار و اوز و گراش برای تصاحب قدرت منطقه ای و هم چنین اختلاف در یک کار فرهنگی نبود . تاریخ اوز گواهی می دهد در سال ۱۲۸۵ ه.ش فردی به نام میرمحمد میرعالم اوزی در صدد تاسیس دبستان بوده است ولی با مخالفت عده ای مواجه و منصرف می شود . البته با وجود افراد خیر و افکار متجددو مترقی در آن زمان بالاخره د. سال ۱۳۰۷ مرحوم حاج محمد علی بدری به اتفاق برادرش محمد سعید موفق به احداث دبستان بدری می شوند . لذا در هردوره ای اختلاف بوده و شاید هم شدیدتر از اکنون . اما موتور پیشرفت و توسعه و ارتقا فرهنگ داشته ایم . شاهد نمونه از زبان مهرداد خدیر بشنویم که چندسال پیش به دعوت دانشگاه آزاد به اوز آمدند که :
خوشتر آن باشد سردلبران گفته آید در حدیث دیگران .
مردم اوز فراتر از آن چه تصور می کنی اهل فرهنگ هستند . طبیعت خشک دارد و نشانی از سرسبزی و آب به چشم نمی خورد اما نبض زندگی بسیار می تپد و دانش و فرهنگ و درک سیاسی بسیار بالاست. حتی تفاوت در نوع رفتار و مناسبات اجتماعی مردم منطقه قابل تامل است و یک نوع پتانسیل در جاذبه های گردش گری و در نوع پوشش مردم می توان دید که هم سنتی است چون بدن را می پوشاند هم مدرن است که گهگاه در پوشش، جذابیت ها و برجستگی ها یی نمایان است که در پوشش متعارف غربی آن نمی بینیم . آری با این همه تفاسیر و تفاصیل یک نوع ایستایی در چرخش مدیریت بومی کلان در اوز از سال ۱۳۵۷ الی ۱۳۷۶ که اوز را از رقابت و قدرت منطقه ای بازداشت ، می بینیم . چند دهه مثلا در انتخابات مجلس، اوز خود مستقل وارد گود نشده است و دنباله رو گراش و لار بوده است ، در عجبم که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش.
اگر امروز واقعا دریچه مدیریتی در حد کلان مدیریت شهری بومی باز شده است ، که حتی در انتخاب و انتصاب فرماندار هم می تواند بومی ، سنی و زن باشد و حتی فراتر از قانون اساسی در آینده کاندیدای ریاست جمهوری هم بتوانند این خط قرمز را رد کنند که باز بتواند یک سنی و زن کاندیدا شود . شاید به عنوان یک مانور حاکمیتی و تشفی خاطر مردم موثر باشد و لاغیر . چون دیگر مطالبات زمان و جهت فکری مردم فراتر از این هاست . سیستم حاکمیتی در افکار عمومی در چارچوب فعالیت احزاب و تشکل های سیاسی تعریف و سنجیده می شوند . دموکراسی تنها رای اکثریت نیست تا احزاب و تشکل های سیاسی از صدر تا ذیل جامعه در هر انتخاباتی نمود پیدا نکند چه مرد باشد و چه زن چه بومی و چه غیر بومی مورد پسند زمانه و افکار عمومی نمی تواند باشد .
من این شرط بلاغ با تو می گویم
تواز سخنم خواه پند گیر و خواه ملال .
بهرام رفیعی بهمن ماه ۱۴۰۳
*: فرهنگی بازنشسته، پژوشگر ونویسنده از اوز
لینک کوتاه:
آقای رفیعی دقیقآ نقطه ای اساسی اشاره کردید وبخوبی تحلیل کردید واقعآ اوز هم در خطر نیست وبا این سابقه درخشان نمی تواند در خطر باشد بقول شما هیئتهای امنا و گروهها همه و همه دغدغه بازگشت اوز بدوران درخشان خود دارد و خواهد هم رسید اوز پتانسیل پیشرفت دارد واین برمیگردد بحضور و پیگیری خود مردم و تلاش مضاعف مسئولین در جلوگیری از سوزانده شدن فرصتها
بسیار مفید و قابل تامل..
با تشکر. از جناب. رفیعی مورد خلا مدیریتی دراوز که از سال ۱۳۵۷ به علت اخراج جمع زیادی. از کارمندان وفرهیختگان. اوزی. از سطح. ادارات ومناصب که توسط. گروهی تنگ نظر وبا تفکر واپسگرایانه صورت گرفت که تاکنون هم گسست حلقه مدیریتی. ان. در اوز. احساس میشودوازبابت. مقاله. دلسوزانه. اقای. ابراهیم. احمدی. هم قطعا. ایشان از نظر. هشدار اعلام کرده اند که چنانچه رقابت ها ودرگیری منافع. شخصی. دراوز. رعایت. نشود. اوز. در خطر. است. که قابل توجه می باشد. با تشکر. از همه دلسوزان به این کهن دیار فرهنگی
کاملا درست میفرمایید جناب رفیعی بزرگوار ماشاءالله شما نویسنده خوبی هستید .اینجا یک سوال میماند که چرا بعد از گذشت بیست سال شهرمان هیچ گونه توسعه و پیشرفتی نداشته وقتی ما علت را پیدا کردیم حتما راهکار هم میتوانیم پیدا کنیم
از هردوی شما بزرگواران. (اقای. احمدی. واقای. رفیعی ) که از. دوزاویه مختلف دلسوز. ودلنگران. اینده اوز. هستید. سپاسگذاریم اینشالله که فضای ازاد تری. در مملکت ایجاد شود. تا همه نیروهای شهرستان. اوز بتوانند بدون. دغدغه درخدمت. اوز. باشند. زیرا. دراین شهر. نیروهای بالقوه زیادی. هستند. که میتوانند. دراینده. ازاد تر بیشتر به زادگاه خود. خدمت. نمایند. اینشالله
از خواب خوش بیدار شو برادر
جناب رفیعی داشته های اوز بخصوص داشته های فرهنگی را به خوبی توضیح و یاد آوری کرده اید اما نگرانی جناب احمدی بخاطر سیاه نمایی برخی در سرپوش نهادن داشته ها و ایجاد یاس و نومیدی در مردم احساس نگرانی کرده بودند . تشکر از شما بخاطر توضیحات زیبا یتان.
آقای نامی چرا شما لینک خبری آقای احمدی را در کانال شورای شهر اوز به اشتراک گذاشتید ولی لینک خبر آقای رفیعی را خیر؟
با سلام اوز در خطر نیست ، این آدمزان هستند که در خطرند ابهتواعتبارشان زیر سئوال می رود، شما رونمائی از کتاب صدیق بودید یانه ؟ کلیپ پخش شده را ببینید خدائیش از صحبت احمد خضری وپیرزاد عمق فرهنگ را درک می کنید ولی اهمیت نمی دهند
این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن جایی است کان را نام نیست بشریت در خطر است چون اخلاق در خطر است ما دنبال حق هستیم دنبال عدالت ولی با اخلاق توسعه ای که خارج از حق و عدالت میسر گردد جز درد و رنج نمی آورد برکت نمی آورد اخلاق را از بین می برد زندگیمون هر چقد رنگی بشه دو برابر دلامون سنگی میشه این وقتی است که خیابانها ساخته شود ساختمانها افراشته شود ولی اخلاق مسخ شود ۵۰ سال پیش جهان چگونه بود ما چگونه بودیم اخلاق ما چگونه بود در این مدت بشریت… ادامه »
اقای ناشناس با تمام. این. صحبت ها معلوم میشود که چه چیزی را میخواهید. بگویید. میخواهید. مردم را به این وضع. فلاکت. بار اقتصادی. واجتماعی عادت. دهید واز. اینده روشن که تنها. با ارتباط. ومذاکره. با دنیا بوجود می اید بترسانید. دیگر. دوران این حرفها. ووعده وعید ها. گذشته. است مشکلات معیشتی. از حد. گذشته. وباید هرچه زودتر. فکری. کرد. اری. اقای. ناشناس
اوز در خطر نیست، خیمه شب بازیهای اندکی خاص که دست بر قضا مسئولیت دارند اوز را به خطر انداخته است.