یادی از شادروان شیخ امین نظافت طبیب سنتی ۷۰ سال قبل در اوز
*عبادت به جز خدمت خلق نیست*
*به تسبیح و سجاده و دلق نیست*
سالها پیش که در هر شهری بودن یک حکیم، حکم کیمیا را داشت، آن زمان ها که نه پزشک بود و نه خدمات پزشکی، نه خبری از واکسن بود و نه دارو، دستانش شفا بخش درد دردمندان بود .
شیخ امین نظافت فرزند شیخ محمود در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در اوز متولد شد.
مرحوم شیخ امین در مغازه ی سلمانی اش واقع در لَرد میری( زمانی مرکز شهر بود ) به طبابت مشغول بود.
طبابت به شیوه ی سنتی، شناخت داروها و درمان از طریق داروهای گیاهی را از پدر آموخت.
سالیان متمادی همانند یک پزشک مجرب به شکسته بندی، در رفتگی، رگ زنی، کشیدن دندان، درمان پِوِه (پیوک)، ختنه سورون پسران و درمان زخم های کهنه مشغول بود.
کسانی که از درد دندان به خود می پیچیدند و ناله کنان به مغازه ی سلمانی اش پناه می آوردند تا بلکه بتوانند از این درد جانکاه کاسته و دمی بیاسایند آنان را بر سکویی نشانده با پیچ و تاب دادن دندان بوسیله گاز انبر بیرون می کشید.
آن سالها عده ی زیادی از مردم به بیماری دردناک پِوِه (پیوره) مبتلا بودند. میکروب این بیماری از طریق خوردن آب آلوده توسط کرمی که همانند رشته باریک بود به بدن منتقل میشد.ابتدا هیچ گونه علامتی وجود نداشت سپس هنگامی که کرم در بافتهای زیر پوست اندام های تحتانی جا میگرفت کم کم راه رفتن و کار کردن شخص را مختل میکرد.( این بیماری حتی باعث مرگ نیز میشد ) بیماری زمانی به اوج خود می رسید که تبدیل به دمل شده و سر سیاه انگل از زیر پوست، سر بیرون میزد. شیخ امین با دستان متبحر خود ابتدا محل را تیغ زده ، سر پِوِه را دور چوب کبریت یا یک نوار باریک درست شده از پارچه می پیچید و آهسته آهسته از داخل پوست بیرون میکشید.در بعضی موارد بدبختانه این کرم باریک در نیمه راه تکه شده و مرحله ی درمان نیمه کاره می ماند.در این جور مواقع بیمار درد زیادی را متحمل میشد و باید مدت زمان دیگری صبر می کرد تا انگل دوباره به سطح پوست آمده و درمان را از سر بگیرند. درد ناشی از جدا کردن کرم در بدن تا مدتها ادامه داشت.
خوشبختانه امروزه با کلر زنی آبها این مشکل تا حدودی حل شده است.
از دیگر کارهای خارق العاده ی ایشان ، نجات جان دختر بچه ای که بدنش توسط گرگ دریده شده بود و امعا ء و احشاء از بدن بیرون زده بود، به دلیل وخامت حال بیمار ، شیخ امین از مداوا کردن امتناع میکرد تا اینکه کدخدای وقت آن زمان ( معروف به ناظم ) به ایشان تضمین دادند که مسئولیت جان دختر بچه را به عهده میگیرند .شیخ امین با تشویق همسرش که همانند یک دستیار همیشه درکنارش بود و در همچین مواقعی به ایشان قوت قلب می داد دست به کار شده و اندام های داخلی را سر جای خود قرار داده بخیه زده و مدتی از او مراقبت به عمل آورده تا بهبودی کامل حاصل شد . بیمار پس از بهبودی سالها در کمال صحت و سلامت به سر می برد تا اینکه چندی قبل بدلیل کهولت سن فوت نمود.
مردی که سنگ کلیه داشت را با تزریق داروی بی حسی و کشیدن تکه های سنگ با موچین درمان نمود.
شخص دیگری که درد پهلو ناشی از وجود غدّه امانش را بریده بود با تزریق آمپول بی حسی و شکافتن محل بوسیله تیغ ، غدّه را که در بدن ریشه دوانده بود ( شبیه تومورهای بدخیم امروزی ) خارج ساخت. ریشه ها را با قیچی که سر آن به حالت خمیده بود (قیچی را از هند برایشان آورده بودند ) جدا کرده و محل مذکور را سرباز نگه داشته بود تا به مرور زمان از داخل گوشت آورده و بهبودی حاصل شود. سپس این غدّه را در قوطی در بسته ای گذاشته و به نزد دکتر محمد علی زرنگار فرزند حاج بابا ( ساکن تهران که آن زمان در اوز حضور داشت) برد دکتر به محض مشاهده با حیرت گفت: شیخ امین تو چه دل و جراتی داشتی که دست به اینکار زدی !!!
سوای مهارت در درمان بیماری ها، تبحری که در ختنه کردن پسران داشتند ایشان را به اوج شهرت رسانده بود.به طوریکه به جز اوز ، از تمام بلوکات اطراف روانه خانه اش میشدند. میتوان گفت ۹۰ در صد از ختنه سورون آن زمان توسط ایشان انجام گرفته بود.
مراحل ساخت داروهای گیاهی دست ساز که ایشان در درمان بیماری ها به کار می برد به این صورت بود که این گیاهان را از کوه های اطراف منطقه می آوردند ( گیاهانی مانند شاطره ، گل ختمی ، خار شتر ، برویز و خار گونی و … ) آنها را جوشانده از پارچه نازک عبور داده و باز آب حاصل از آن را حرارت داده و از آن کره محلی تهیه می کردند. این کره را برای درمان انواع بیماری های شایع آن زمان بخصوص بیماری های پوستی مانند اگزما ، سودا خارش پوست و نقاط ختنه شده استفاده می کردند همچنین گیاه گوزده حاصله از خار گونی را با سایر داروهای گیاهی مخلوط نموده به اصطلاح محلی فتیله کرده داخل زخمهای چرکین می گذاشتند بعد از چند روز عفونت ها به سطح پوست آمده و می کشیدند سپس محل را با پرمنگنات شستشو میدادند.
بهبودی توسط دستهایش ردخور نداشت و آدم را به یاد آن مثل معروف می اندازد که:
*خستگان را ز شکر خنده دهد آب حیات*
*خوش طبیبی ست بیا تا همه بیمار شویم*
شیخ امین چهار ماه از سال را جهت رسیدگی به نخلستان خود واقع در دومان روستای کَهنه به همراه خانواده به سر میبرد و آنجا نیز بیکار ننشسته به بافتن صنایع دستی از قبیل تولَک (زنبیل) ، شَت ، گولَت ، جارو ، گُبُنگه ، و بادبِری (طنابی بافته شده از پاگ درخت نخل) که به دول (دلو آبکشی ) جهت کشیدن آب از برکه وصل می شد مشغول بود.
وی در طول حیات خویش دو بار به سفر حج نائل آمد دارای ۵ فرزند به نام های عبدالله، عبدالرحیم، محمد، فاطمه و خدیجه بود. محمد که در روستای کِرمِران رویدر معلم بود در اثر صاعقه گرفتگی به رحمت ایزدی پیوست که رفتنش داغ بزرگی بر دل خانواده گذاشت.
عبدالله فرزند ارشد شیخ امین از چهره های ماندگار که حرفه پدر را دنبال می کرد از سال ۱۳۳۸ پسران را ختنه می کرد مهارت، سرعت و دقت در کارش طوری بود که که در یک روز در روستای زرعان ۵۰ نفر را ختنه کرد. تا این اواخر با توجه به بودن پزشکان مجرب عده زیادی از مردم به ختنه کردن ایشان اعتقاد بیشتری داشتند.
نوه و نتیجه های مرحوم شیخ امین همگی تحصیلات عالیه داشته و ۸ نفر از آنان در رشته پزشکی تحصیل می نمایند.
این بزرگ مرد در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در سن ۶۳ سالگی به علت ابتلاء به عارضه سرطان دار فانی را وداع گفت.
روانشان شاد و یادشان گرامی باد .
فایزه رضائی ۱۲ آبان۹۷
پیام دانش:
از محقق خوش ذوق «فایزه رضایی» که با حضور فعال در صحنه های اجتماعی-فرهنگی، ازخودچهره ای پرتحرک وخادم جامعه معرفی کرده است، از چندی قبل با کارهای تحقیقی ارزنده خود، اقدام به شناسایی ومعرفی عوامل خلاق وکارآفرین نموده ومی نمایدکه بسیاربا اهمیت ودرجایگاه یک پژوهشگر جوان مردمی از وی تقدیربه عمل می آید
لینک کوتاه:
احسن وتشکر از خواهر گرامی فوزیه رضایی که چنین زیبا به شرح زندگی مرحوم شیخ امین وکارهایش پرداخته اند خواندنی بود
هم اکنون حدود ۸. نفر. از. نوه. های. مرحوم. شیخ امین. نظافت. در شته های. علوپزشکی. وداروسازی. در شیراز. بندر عباس. واوز. مشغول. بکار. وتحصیل. وتدریس. هستند که در حقیقت حرفه. خانوادگی. خود. را به صورت. امروزی. وعلمی. ادامه. میدهند.
درمتن. مطالب. گفته شده. است که. ۸. نفر. از افراد. این خانواده. در رشته های. علوم. پزشکی. تحصیل کرده اند. اما. متاسفانه. هیچکدام. از انها. در شهر. ابا. واجدادی خود. مشغول. نیستند. که. جا. دارد که. بزرگان خانواده. شیخ. امین. انها. را ترغیب. به. خدمت. در اوز. نمایند تعداد ۴. پزشک. و۳. داروساز مایه. افتخار. شهر. هستند. از. خانم رضایی هم. بابت. این. اطلاع. رسانی. تشکر. میکنیم
خدا رحمتش کند کوچک که بودم حدود۵ساله مرحوم شیخ امین پوه از پایم درآورد خدابیامرزدش
بسیار عالی و یادآور خاطره های دور دست بود.موارد مختلف به زیبایی تشریح شده بود. کار این بانوی فرهیخته در زنده نگاه داشتن یاد و خاطره کسانی که عمری را در خدمت به مردم سپری کرده اند قابل تقدیر است.
احسنت. اوز را به بلندای آوازه اش باید شناخت
تشکر از نویسنده خاطره شیخ امین برای هرکس جالب وخواندتی است
سرکار خانم رضایی دستتان درد نکند گزارش عالی بود
یاد مان گذشتگان ارزشمند است
درود بر شما بسیار عالی و خواندنی بود …سپاس
با سلام و تشکر از یاد آوری نام ایشان . بارها خاطرات این بزرگ مرد توسط پدر بزگم در دوران کودکی برایم نقل شده به خصوص داستان این مورد سرطانی که هنوز برایم جای حیرت و تعجب دارد یا داستان مردی که توسط لگد الاغ چشمش از حدقه بیرون امده بود و ایشان با بخیه آن را در سر جایش قرار دادند و سالها بعد هنگام انجام معاینات چشم وی در کشور آلمان و توسط چشم پزشک . آن پزشک از شدت تعجب به او گفته بود اگر مردی چشمانت را اینگونه درمان کرده حتما سینوحه (پزشک فرعون در عهد… ادامه »
من فاطمه خضرى ساکن دبى از خانم فایزه رضایى قدر دانى فراوان دارم که چه نیکو وبجا از آن بزرگمردِ همیشه جاوید یاد کرده و کارهاى اعجاب انگیزِ آن بزرگوار را بر شمرده همه را من از زبان مادر بزرگم حاج زینب و مادرم میشنیده ام بارها و بارها و آن شیر زنى که از بام پریده و بچه اش را از دهن گرگ در آورده زنِ سلمو در لردِ درِ بوده وهنگامیکه شیخ امین روده هاىِ بچه را درون شکم فرستاده وسپس شکم را بخیه زده مادرم از اول تا آخر باچشمان خودش دیده و همیشه براى ما تعریف… ادامه »
یاد گذشتگانمآن بخیر وبرای کسانی که سالیان سال از زادگاه دور بوده اند خواندن چنین خاطراتی بسیار گرنبهاست فوت مرحوم شیخ امین درحد طبابت اوز درآنروز یک ضایعه بود خدابیامرزدش وتشکر از خانم رضایی
عالی بودباید خانم فایزه بیشتر تشویق شودتا با گذشتگان خدمیگزار به مردم بیشتر آشنا شویم
تشکر از فاطمه رضایی وواقعآ داستان شیخ امین جالب وخواندنی بود
گزارش جالبی است اما با خوندن بخشهائی از آن مو به تنم راست میشد و نتوانستم تا آخر بخونم .تمام این مطالب درست میباشد اما به دلیل حساسیتی که در من وجود دارد وداشت روی روحیه ام اثر میگذاشت ادامه ندادم انگار در اطاق جراحی بودم و صحنه های این عملهای توصیف شده را میدیدم .
خیلی برایم جالب بود ممنون از نویسنده.منتظر معرفی بیشتر افراد مفید جامعه هستیم.
درودبر خانم رضایی عزیز کمال تشکر دارم پدر بزرگم وپدر عزیزم هر دو بدون هیچ چشم داشتی زندگی خودرا وفق کمک به همشهریان کرده بودنند یادشان گرامی
تشکر فراوان از خانم رضایی پدر بزرگم وپدر م بهترین درمان کننده سرطان پوست بودن خداوند آنها را قرین رحمت خودش کند آمین
پدر بزرگ من علاوه بر اینکه حکیم بوده بسیار بسیار مرد عارف ومردمدار هم بوده سرطان پوست که سالیانه هزاران انسان به خاطر اون جان خود را از دست می دهند در ۷۰ سال پیش درمان می کرده اوزیها هیچ وقت نباید مردمداری وخدمتی که به اوزیها کرده فراموش کنند