برگی از تاریخ شکل گیری دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اوز قستم بیست و هفتم
عبدالزیز خضری: بعضا این پندار را شنیده ایم که وقتی لیوانی نصف آب دارد. جدا از تجزیه و تحلیل متفاوت از آن، مثل معروفی در موردش هست که برای برنامه ریزی و تجلی اعتماد به نفس باید قسمت پر لیوان را دید و اگر بخش خالی لیوان را نظاره گر شدیم، همواره در توهم و تردید باقی می مانیم و به عبارتی دیگر می گویند آدمی که اهل کار نباشد یا کمتر به اظهار نظر در جمع بپردازد و یا ننویسد بااشتباهی روبرو نمی شود.
در حالی وارد آخر سه ماه چهارم سال ۱۳۹۳ شده بودیم که مضاف بر کارهای انجام شده، بایستی کارهای بیشتری صورت می گرفت و مهمترین، جابجایی از ساختمان ( آموزشگاه خیریه مرحوم حاج محمدهادی خضری) به ساختمان اصلی بود و این در حالی قرار بود محقق شود که از راه ورودی به پردیس دانشگاه از غرب و شمال و شرق محروم بودیم و با جدی تر شدن جابجایی، فشار از سوی معارضان زمین بیشتر می شد.
اما با حل موضوع انتقال آب شبکه شهری به دانشگاه که مراحل نهایی را می گذراند، بحث تحویل گرفتن مسجد نیز وجود داشت که راقم معتقد بود مسجد بایستی کامل شود چون فاقد انشعاب های آب، برق، فرش، تجهیزات گرمایشی و سرمایشی، صوتی، محوطه سازی، دیوار دور، راه پله و حتی ساختمانی است.
چندی قبل، اسحاق خضریان از طرف شیخ عبدالقادر فقیهی میزان هزینه تکمیلی برای مسجد را خواسته بود که با گرفتن صورت هزینه از سوی مهندسان همایون نامی و محمد امینی با امضای جمعی از اعضای هیأت امنا(مستند ۲۱۱ مورخ ۱۲/۰۵/۱۳۹۲) برای عبدالقادر فرستاده شده بود. امینی در برآوردش مبلغ ۲۳۷ میلیون تومان پیش بینی کرده بود و همایون نامی در ۳ اولویت برای اقدامات تکمیلی صورت ارائه داده بود.
و اما با راه اندازی تالار جلسه، چشم انداز نگارنده از استفاده از تالار فردوسی فراتر از استفاده جلسه ای بود بلکه با درک واقعیت های فرهنگی-اجتماعی، مقوله هنر نیز برایش دارای اهمیت بود. پیش از ادامه موضوع به ملاقاتی در یکی از سال های ۸۸ یا ۸۹ که اتفاقی در جمع کارکنان نشریه عصر مردم شیراز و به مدیریت محمد عسلی به دیدار امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان فارس، آیت اله حائری شیرازی(مرحوم) رفتیم، دقایقی منتظر شدیم و مسئولی از دفتر امام جمعه گفت: امام جمعه نماز را پنج وقت به جا می آورد و در حال نماز گزاردن است و به زودی می رسند.
وقتی آیت اله حائری آمد، محمد عسلی چیزی به ایشان گفت و نگاه آیت اله به نگارنده دوخته شد. البته متوجه نشدم عسلی چی گفت.
با شروع صحبت توسط مدیر عصر مردم و به رسم مهمان نوازی از من دعوت به صحبت شد. نویسنده خاطره علاوه بر مقوله رسانه در خصوص بخش اوز که مستحق ارتقا است صحبت کرد و از نقش مردم در همراهی با دولت سخن به میان آورد و شهرستانی را حق اوز دانست.
پس از خاتمه سخن مهمانان، امام جمعه شیراز در بیان ویژگی های قرآن کریم و شیوه زندگی حضرت رسول(ص) در جواب راقم گفت:
ارتقا حق هر جایی که مستحق است می باشد برای این که بخش اوز شهرستان شود شما مردم، آن را رشد و توسعه بدهید که مقامات خودشان بیایند اوز را شهرستان کنند.
پس از خداحافظی به هر یک دو شیشه آب لیمو و روغن زیتون هدیه شد ولی برای راقم سخنان امام جمعه فقید شیراز با محتوا بود و به درستی بیان کرد که لازم است شهر و بخش طوری دارای قابلیت های زیر ساختی گردد که دولت خود دست به کار شود و این دقیقا دیدگاه پر معنی بود که در سال ۱۳۹۸ با درایت ارکان نظام جمهوری اسلامی استان، وزارت کشور و هیأت دولت به سرانجام رسید و بخش را کردند شهرستان و گرنه با مقاومت هایی که وجود داشت و چنان چه شیراز و تهران به این مقاومت ها توجه می کردند بعید به نظر می آمد، به راحتی شهرستان می شدیم.
قصدم از نوشتن مطالب بالا خارج از موضوع خاطره نیست، بلکه برداشت نگارنده از حضور در مجامع و ارتباطات دیداری و کلامی بود و همین دیدگاه ها کمک می کرد تا در دانشگاه آزاد در اوز فقط برای بخش آموزشی سرمایه گذاری نشود بلکه نهادی فراگیر باشد که بتواند مجموعه ای انسانی را آموزش چندگانه بدهد و بدیهی است که برای تحقق این هدف دانشگاه روی کیفیت متمرکز می شد.
اما کیفیت سازی و کار کیفی نیازمند عوامل انسانی و منابع مادی است. دانشگاه آزاد که پول کلان در اختیار نداشت ولی باید دارای چشم انداز لازم می بود و تجربه کار در بیمارستان و ارتباط و شرکت در مجامع به من آموخته بود که پول بایستی به خدمت انسان در بیاید نه این که انسان در خدمت پول باشد و با صراحت می نویسم اگر هم پول فراوان در اختیار دانشگاه آزاد اسلامی اوز بود هیچ وقت دنبال ساخت و ساز اضافی نمی رفتیم چون ساختمان بدون بهره بری یعنی اتلاف انرژی و منابع مادی و قبلا نوشته شده بود در سال ۱۳۸۶ دو باربه منزل بانی مسجد دانشگاه(عبدالرزاق صالحی) رفتیم تا نیت خود را روی بخش ساختمان اصلی دانشگاه اختصاص دهد و مسجد را به زمان دیگر موکول کند که نپذیرفت.
در ادامه اقدامات و استفاده چند منظوره از تالار فردوسی و دیدار با دکتر بهزاد مریدی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی از دانشگاه و توصیه وی برای راه اندازی سینما، فکرم به هنر معطوف شد.
در این جا لازم می بینم از پروانه پدرام که آن زمان مثل الان از صراحت نظر برخوردار نبود نام ببرم که در فعالیت های فوق برنامه (علمی، فرهنگی، پژوهشی و هنری) حضور فعال و دیدگاه متعالی کارانه داشت و کمک فکری خوبی می داد.
اما در رابطه با تاسیس سینما در دانشگاه چون اداره ارشاد در اوز تاسیس شده و محمدصدیق پیرزاد، قول پنجاه میلیون تومان برای این منظور را داده بود و با وجودی که دکتر مریدی گفت کارشناسان را برای بررسی می فرستد تا این اداره خود متولی آوردن سینما باشد، اما جدی گرفته نشد.
به دنبال اعلام کمک ۵۰ میلیون تومانی پیرزاد برای ساخت تالار کف تئاتر، ناصر خضری و بیشتر در سخن با محمدطاهر قاضی زاده معتقد بود پیرزاد در مقام رییس هیات امناء و آگاه به نیاز همه جانبه دانشگاه، منطقی است نیت خیر خود را به دانشگاه ادا کند و قاضی زاده هم می آمد برای نویسنده بازگو می کرد چون چند بار تکرار شد قویا از وی خواستم حرف ها بهتر است به خود پیرزاد بازگو شود، چه حضوری و چه در جلسات اما چرا این کار نمی شد شاید به خشمی که معمولا پیرزاد می گرفت برمی گشت.
راقم همواره وجود محمدصدیق پیرزاد، در کنار دانشگاه و در مسئولیت هیأت امنا را ارج می نهد و معمولا عصبانی شدن وی نه تنها دلگیرانه نیست بلکه دلنوازانه هست. زیرا مثل بعضی ها کینه به دل نمی گیرد و عصبانیت وی مرحمتی است و شاید یک ساعت هم به درازا نکشد.
در ادامه دیدگاه های دورنمایانه، نگارنده به استفاده از زمین موجود و ایجاد میادین، بوستان و بولوار نیز فکر می کرد.
۲ بهمن ۹۳ رهسپار دبی شدم. طبیعی بود دیدار با بانی و دیگر اعضای هیأت امنای دانشگاه و نیکوکاران در صدر کارهایم باشد.
احمد صمدانی، عضو هیأت امنا نیز در دبی حضور داشت و این فرصت ایده آلی برای همراهی در دیدار با نیکوکاران فراهم می آورد.
در گفتگوی سه جانبه با عبدالقادر فقیهی و روز دیگر تشکیل جلسه هیأت امنا دفتر دبی که در آن محمود حاج ابراهیم کریما، حاج عبدالرحمن نوبختی و بهرام طاهر پور از شهروندان اوزی نیز حضور داشتند شیخ، خشنودی خود را از پیشرفت کار و بهره برداری قبل سال از ساختمان ابراز کرد و افزود: با جدیت ضرورت دارد روی اتمام بقیه فازها نیز کار شود.
احمد صمدانی با تشریح چگونگی روند کار از اعضا تقاضا کرد بر پشتیبانی و تبلیغات خود بیافزایند تا هر چه زودتر روی نما و بعد طبقات دوم و اول نیز کار ادامه یابد.
در خصوص نمای بیرونی صحبت های زیادی صورت گرفت. اکثرا معتقد بودند ساختمان در نقطه مهمی از شهر قرار دارد و بهتر است با بهترین مصالح کار تا به زیبایی شهر نیز کمک کند.
البته بین اعضا نیز این نظر وجود داشت به خاطر کمبود اعتبار مالی، منطقی است فعلا به پلاستر سیمان اکتفا شود اما شیخ در آخر نتیجه گیری جلسه، با قاطعیت گفت ساختمان از دور برجسته است و تاکنون با کیفیت کار شده و جالب نیست بنایی زیبا که از هر سوی شهر قابل مشاهده است از چشم انداز مناسب برخوردار نباشد. وی خاطرنشان کرد: چنان چه خیراندیشانی اعلام آمادگی نکردند یک بار دیگر جلسه عمومی برگزار خواهیم کرد.
دبی که بودم خبر رسید کنتور آب وصل و عملیات برای به جریان افتادن آب در شبکه لوله داخل ساختمان توسط محمد امینی ادامه دارد و خوشبختانه ۱۰ بهمن ۹۳ آب در ساختمان جاری بود و از اینکه دانشگاه دارای انشعاب آب شده بود به رویا می مانست. ۱۲ بهمن از دبی به اوز برگشتم. ۱۳ بهمن به جلسه هم اندیشی دعوت و گزارشی از سفر دبی و تصمیم گیری های لازم برای انتقال به ساختمان داده شد.
فعلا موضوع راه لاینحل مانده بود که به اتفاق ناصر خضری، مهندس عبدالحمید علی پور، رئیس راه و شهرسازی بخش اوز را ملاقات و وی که جوانی اهل کار و از ویژگی های یک مدیر نیز برخوردار بود موافقت کرد
گریدر اداره را تحویل دهد تا در حاشیه جاده اوز به شهرک صنعتی راه فرعی ساخته شود. او با محمدحسین آتش فراز، بخشدار هماهنگی لازم را صورت داد.این عملیات انجام و از خیابان اختصاصی شهرک صنعتی با زدن پل روی جوی کنار خیابان راه باز شد.
علی پور گفت روی محدوده اداره راه کار می شود و هیچ مالکی نمی تواند ادعا و یا مانع شود.
به روزهای پایانی بهمن ماه ۹۳ می رسیدیم با وجود برقراری آب داخل ساختمان، دغدغه کمبود ظرفیت برق داشتیم اما مهندس امینی با مصرف فعلی اطمینان خاطر می داد.
و اما مشکل اینترنت و تلفن داشتیم و امکان برقراری شبکه تلفن ثابت نبود و مهندس نیما خضری دنبال راهکاری برای رفع این معضل بود.
در بهمن ماه معرفی فروغ هاشمی به عنوان رئیس نمایندگی فرهنگ و ارشاد اسلامی بخش اوز از رویدادها بود. کلنگ تالار کف تئاتر از محل خیریه محمدصدیق پیرزاد و با حضور دکتر جمشید جعفرپور نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی و دکتر بهزاد مریدی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به زمین زده شد.
با توجه به تجهیز تالارهای فردوسی(خیریه شیخ عبدالقادر فقیهی)، کتابخانه مولوی(خیریه حاج ابراهیم کریما) و سعدی(خیریه حاج محمدامین کمالی)، همایش های عمومی برگزار می شد و مهمانان مختلف به ساختمان اصلی می آمدند.
دریچه های ساختمان هنوز فاقد پرده بودند ولی حتی در همان روزهای اول، ساختمان به خاطر استفاده از مصالح روشن، نقشه مناسب و به دلیل رو به آفتاب و رو به شرق با داشتن نور طبیعی کافی، به دل هر مراجعه کننده می نشست. البته نمای ساختمان رو به شرق علاوه بر بهره مندی از نور طبیعی که به توصیه مهندس امینی صورت گرفت دلیل دیگری هم داشت.
روزهای اول اسفند بود همکاران را به مشورت گرفتم و قصدم از تشکیل جلسه، انتقال قطعی به ساختمان تا پیش از سال جدید و بهره برداری از پردیس با شرکت مردم و پیاده روی صبحگاهی بود.
هر جابجایی ساده نیست و شاید بهره برداری به همراه برنامه پیاده روی راحت نبود و ساعتی بعد با پروانه پدرام که در مناسبت های اجتماعی شهر و عصر اوز حضور پررنگی داشت بیشتر گفتگو کردم. وی پذیرفت ولی بر روی استقبال جمعیت به خاطر دوری مسیر کمی تردید داشت. اما نهایتا تمصیم قطعی برای جمعه روز ۲۲ اسفندماه ۱۳۹۳ و حرکت در ساعت ۶:۳۰ از میدان نون و القلم گرفته شد و پگاه بالانچی به اتفاق همکاران طرح تبلیغاتی آماده کرد تا اول برای خودمان قطعی شود که روز ۲۲ اسفند بایستی در ساختمان جدید آمادگی استقرار داشته باشیم.
روز ۱۰ اسفند ۹۳ برای رفع هر گونه گلایه و به دعوت محمدحسین آتش فراز نشستی تفاهم آمیز با حضور بخشدار، رئیس اداره راه و شهرسازی، محمدحسن راهپیما، معاون بخشداری، حاج محمدطیب نامی، ناصر خضری و نگارنده تشکیل و اقدام به تنظیم صورت جلسه ای حاکی از تفاهم نامه برای بهره برداری منطقی از راه فرعی از بولوار اختصاصی شهرک صنعتی به دانشگاه به مدت یک سال آینده شد و از اتفاقات خوب دیگر که افتاد و می توانست برای دانشگاه بار مثبت به دنبال داشته باشد آغاز عملیات لوله گذاری گاز به شهرک صنعتی در اسفندماه ۹۳ بود.
جلسات از جمله با هیأت اجرایی همیشه و مرتب برگزار می شد و این انتقال به فال نیک گرفته شد و اعضا برای ادامه عملیات ساختمانی متفق القول کار روی نمای بیرونی را مورد تاکید قرار دادند. محمدصدیق پیرزاد، رئیس هیأت امنا گفت:
کمتر فکر می کردند تا این مرحله می رسیم ولی باز هم خدا را شکر. بنابراین بقیه کارها از جمله نما را با کیفیت و زیبا کار خواهیم کرد.
و اما در یکی از روزهای اسفندماه ۱۳۹۳ خیر دانشگاه آزاد ساز در شهرستان انار به نام علی اکبر امین که در اصل در آمریکا زندگی می کرده است و بیش از چهل میلیارد تومان خرج دانشگاه آزاد در زادگاهش انار کرده بود، بدرود حیات گفت. وی وصیت کرده بود در محل دانشگاه آزاد شهرش به خاک سپرده شود. توجه خوانندگان را به این مهم جلب می کنم چهل میلیارد تومان در سال ۱۳۹۳، در حالی که این میزان پول از سال ها قبل هزینه می شده است و با توجه به افت مرتب تومان در مقابل ارزهای معتبر می توان به حجم سنگین خیریه این نیکوکار پی برد.
در یکی از نشریات در باره این خیر نوشته شده بود:
به راستی نام امین در خطه کرمان و بویژه رفسنجان و انار یادآور امانت داری و نیک نفسی مردی است که مردم به درستی لقب “امین التجار” را به او دادند. میراث ماندگار علی امین برای فرزندان خود نه ثروت، که نام و رسم خیرخواهی است که در آنها به ودیعه گذاشته است.
روحش شاد.
لینک کوتاه:
خداوند به جمیع خیرین از جمله این خیر عزیز از شهر انار کرمان که اکنون نزد فرشتگان وبهشت برین خانه دارد اجر فراوان بخودشان وخانوده شان نصیب فرماید وفرصت چنین عبادتی به همه امت بویژه ثروتمندان عطا نماید