آیا جوانان اوزی اهل کار نیستند؟ به قلم سعید هنری (بخش اول )
از جمله مشکلات صاحبان صنوف و کسب و کار در بخش خصوصی شهر اوز کمبود نیروی کار بومی است.
برای بررسیاین مشکل لازم است از چندین زاویه به آن توجه کنیم.
بخشی از جوانان که متعلق به قشر ثروتمند و مرفه جامعه هستند دغدغه معیشتی کمتری دارند. در دسترس بودن مسکن، ماشین، درآمد و پس انداز بدون زحمت و تلاش بر میزان اشتیاق این قشر برای ورود به بازار کار اثر گذار بوده و به همین دلیل به نسبت سایر جوانان با وضعیت اقتصادی متفاوت این نیاز ضعیف تر است. هر چند حقوق، مزایا و درآمد تنها بخشی از اهمیت کار و داشتن شغل است و جنبههای دیگر مانند ارضای حس روحی و سلامت روانی و مفید بودن هم وجود دارد.
فارغ از عدم علاقه و یا اشتیاق کمتر جوانان مرفه با فرض وجود داشتن زمینه و بازار کار در شهر اوز این سؤال مطرح میشود که این بیتفاوتی و یا انگیزه کمتر در سایر جوانان به چه دلیل است؟
بخشی از پاسخ جوانان به این پرسش نبودن چشم انداز، آینده شغلی و پرداخت اندک حقوق توسط صاحبان مشاغل است به صورتی که این درآمد قادر به پوشش هزینه های آنان در وضعیت تورمی امروز نیست. عدم اطمینان از آینده شغلی یعنی اینکه احتمال پیشرفت همه جانبه و مطلوب در آینده کوتاه مدت و یا دراز مدت وجود ندارد.
لذا در سایه این عدم اطمینان، انگیزه و اشتیاق کافی وجود ندارد و نگاه به این گونه مشاغل به عنوان موقت و یا از سر اجبار است. از جنبه پرداخت حقوقی که عرفا در شهر مشاهده میشود از ماهیانه پانصد هزار تومان تا یک میلیون تومان یا حداکثر دو میلیون تومان را اگر فرض بگیریم به ترتیب مجموع حقوق سالیانه از شش و یا دوازده و حداکثر بیست و چهار میلیون تومان در نوسان است.
بنابراین این حقوق در موقعیت تورمی فعلی با کسر هزینه های ضروری شخصی جوانان مانند یخی در آفتاب سوزان آب و سپس بخار و ناپدید میشود.جهت روشن شدن مطلب تنها خرید یک پیراهن و شلوار و کفش مردانه یا زنانه با ارزانترین قیمت در نگاه خوشبینانه یک میلیون تومان آب میخورد.
و اگر به قیمت ماشین پراید و مسکن مهر به عنوان دو شاخصی که برای توانایی مالی اقشار ضعیف در نظر گرفته میشد با ارزش تقریبی یک میلیارد تومان توجه کنیم فاصله نجومی بین حقوق و پسانداز و رسیدن به مرحله ای که جوانان قادر به خرید و دستیابی به آن هستند ملموس تر خواهد شد.
یعنی به فرض عدم تغییرات و گران تر شدن ماشین، مسکن و با فرض خرج نکردن و پس انداز کلیه حقوق حداکثری دو میلیونی چهل سال زمان رسیدن به این آرزو است. چنین چشم اندازی هر اشتیاقی برای ورود به بازار کار را به شدت تضعیف میکند.
مورد شایع و عجیبی هم وجود دارد یعنی اینکه حقوق کارمندان در کسب و کارهای پر درآمد و کم درآمد تفاوتهای چشمگیری با همدیگر ندارد. به عنوان نمونه حقوق پرداختی به کارگران و کارمندان در کسب و کارهایی که درآمد بالایی دارند با حقوق پرداختی توسط یک فروشگاه خرده فروشی در یکی از پاساژهای کم رونق سطح شهر تناسبی ندارد. از این جهت صاحبان کسب و کارهایی که درآمدهای ماهیانه چند ده میلیونی و میلیاردی دارند با توجه به توانایی مناسب اقتصادی لازم است گوشه چشمی هم به افزایش حقوق جوانان و حمایت از آنان داشته باشند. این کار انگیزه کار و تلاش را دو چندان کرده و آثار مثبت آن در دراز مدت با افزایش بیشتر رونق کسب و کار جبران میشود.
یکی از روشهای جالب و کاربردی و مبتنی بر علم اقتصاد که پیشکسوتان بازار اوزی های بندرعباس اجرا میکردند از این قرار بود که پس از استخدام یک شاگرد و کارمند یک یا دو سال به صورت حقوقی با وی همکاری می کردند و در صورتی که لیاقت و تبحر خود در کسب و کار را اثبات و رضایت صاحب فروشگاه را جلب می کرد بدون استثنا و در یک جهش طبقاتی از شاگردی و کارمندی به شراکت با صاحب فروشگاه در می آمد و در سود و زیان حاصل از کسب و کار با در صدهای متفاوت شریک می شد و صاحبان کار با کمال سخاوتمندی و درک شرایط اقتصادی زیر دستان، حتی تقاضای آورده نقدی هم نداشتند با وجود اینکه یکی از شرایط شراکت در کسب و کار تهیه و تأمین سرمایه توسط طرفین است و تنها هدف مهم این رویکرد پیشرفت همه جانبه در کسب و کار بود.
این روش هم ایجاد انگیزه و اشتیاق و علاقه و دلسوزی را در جوانان تقویت و تثبیت و هم ضعف، کمبود نقدینگی و سرمایه اولیه شاگرد و نیروی جوان و تازه کار را پوشش و جبران میکرد و از طرفی چشم انداز پیشرفت و امنیت شغلی و آینده کاری جوانان را با حمایت چندین لایه و در عمل بر عهده میگرفت.
در سایه چنین روش خلاقانه ای بسیاری از جوانان قدیم پله های موفقیت کسب و کار را یکی پس از دیگری طی میکردند و بدون اغراق وجود اغلب خیرین دلسوز و یا تجار موفق و صاحبان مشاغل در سطوح مختلف که امروزه در حال خدمت به جامعه و شهر اوز هستند از نتایج چنین راهکاری است.
از منظری دیگر به دلیل وضعیت و شرایط اقتصادی کشور فاصله طبقاتی افزایش یافته است و هم طبقات میانی و واسطه ای و چند لایه و البته قشر متوسط جامعه در حال حذف تدریجی بوده و این نگرانی وجود دارد که این تنوع تبدیل به دو طبقه فقیر و غنی شود.
در این میان بخش کوچکی از جامعه در حال مسابقه افراط گونه ثروت اندوزی به هر قیمتی و از هر روشی هستند و در ادامه این مسیر مخرب چشم و هم چشمی هایی مشاهده میشود که ماشین و مسکن و باغ شهری و موبایل و پوشش لاکچری از نمود بارز آن است. از این جهت گوشه ای از آسیب به عدم اشتیاق جوانان برای ورود به بازار کار از این منظر قابل بررسی است.
در واقع نگاه جامعه بدون دلیل عقلانی و بررسی و تشریح منبع و سرچشمه و چگونگی انباشت ثروت به صاحبان لاکچری ماشین❗ (آهن پرستی ) و مسکن❗(سنگ پرستی ) اعتبار بخشی میکند.
با توجه به اینکه چنین ثروتهایی از کسب و کارهای غیر مولد و از صدقه تورم افسار گسیخته و از خرید و فروش و قیمتهای حبابی و غیر واقعی و سودهای نجومی به جیب این افراد سرازیر شده است و متاسفانه از واقعیتهای جامعه بوده و با توصیه اخلاقی و پند و اندرز هم برطرف نمیشود اما از منظر کارآفرینی مولد حداقل قادر هستیم نگاه جامعه را تغییر داده و از آنها خلع اعتبار کنیم و اجازه ندهیم جولان پولهای بادآورده انگیزه کار و تلاش سازنده جوانان را مورد آسیب قرار دهد.
و لازم است این موضوع برای جوانان توضیح داده شود که کفه ترازوی آسیب های این مدل مشاغل به بازار کار بر کفه منافع آن در شهر اوز سنگینی میکند و نباید چنین سبک زندگی و کسب و کارهایی الگوی جوانان باشد و ضروری است نگاه جامعه، خانواده و جوانان و اعتبار بخشی و ارزش گذاری و احترام به کسب و کار افراد تغییر پیدا کند.
به عبارتی توجه ما از میزان ثروت و قدرت اقتصادی افراد به منبع و ریشه و چگونگی انباشت سرمایه تغییر جهت داده شود و حتی این موارد در انتخاب همسر و ازدواج جوانان و خواستگاری به عنوان یک اهرم ارزیابی مورد استفاده قرار گرفته و لیاقت جوانان را نه در میزان ثروت شخصی و خانوادگی بلکه در چگونگی کار و تلاش و بستر و سرچشمه آن جستجو کرده و به عنوان یک گزینه مناسب اعتباری و یک سوال مهم در انتخاب همسر آینده توسط جوانان و خانواده ها مد نظر قرار گیرد.
به عنوان نمونه حاصل دسترنج و تلاش مولد جوانان حتی اگر یک موتور سیکلت باشد بر ماشین گران قیمت حاصل از کارهای غیر مولد برتری داده شود. چنین رویکردی اعتماد به نفس و خلاقیت و انگیزه و تلاش جوانان را دست خوش تغییرات اساسی خواهد کرد.
بنابراین اگر خواهان رونق کسب و کار و تقویت اقتصاد مولد و کارآفرینی در شهر اوز هستیم یکی از راههای رسیدن به آن تغییر نگاه همه مردم و درک صحیح از منبع انباشت ثروت سالم و هدایت جوانان به سوی کار و تلاش است.
سعید هنری ۹ / ۵ / ۱۴۰۰
لینک کوتاه:
آقای هنری قانون اقتصاد با نصیحتودستور. تغییر نمی کند ودر مورد ازدواج ویا سایر مسایل اجتماعی. امکانات حرف اول. را میزند و نگاه خانوادهها برای ازدواج با افراد ضعیف وکم برخوردار به این سادگی. توضیحات شما. تغییر نخواهد کرد. اقتصاد قوانین خاص. خودش. را. دارد. البته همه این. مشکلات. از نگاه دولت. به جامعه. پدید آمده است. وجامعه. را اینگونه. طبقاتی کرده است
سلام حرفهای اقای هنری بجا ودرست است امیدوارم که مسولین هم از جوانان ما حمایت کنند نه اینکه همه چیز در حد حرف باقی بماند البته خیلی از بچه های ماهم دنبال کار هستند انهایی که تحصیلات دارندوقتی برای کار به اداره ای رجوع می کنندجواب ردبه انها میدهند .ومتاسفانه بجای نیروی بومی نیروی غریبه رابکار می گیرند
نوشتن بسادگی میتوان نظر داد وراهکار ارائه داد اما درعمل آنچه که میتوان نوشت نیست وقتی یکنفر به مغازه برای کارکردن میآوری ماههای اول ایرادی ندارد ولی گم کم درخواست مرخصیهای غیرجمعه میکند واز مهمتر پول بیمه است اگر بخواهی کارگری را بیمه کنی باید نزدیک یک میلیون تومان ماهانه به بیمه پرداخت کرد وآنهم با دنگ وفنگ زیاد و دونده گری آیا جواب اینرا کی میدهد مغازه دار از کجا دربیاورد همه مغازه ها که سوپرمارکتها بزرگ نیستند که درآمد کلان دارند ما بزور خرج خودمان درمیآوریم میدانید سال بسا ل اجاره ها بالا برده میشود برق انترنت مالیات… ادامه »
جوانان اوزی اهل کار بوده و هستند.امابر احوالشان باید گریست زیرا که دخلشان بود۱۹ و خرجشان هست ۲۰
از کرامات ملای ما این بود،شیره را خورد و گفت شیرین است
دوستدار طبیعت گمانم تو باغ نیستی جوان اوزی دخلش بود زیر ۱۰ وخرجش بود بالای ۲۰
جواب به آقا پارسا
س شوری آیه ی۳۸: وکارشان به شیوه ی رایزنی و بر پایه ی مشورت با یکدیگر است
شهری جوانش بیکار می ماند که رئیس شورایش چند شغله باشد!!!جوانی بیکار می ماندوقتی اجاره بهای مغازه بالا برود برای تامین مخارج مدرسه ی دینی!!!جوانی عزوب می ماند وقتی اجاره بهای مسکن زیاد وخریدمسکن میلیاردی بالا برود !!!جوانی دلال و واسطه فروش زمین،آپارنمان می شود وقتی مدعیان دین آن شهر باغ میلیاردی بخرند و زمین ها را میلیاردی خرید و فروش کنند……..
بسیار عالی و جالب و نگاهی همه جانبه گر و موشکافانه به این معضل اجتماعی بود . ممنونیم بابت مطالب جالب و مفیدتان