آیـا ارتقـاء تـوسعه را بـه ارمغـان مـی آورد و یـا تـوسعه مـوجب ارتقـا مـی شـود؟
عموم و یا اکثریت همشهریان خواهان پیشرفت و رونق و آبادانی شهر بوده و احتمالاً در انتظار دریافت و اعلام امتیاز شهرستان شدن لحظه شماری می کنند.
البته عده ای معدود به دلایلی در این مورد بی تفاوت هستند و تعدادی بسیار کم هم مخالف و عقیده دارند شهر همراه با تغییرات در تمام سطوح است و مراد و مقبول آنان نیز بافت سنتی و یا نهایت حفظ همین وضعیت موجود است و در کل هر موردی که شرایط زندگی امروزی آنها را دستخوش دگرگونی و از جهاتی مرتعش کند تاب نمی آورند چرا که به آن عادت کرده اند و شاید افرادی نیز باشند که فکر می کنند از این رهگذر هیچ امتیاز و منافع فردی هم نصیب آنان نمی گردد و در کل در این مورد دیدگاه های گوناگونی وجود دارد که بسیار طبیعی است. از منظری دیگر هم وطنان با هر گرایش و دیدگاهی هنگامی که در جمعی غیر ایرانی قرار می گیرند با یاد و نام اساطیر و بزرگان ایرانی احساسی از غرور و افتخار کرده و از داشتن چنین الگوهایی بر خود می بالند. بر همین مبنا مردم هر شهر و از جمله همشهریان ما با یاد و نام مفاخر و اندیشمندان و آثار به جا مانده و عملکرد و یا امتیازات خود نیز چنین احوال و حسی داشته و از این لحاظ تفاوتی میان نظرات مرد و زن و پیر و جوان و مخالف و موافق پیشرفت هر شهری وجود ندارد.
ساده ترین تحلیل نشانگر این موضوع بوده که دیدگاه مشترک و یکسان بیانگر دلبستگی و عشق و علاقه افراد به وطن مادری و آباد و اجدادی است.
از این جنبه اگر ما در پی هدفی هستیم که کارنامه قابل قبولی از شهر ارائه و دارای افتخارات و امتیازاتی باشیم لازم است به مقوله پیشرفت توجه ویژه ای داشته و لاجرم با آن موافقت کنیم. با این توضیح که پیشرفت شهر تنها اضافه کردن بر طول و عرض و تعداد خیابانها و ساختمانها و مراکز دولتی و خصوصی خلاصه نمی شود بلکه مراد از پیشرفت، هدف بسیار گسترده تر و حرکت به جلو، از جمله پربارتر شدن زندگی فردی و جمعی و ثبت جلوه هایی از تلاش و همکاری و ساختن جامعه ای که افتخارات ماندگاری در تمامی عرصه ها بر آن نقش و نمایان گردد و هر کس به سهم خود در آن نقشی ایفا کند به همین منظور بعضی از مواردی که به نظر می رسد در این مسیر راه گشا باشد را مروری دوباره می کنیم.
قبل از هر حرکت مثبت جمعی نیاز است که نخست افراد به صورت منفرد اندیشه کرده و مسیر صحیح را از خود آغاز نمایند. چرا که توانمندی جمعی از توانائی نیروهای انسانی شرکت کننده حادث می شود. بنابراین وظیفه تک تک افراد است که با پیشرفت در زمینه های گوناگون و برطرف کردن کاستی ها و تقویت خود زمینه حضور را فراهم کنند. این هدف می تواند موارد مختلفی را مد نظر داشته باشد از جمله پیشرفت تحصیلی، تقویت و بهبود وضعیت روحی و جسمی ارتقای شغلی و کسب درآمد، کمک به دیگران، توجه به خانواده، اخلاق نیکو و البته جزئی ترین و کلی ترین عواملی که در پیشرفت و توانمندی شخصی دخالت دارد.
بیان این مطلب از آن جهت است که همراهی و همدلی و تلاش مردم در اکثریت رخدادها به عنوان یکی از کلیدی ترین عوامل تاثیرگذار مطرح بوده و اگر چنین نباشد چشم انداز موفقیت در این گونه امور پر اهمیت کم رنگ است.
راهنمائی و هدایت مردم توسط عقلا و خبرنگاران و مسئولین و نشان دادن مسیر حرکت قادر است از هدر رفتن نیرو و توان کلی شهر جلوگیری کند.
عده ای دیگر هم با این گروه عقیده یکسانی داشتند با آن تفاوت که راه کاری داشته و ابراز می نمودند. اعضای تیم باید آنچنان خوب و درخشان بازی کنند و یا به قولی دروازه حریف را آماج حمله های خود قرار دهند و گل های بیشتری به ثمر برسانند که بهانه و حق کشی داور در سابه این امر کم اثر و مجبور به دادن امتیاز و در نهایت نمره قبولی باشد و البته عادت ناپسندی در بین تعداد از ما وجود دارد که جهت سرپوش نهادن بر ضعف و ناتوانی و اشکالات خود با بعضی از شیوه ها سعی در فرافکنی کرده و دیگران و سایر عوامل را مسبب تمامی ناکامی و ناکارآمدی و دست نیافتن به نتایج دلخواه به عنوان تنها دلیل و شاید آسانترین آن معرفی می کنیم.
از همین دیدگاه اگر موضوع دادن امتیاز شهرستان به شهر خودمان را تحلیل کنیم و به طرفی اینکه این امتیاز ناعادلانه از ما دریغ گشته است، فاکتورهای مهمی ما را از ورود به مبحث و قضاوت در آن رابطه باز می دارد. از جمله: ۱- نداشتن آگاهی و اطلاعات ۲- عدم صلاحیت و تخصص ۳- جلوگیری از گرفتار شدن به دیدگاه و معضلی که مشکلات را غیر واقعی به مسائلی دیگر مربوط می داند و فرافکنی می کند.
بنابراین بحث تخصصی و دقیق آن در حیطه اهالی خبره، مسئولین و دست اندرکاران است. اما در این مورد احتمالا توافق وجود دارد که بین پیشرفت شهر و شهرستان شدن رابطه ای دوسویه وجود دارد. در این قضیه هم دیدگاههای مختلفی وجود دارد از جمله: ۱- اینکه امتیاز شهرستان شدن باعث پیشرفت شهر می شود و در غیر این صورت امکان پذیر نیست و یا چشم انداز دشواری دارد. ۲- شهر اول پیشرفت کند و آبادانی و رونق آن باعث گردد که ما مستحق دریافت چنین امتیازی گردیم.
به نظر می رسد با گذر از این مبحث لازم است به عنوان یک شهروند به مسئولیت ها و وظایف فردی و جمعی خود در جهت رونق و آبادانی شهر بیشتر توجه کرده و در جستجوی راه کارهای مناسبی برای رسیدن به این هدف تلاش کنیم. همچنین پیشرفت را غولی فرض نکنیم که غلبه بر آن دشوار است. این مقوله می تواند پرتاب نکردن زباله از ماشین و پاکیزه نگه داشتن شهر و پاسداری از محیط زیست و طبیعت بوده و یا اشتغال زائی، تربیت فرزندان، ترویج فرهنگ کار و تلاش و یا داشتن اخلاق نیکو و یا قدردانی از افراد بومی و غیر بومی باشد که به شهر ما خدماتی ارائه می دهند. در این رابطه هر فرد به فراخور توان جسمی و فکری و مالی می تواند نقش ارزنده ای ایفا کند.
فارغ از اینکه چشم انداز دست یابی به امتیاز شهرستان شدن در چه مقطعی به واقعیت تبدیل گردد. ما را از ادامه مسیر و توجه به اصل بنیادی تربیت و آموزش و آبادانی شهر دلسرد نکرده و همچنان که صبر و بردباری را پیشه کردیم نور امید به آینده بهتر نیز در ما درخشان باشد تا حرفی برای گفتن و کالایی برای عرضه داشته و عضوی مفید و تاثیرگذار برای جامعه و کشورمان باشیم.
دیدگاه بگذارید
قشنگ ساخته پرداخته شده اینکه تعداد بیشتری شهروندان وارد موضوع مهم ارتقا بشوند مارا بیشتر به این خواسته حیاتی نزدیک میکند تحلیل جالبی است بایستی اعتراف کنیم عقب ماندگیهای اوز به مقدار زیادی بخودمان بر میگردد
مقاله بلندى بود بهتر است براى شهرستان مقاله مفید نوشته شود
مسلما ارتقا توسعه را بدنبال خواهد داشت اما هرتوسعه ای نمیتوان زیاد دلخوش شد چون توسعه فقط در عمران و ساخت و ساز نیست بلکه تا انسان به توسعه نرسد نمیتوان به توسعه واقعی دست پیدا کرد
مقاله خوبی است اینشتالله شودست انرکاران بیشتر بجنبندورا
مطلب تحلیلی مفیدی توسط نویسنده نوشته شد ه اما اوزبایستی بخودش بیشتربنگردچراکه أدما تن بکارومسئولیت نمیدهند و چنانچه کاری بخواهد بکند یاصورت داد خیلی متوقع است تعریف بشنود واین دلیل مشکلات اوزاست