احترام و آرامش، ویژگی های جامعه شناسانه شهر اوز به قلم بدریه جوکاری: نایب رییس شورای اسلامی شهر بنارویه
اگر از خنج، از بیرم، از مغرب به اوز می آیید، به چهره پرنور شهیدانش درود بفرستید که یک به یک میان جاده قد برافراشته اند. دشت نه چندان سبز کنارتان و میان آن، برکه های تنها یا دسته جمعی. برکه های اسرار آمیز. برکه هایی که روح کهنه گذشتگان در میان آن ها به پرسه مشغولند. برکه های بزرگی که صدای نجوای شما را بلند انعکاس می دهد، خاصه که آن سوی برکه معشوق تان گوش ایستاده باشد. برکه های بخشنده پر آب، حتی در این سال های نه چندان مهربان. و پیش تر اگر بیایید بادگیر میان میدان که حالا تنها یک «نماد» است و خودنمایی می کند.
از مشرق، از گراش، از لار، از این مسیر جلوه های انسانی ذهن تان را به آینده و پیشرفت هل خواهد داد. دانشگاه زیبایی که با سلیقه، سپید، مثل نقاشی عبادتگاه های عثمانی، تکیه زده بر دیوار قهوه خانه سپیدمویانی که گرد خرد بر چهره دارند. من اما بیشتر از شمال به اوز آمده ام، از بنارویه، از همین نزدیکی، از همین حوالی هم لهجه. از سمت جاده مارپیچ و مارهای سرخ در هم لولیده و دره های پنهان. اصلا یک دنیا شگفتی زمین شناسی در دنباله های زاگرس نهفته است. محال است این مسیر شما را به برداشتن نگاره ای یا حتی پیاده نشستن به نظاره ای وادار نکند. از این مسیر اگر به اوز می آیید راننده مطمئن انتخاب کنید. راه همانقدر پرخطر است که زیبا. با خود می گویی کاش می شد با هلی کوپتر این دره های رمزآلود را درنوردید. گاهی دِرازای مسیر خسته تان می کند. شکیبایی ویژگی همه مردم این خطه است. شاید این را از آفتاب سحرخیز و دیرخواب جنوب یاد گرفته اند. گاهی اما ذهنت می رود به جاده میانبری که زمان رسیدنت را دست کم نصف خواهد کرد. جاده «مِربِط»، جاده نیمه تمامی مثل یک کلاف سردرگم که سرگشته دنبال عابرانش می گردد تا با صدای بوقی، ترمز ناگهانی، هیاهوی نشاطی، جان بگیرد.
از هر طرف به اوز بیایی بوی صمیمیت به مشامت می رسد. سفرت به روز دوم نکشیده در خواهی یافت این شهر با همه شهرهای اطرافش یک فرق های اساسی می کند. از پیاده روها که می روی، بانوان میانسال و آقایان سپیدموی با لبخند به تو، که اتفاقا می دانند غریبه هستی، سلام می کنند. انگار مردم اینجا مردم صلح اند و سلام. گونه گونی مردم شناسانه نمودی واضح دارد. مردم فارس، افغان، ترک، کرد، لر و حتی تک و توک پاکستانی را می بینی که در نهایت مدنیت با هم همزیستی دارند. در نهایت، می توان این گونه گفت «احترام» و «آرامش» دو واژه ای است که تمام ویژگی های جامعه شناسانه شهر اوز در آن خلاصه می شود…
در نوشته های بعدی بیشتر شما را به سیر اوز و شهرهای اطراف خواهیم برد. نگاهتان را با ما همراه کنید.
دستان صاحب این مقاله درد نکند که بزیبایی از سه سوی اوز نوشته اندزیباتر میشد اگر به دانشگاه دینی اوز که تقریبا در وسط شهر واقع هست مقاله خوبش را زیبا تر میساختند
ماشاءالله و احسنت به این بانوی فرهیخته با این قلم رسایشان و تبریک می گویم به مردم بنارویه که با انتخاب به جای خود چنین فرد شایسته ای را برای عضویت در شورای شهر برگزیده اند. برایشان در خدمت به مردم شریف بنارویه آرزوی موفقیت داریم.
اینقدر که شما از غرب وشرق وشمال اوز قلمفرسایی کرده آید لذتی دلنشین بمن دست داد که یکزن از دیار خودمان واز شهر بنارویه از اوز ودانشگاهایش نوشته است تشکر از شما بخاطر احاطه که به اوز داشتید چیزیکه از یک مسئول شهر خودم انتظار نوشتنش داشتم
دیدگاهی مثبت ، دیدگاهی که زندگی را مثبت و حیات را مثبت میبیند . آفرین به دید باز نگارنده . الله تعالی همواره حافظ و نگاهدارندش باشد
سلام عالی بود
یادداشت قشنگی نوشتید به عنوان یک مسئول ویک زن از شما سوالی میکنم خواهشآ جواب روشن بدید. نظرت راجع به حجاب زنان چیست؟
درود بر شما. در قرآن حدودی از حجاب هم بر مرد و هم بر زن واجب شده است. و باز در همان قرآن عبارت “لا اکراه فی الدین” را داریم. از دید من حجاب متعادل می تواند ضامن تعالی باشد، تاکید می کنم می تواند. اما احترام به شان انسانها و حق انتخاب پوشش که از جمله مصادیق حقوق آزادی بیان است(چرا که لباسی که می پوشیم به نحوی نشان از پیام و معانی دارد که به جامعه متبادر می کنیم) در یک حکومت اسلامی باید اصل قرار بگیرد.
درایران نیستم همیشه سایتها را نگاه نمیکنم منظورم هر از گاهی نگاه میکنم وبسشتر عکسها را نگاه میکنم خیلی کم مطلب را میخوانم واگرهم مطلبی هوس کردم بخوانم یک صفحه بزرگ آنرا درسه سطر شاید یک سطرش میکنم ومیخوانم ولی این مطلب را کامل خواندم اصلا خودم رشته هنر تحصیل کردم برای همین از مطلب شما خیلی خوشم آمد آلان بار سومه که میخوانم هنرمندانه نوشته بودید البته از جاده ومربط سر درنیاوردم ولی هرچی بود از اینکه از همشهریانم بخوبی خودت خوب نام برده بودی ازشما تشکر میکنم
سلام خدمت مدیر وسردبیرو بقیه مسئولین عزیز مجله با پیام دانش اوز مجله بدستم رسید وخیلى ممنون وچند نقطه مهم بایست ذکر کرد اول ازاینکه بیاد ما هستید وزحمت کشیدید ومجله را فرستادید سپاسگذارم دوم خوشحالم که مجله أز بابت ویرایش ،طرح ،رنگ وجذابیت عالى در آمده است. سوم مقالهاى خواندنى متنوع دارد وأما دراین مجله نویسنده اى را که جالب توجه قرار گرفت بدریه جوکارى که ویژگیهاى جامعه شناسانه شهر أوز را قلم زده بسیار خاندنى نه از اینکه تمجید أوز ومردم أوز کرده( این رأى شخصى خودش هست وکسى حق إظهار نظر ندارد) این مقاله ازاین نظر خواندنى… ادامه »
سرکار خانم بدریه جوکاری
نائب رئیس محترم شورای اسلامی شهر بنارویه
سلام علیکم
مقاله شما در مجله با پیام دانش اوز دانشگاه آزاد مورد بازدید و مطالعه قرار گرفت. از حسن توجه و محبت شما نسبت به شهر کهن و تاریخی و زادگاهمان و معرفی آن برای خوانندگان محترم بسی جای تقدیر و تشکرد دارد. خداوند به شما جزای خیر دهد تا بتوانید در اینده باز هم مطالب جدیدی را ارسال نمایید تا از تجربیات و اندیشه شما بهره مند شویم.
و از اینکه از مردمان اوز به بزرگی و خوبی یاد کرده اید این از خوبی جنابعالی می باشد.
حرف اینجانب از کودکی این بوده است که مقدار … متر مکعب از آبی که بیش از ۹۵ % از آبی است که در بارندگی ها باعث جاری شدن سیل و طغیان رودخانه در بخش محمله شهرستان خنج استان فارس می شود از محلی به نام بیدزرد در بالادست روستای ابوالفضل(ع)دهستان چاه طوس بخش محمله شهرستان خنج استان فارس جاری می شود آرزوی اینجانب از کودکی این بوده است تا تا جلو مقدار … متر مکعب آبی را که بیش از ۹۵ % از آبی است که در بارندگی ها باعث جاری شدن سیل و طغیان رودخانه در بخش محمله… ادامه »
حرف اینجانب از تاریخ ۱۳۷۰/۱۲/۲۲ تا تاریخ ۱۳۷۶/۰۷/۳۰ که کارمند اداره آب و فاضلاب شهری بخش خنج شهرستان لارستان شرکت آب و فاضلاب شهری استان فارس بوده ام از تاریخ ۱۳۷۶/۰۸/۰۱ تا تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۱۲ که کارمند شرکت آب و فاضلاب شهری کلان شهر شیراز استان فارس بوده ام یا از تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۱۳ تا هم اکنون که کارمند امور آب و فاضلاب شهری شهر صدرا شرکت آب و فاضلاب کلان شهر شیراز استان فارس می باشم یا در آینده که دوست دارم تا کارمند امور آب و فاضلاب شهری شهرستان خنج شرکت آب و فاضلاب شهری استان فارس باشم آرزویم پیگیری… ادامه »
مطلب زیبا ورویایی بود ممنون از شما بانوی فرهیخته که چنین زیبا درباره شهرم نوشتید