اهمیت نگهداری زبان و گویش محلّی و مشکلات نگارشی آن
به نام خداوند جان وخرد کزین برتراندیشه برنگذرد
سیلوانا سلمانپور، شاعر اوزی:
ادبیات هر جامعه نمود بارز فرهنگ آن جامعه است که بر پایه ی زبان آن جامعه استوار است. زبان با مقوله ی اندیشه ارتباط مستقیم دارد و در نهایت به هویت انسانها بر می گردد.
ما با زبان با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم، با تبادل احساس و اندیشه شخصیت ها را شکل می بخشیم و به درک متقابل می رسیم، آداب، سنن، رفتار و پندار جمعی را حفظ می کنیم و سرانجام هویت می یابیم و فرهنگ عمومی ما در روان جمعی جامعه نهادینه می شود.
در حفظ این هویت به این باور می رسیم که باید فرهنگ خود را ترویج دهیم، بنابراین نگهداری زبان مهمترین وظیفه و راهکار ما خواهد بود.
مهمترین رکن آموزش و حفظ زبان، خانه و خانواده است و باید به این مهم اهتمام شود که همه ی اعضای جامعه به زبان مادری در خانواده سخن بگویند.
متأسفانه در دهه های اخیر، بسیاری از خانواده ها از همان ابتدای پرورش فرزندان بدون توجه به زبان های بومی و محلی خود و با توجه به محل سکونت سعی می کنند که به زبان های دیگری با فرزندان خود گفتگو کنند که این امر باعث دوری نسل های بعدی از هویت اصلی و فرهنگ نیاکان خود می شود. گرچه باید یادآوری کنم که کودکان توانایی یادگیری چندین زبان را همزمان دارند و امکانات گسترده ای نیز برای این کار وجود دارد و در صورت نیاز به ویژه اگر در شهر یا کشور دیگری زندگی می کنند به راحتی می توان زبان آن جامعه را آموزش داد اما کودکان باید زبان مادری را به موازات زبان رسمی بیاموزند که از فرهنگ و هویت اصلی خویش جدا نشوند.
وظیفه ی خطیر پیشگیری از چنین کاری، روشنگری بیش از پیش در مدرسه، رسانه ها، کتاب ها، سخنرانی ها، یادآوری های بجا و به هنگام به خانواده هاست.در این راستا، بزرگترین وظیفه را پس از خانواده و یا حتی به موازات آن، قلم به دستان آن جامعه دارند. به ویژه آفرینندگان آثار ادبی که می توانند با آفرینش شعر، داستان، رمان و غیره با زبانی ساده و همه فهم نه تنها به ثبت تاریخ و آداب و رسوم و آیین های کهن و … همت بورزند بلکه مهجورترین واژگان را نیز با تلاش خود حفظ و ثبت کنند و به زبان دگرگون شده امروزی باز گردانند و حیاتی دوباره ببخشند.
گرچه تلاشگران و پدیدآورندگان آثار ارزنده تاریخی، اجتماعی، ادبی، هنری و غیره نگهبانان فرهنگ و هویت جامعه می باشند، اما شعر و موسیقی به دلیل نفوذ در دل ها و تاثیرگذاری عمیق بر روان آدمی بیشترین و ماندگارترین اثر را در پی دارند.
حال با توجه به این دانسته ها، راهکار آنان به ویژه قلم به دستان لارستان کهن و سراسر شهرها و روستاهای آن که در اینجا مورد نظر ما هستند، چیست و چگونه باید این کار مهم را به انجام برسانند؟
در ابتدا به نظر می رسد که پاسخ بسیار ساده و روشن است: «با نگارش آثارشان به زبان یا گویش بومی». امّا اینجاست که حافظ ارجمند که درد را میشناسد به زیبایی می گوید:
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
خط و نظام نگارشی مشخص یک زبان مهمترین ویژگی نگارش است که به دلیل ثبت و ضبط شدن در طول تاریخ و آموزش در مدارس و آموزشگاه ها و وجود آثار علمی، فرهنگی و ادبی و غیره برای تمام خوانندگان هر نوشتاری به آن زبان، آشنا و ملموس و قابل درک است. گرچه در شیوه ی نگارش بسیاری از زبان های کهن و رسمی نیز مشکلاتی وجود دارد و صرفا به زبان های در خطر محدود نمی شود بلکه زبان هایی همانند فارسی نیز با این مسایل دست و پنجه نرم می کنند، مثلا نبودن «واکه ها» در برخی واژه ها مثل «سمت: به معنی سو و جانب» و «سِمَت»: به معنی پست و مقام یا «و» در نوشتن «خواست و خوار» که این (واو معدوله) در تلفظ «الف» خوانده می شود، مثل «خاست و خار» اما نوشتن این دو گونه، دو معنی متفاوت را نیز در بر می گیرد، که البته دلایل خاص خود را دارند و تلاشی همه جانبه برای حل و فصل آن مورد نیاز است اما مشکل ما فراتر از این هاست.
نداشتن خط و نظام نگارشی مشخص، یکی از مهمترین مشکلات راه قلم به دستان منطقه است که باعث می شود ثبت و ضبط زبان لارستانی و تمام گویش های وابسته به آن، در طول تاریخ سخت و دشوار شود.
از طرفی آثار مکتوب به جا مانده به زبان لارستانی و گویش اوزی بسیار اندک است.
در همین اندک آثار مکتوب، نیز شیوه ی نگارش واحدی به کار نگرفته اند که دست کم معاصران همه به یک نمونه خط مشخص رسیده باشند. در این باره هر یک از نویسندگان بنا بر سلیقه ی خود و بر اساس میزان دسترسی و نوشته های موجود و نیز با استفاده از الفبای فارسی و «واکه ها» کوشیده اند مطالب خود را بنویسند و شمار اندکی نیز با کمک آوانگاری تلاش کرده اند آن را برای خوانندگان آثارشان آسان تر کنند.
اما چنان که گفته شد نبودن «واکه ها» در الفبای فارسی یکی از بزرگترین مشکلات نگارش است ضمن اینکه درگویش های مختلف زبان لارستانی آواهایی وجود دارد که در زبان فارسی نیست یا حتی در میان گویشوران مختلف زبان لارستانی در شهرها و روستاهای مختلف، لهجه و کاربرد آواها متفاوت است.
برای نمونه در گویش لاری واک های به صورت «اُ» (واک های نیمه باز همانند زبان فرانسه) وجود دارد که در گویش اوزی استفاده نمی شود.
یا در گویش خنجی در اکثر موارد حرف «ه» در وسط واژه به صورت کسره
« ِ» تلفظ میشود اما در گویش اوزی همان «ه» تلفظ می شود.
در پنجاه سال گذشته محققان و نویسندگان نامداری از منطقه و عزیزانی دیگر تحقیقاتی جامع کرده و آثاری ارزنده درباره ی فرهنگ و زبان لارستانی پدید آورده اند و شاعران بومی سرای جنوب کشور به ویژه در سراسر لارستان کهن، مناطق مختلف هرمزگان و اطراف آن و شهرهای دیگر سراسر ایران عزیز و نیز در خارج از کشور به خصوص در کشورهای حاشیه ی خلیج فارس که به این زبان شعر چاپ کرده اند ( البته با اختلاف بسیار در رده های متفاوت علمی، عملی، فکری و …) یا هم اکنون با به کارگیری فناوری نوین پایگاه ها و وبلاگ های فعالی را اداره می کنند، به سرودن شعر یا تأمل در زبان لارستانی توجه دارند.
جز استادان و نویسندگانی که خود گویشور زبان لارستانی اند، استادان دیگری از سراسر ایران نیز در مقالات علمی مهم خود به این زبان پرداخته اند، و نیز زبانشناسان و پژوهشگران بین المللی در مقالاتی علمی این زبان را در خارج از مرزهای ایران شناسانده اند که تلاش همه ی این بزرگواران در خور ستایش و قدردانی است. اما تا آنجا که من اطلاع دارم، و البته با توجه به سکونت نگارنده در خارج از کشور، تا امروز، در زمینه ی نگارش «زبان لارستانی» به طور عام و گویش «اوزی» به طور خاص، کاری جامع و کامل صورت نگرفته است.
چشم امید اهل قلم منطقه به استادان زبانشناسی و آواشناسی است که برای حل مشکل نگارش و دستیابی به یک شیوه ی نگارش واحد، چاره ای بیندیشند.
ما فعالان فرهنگی ادبی، شاعران و نویسندگان اهل اوز هیچ یک زبانشناس نیستیم و تنها با قدرت عشق و مطالعه و پژوهش و تلاش شبانه روزی هر یک به طریقی و البته جدا از هم در حفظ و ثبت زبان و گویش خود تا آنجا که از دستمان برآمده است کوشیده ایم و همواره با این مشکلات جنگیده ایم و متاسفانه هر یک با سلیقه و دانش و بینش خود عمل کرده ایم و نتوانسته ایم در زمینه ی نگارش این زبان ارجمند و کهن به یک راهکار همسان برسیم.
برای نمونه در میان برخی حروف و آواهایی که در نگارش گویشی با آنها روبرو شدم، حرف «الف» بزرگترین مشکل من بود. تلفظ حرف «الف» با هجای بلند و کوتاه و وجود آوایی فیمابین این دو در گویش اوزی که در زبان فارسی معادل ندارد، مثلا واژه « ما، تا» به معنی «من، تو».
این الف کوتاه را با چه واک های باید نشان می دادم تا به تلفظ درست برای دانشجویان زبانشناسی و یا خوانندگان غیر لارستانی نزدیکتر باشد؟ اکثر شاعران و نویسندگان اوزی آن را با «ضمه روی الف» نوشته اند که به نظر من به هیچ وجه در تلفظ این واژه ها آوای ضمه شنیده نمی شود! با به کار گیری ضمه آوای این دو واژه به صورت (مُ و تُ) به گوش خواهد رسید که تلفظ درست و دقیقی نیست.
من برای نشان دادن واژه و آسان کردن خواندن برای خواننده و تلفظ نزدیک تر به آنچه که هست راه دیگری را یافتم: یک الف کوتاه در کنار «الف» گذاشتم. در آوانگاری بین المللی که در چاپ اول سرود دشت زلاوز استفاده کردم، این معادل و دقیقا با همان آوا وجود داشت اما پس از چاپ متوجه شدم که این شیوه ی آوانگاری در ایران متداول نیست! بنابراین برای چاپ دوم با تحقیق و رایزنی با چندین زبانشناس آوانگاری را تغییر دادم و از شیوه ی متداول در ایران استفاده کردم.
این بار با مشکل دیگری روبرو شدم و آن نبودن واک های با آوای «الف کوتاه» بود! بار دیگر به تکاپو افتادم و سرانجام با پیشنهاد دکتر النا مولچانوا، زبانشناس نامدار روسی و رییس بخش زبانهای ایرانی (نه تنها فارسی) از انیستیتوی زبانشناسی در آکادمی علوم روسیه و پژوهشگر علوم روسیه واک های هم آوا برای حل مشکل به صورت قراردادی برگزیدم.
از این گونه مشکلات در نگارش واژه های گویشی به ویژه در حرفهای «الف، و، ه ..» بسیار پیش آمده است که حتما بقیه دوستان نیز با آنها روبرو شده اند و با فکر و سلیقه خود راهی یافته اند. در پیشگفتار کتاب «سرود دشت زلاوز» مفصلتر و با توضیحات بیشتر این مشکلات را با خوانندگان کتابم در میان نهاده ام و باز هم تکرار می کنم که من در این زمینه تخصصی ندارم، تنها با روشن نمودن جزء به جزء مشکلاتی که با آنها روبرو شده ام شاید بتوانم به استادان و متخصصان برای دستیابی به یک نظام نگارشی یکسان در زبان لارستانی کمک کنم.
من سالیان دراز با این مشکلات دست و پنجه نرم کرده ام. با متخصصان و زبانشناسان متعددی در تماس بوده و گفتگو کرده ام، به ویژه به لطف و بزرگواری استاد فرهیخته دکتر محمدباقر وثوقی، نخستین رییس دانشگاه پیام نور مرکز اوز، با دو تن از دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد و دکترای زبانشناسی منطقه آشنا شدم که در کار کتاب «سرود دشت زلاوز» کمک بسیار کردند و با سپاس فراوان، خود را مدیون لطف این عزیزان می دانم، ولی همانطور که گفته شد به دلیل اختلاف گویش در مناطق مختلف لارستان به حل مشکل نگارش نرسیده ایم . در تمام دوران طولانی فعالیت ها و نوشتن هایم، چشم به راه بودم که حداقل یک زبانشناس اوزی در جامعه پدیدار گردد که تا هستم مشکلات و نیازهای اهل قلم اوزی را با او در میان گذارم شاید بتوانم راهش را در دستیابی به راهکار نهایی کوتاه کنم، اما تا امروز چنین آرزویی برآورده نشده است. امیدوارم از میان جوانان با استعداد و فرهنگ دوست «اوز» افرادی نیز به این رشته های علمی ادبی که نیاز جامعه «اوزی» می باشد، روی آورند و به زودی نام هایی در فهرست دانشجویان این تخصص ناب منتشر شود.
اکنون که صحبت ما در مورد زبان لارستانی و گویش های گوناگون آن است، لازم می دانم به نکته بسیار مهم دیگری نیز اشاره کنم.
در سالهای اخیر و به ویژه در رسانه های مجازی به جای «زبان لارستانی» که از تاریخی کهن برخوردار است و در کتابها و مستندات علم زبانشناسی سابقه ای طولانی دارد، واژه ی نابجا و نادرست «اچمی» و مشتقاتی از آن مثل: «اچمستان»، به کار می برند که این نام بسیار تحقیرآمیز است و معلوم نیست چه کسانی و بر اساس چه مستنداتی و با چه انگیزه ای چنین نامگذاری نامطلوبی را انجام داده و یکپارچگی فرهنگی منطقه را به خطر انداخته اند.
من در سالهای اخیر و با توجه به ارتباطات گسترده و دوستی با شماری از زبانشناسان ایرانی و غیر ایرانی در این مورد تحقیق و گفتگو کرده ام، اما همه ی آنها این واژه را بی اساس و وجود چنین نامی برای «زبان لارستانی» را نادرست، نابجا، غیرعلمی و غیرمستند می دانند.
ضمن اینکه «زبان لارستانی» نیز در مطالب و مستندات علمی و تاریخی با نام «زبان لاری» ثبت شده است و نام برده می شود و همگان درست ترین نام این زبان و گویش های مختلف آن را «زبان لاری» می دانند.
بنابراین از مردم فرهنگ دوست منطقه به ویژه جوانان عزیز انتظار می رود که نام درست و تاریخ زبان خود را بدانند، از آن نگهداری کنند و از به کار گیری واژه ی نادرست و تحقیرآمیز «اچمی» و نشر آن در هر جا و به هر صورتی خودداری نمایند.
به امید آنکه بتوانیم نسل جوان این مرز و بوم را از اهمیت فراوان حفظ زبان های بومی محلی بیش از پیش آگاه سازیم و به آنها کمک کنیم تا با استفاده از سعادت حضور در ایران و دسترسی به منابع و مراجع معتبر، آثاری ارزنده پدید آورند و راه گشای آیندگان باشند.
منبع: فصل نامه«با» پیام دانش اوزشماره ۹
لینک کوتاه:
از خانم شاعره عزیز شهرمان یکدنیا قدردانی دارم از ایشان خواهش میکنم اگر برایشان مقدور است مقاله های بعد مقداری ساده تر بنویسند تا برای کسانی مثل من که در ادبیات ضعیف هستیم متوجه بشویم تشکر
سلام بر شما خانم کلثوم گرامی از لطف و تذکر فروتنانه شما سپاسگزارم . باید عرض کنم ،آنچه در یک روزنامه عمومی نوشته می شود به دلیل وجود مخاطبین عام ،با آنچه در یک مجله ی تخصصی نوشته می شود ،باید تفاوت داشته باشد . مجله وزین پیام دانش وابسته به دانشگاه است که درصد بیشتری از خوانندگانش قشر خاصی هستند ،هرچند از قشرهای گوناگون نیز مخاطب دارد . بخش اول این مقاله ( اهمیت نگهداری زبان و گویش محلی ) و نیز آخرین بخش آن ( پیشگیری از رواج واژه ی اچمی ) برای تمام قشرها و بسیار ساده… ادامه »
بنده به خانم سلمانپور حق می دهم که در این نوشته هم از واژه های تخصصی و هم از واژه های عمومی استفاده کند. به این دلیل که بحث زبان های در خطر در تمام دنیا با رشته ها و حوزه های مختلف ارتباط دارد و اصطلاحات زیادی از دانش ها دیگر به این حوزه وارد شده است. پس به صورت خودکار این اتفاق دژخوانشی (دشواری در خواندن و درک) در متون زبان شناسی دیده می شود.
سلام دوروبرخانمءسلمانپورءبااین احساسءقلبیءداردءنسبتءبه شهروزادگاشءوبهترینءشاعر شهرمان احسنءباعثءافتخاریءعزیزمءنجم الدنیءبلقیس
درود بر شما خانم نجم الدینی محترم
از لطف و مهر شما بسیار ممنونم . سالم و سربلند باشید.
با تشکر از مطالب و مقاله بسیار ارزشمند سرکار استادوشاعرمحترم خانم سیلوانا سلمانپور که در دو زمینه زبانشناسی و استفاده از لفط نابجا و نا مانوس و بعضا توهین امیز نوشته اند و بسیار مفید وعلمی تهیه نموده اند با عرض پوزش لز استاد گرامی بهتر بود که مقاله مدکور در دو مقاله مجزا تهیه و انتشار میافت که هرکدام لز مطابب جداگانه مورد توجه قرار میگرفت شاید برای بیشتر مردم منطقه و همشهریان عزیز منطقه بخش انتهایی مقاله که در رد لفظ اچمی و اچمستان که متاسفانه در سالهای اخیر در بین مردم غیر محلی و استانهای مختلف که… ادامه »
درود بر شما برادر ارجمند آقای مهندس عبدالصمد صمدی از لطف و توجه شما و توضیحات کامل و سنجیده جنابعالی بسیار سپاسگزارم . در مورد موضوع اصلی مقاله در پاسخ به سرکار خانم کلثوم اندکی توضیح دادم . امیدوارم مورد قبول باشد . اما در مورد بخش آخر و پیشگیری از بکار بردن واژه ی نارسای ” اچمی ” حق با شماست که دلیلش را عرض می کنم . اولا موضوع اصلی مقاله در مورد زبان محلی و نگهداری و مشکلات نگارش آن بود که دقیقا با بخش آخرین در رابطه است . دوم اینکه متاسفانه من همواره با کمبود… ادامه »
بسیار مفید فرمودید آقای عبدالصمد. در واقع قدیمی ترین اسناد زبان شناسی در مورد «زبان لاری» نشان می دهد که اسکار مان در سال ۱۹۰۱ از واژه ی «زبان» برای «لاری» استفاده کرده است و در قدم های بعدی بوده است که پژوهشگران دیگر نام های خود ارجاع و خودخواسته (و غیر زبانشناسانه) را به «لاری» نسبت داده اند. مثلا در کارهای اقتداری (۲۰۰۵) می توان از اصطلاح «لارستانی» نام برد که البته بر ایشان این نکته وارد است که در زبان شناسی سررشته نداشته اند و صرفا قصد هماهنگی منطقه را داشته اند و از این اصطلاح نابجا استفاده… ادامه »
سیلوانا خانم سلمانپور زحمت بکشید درباره ارتقای بخش اوز بنویسید اوز که چند ده سال است از وقتش گذشته است
سلام بر شما همشهری محترم آقا یا خانم اوزی این درد مشترک را با تمام وجود درک می کنم . خواسته ای بجا و به حق که دغدغه ی فرد فرد افراد جامعه ی ماست . طی ۲۳ سال همراهی و همکاری در هیات امنای دانشگاه و بیمارستان و امور مختلف نیکوکاری در رفع کمبودهای شهر ،شاهد تلاش بیدریغ همشهریان و نیکوکاران ارجمند مقیم امارات در این مسیر ( پیگیری ارتقاء اوز ) بوده ام . شخصا نیز آنچه از دستم برآمده همچون : ارسال نامه ی سرگشاده به نماینده محترم لارستان ، مجلس شورای اسلامی ، استانداری فارس و… ادامه »
سلام بر شما بانو صفیه گرامی و مهربان
از ابراز محبت و یادآوری خاطرات زیبایتان ،بسیار ممنونم .سالم و سربلند باشید
سلام بشاعره عزیز شهرم که مدتهاست به اوز نیامده اید خدا بیامرزد طاهره خانم مادر مرحومتان که دلش پیش هرکسی نزدیک وخودحال بود وقتی بخانه ش میرفتیم مثل اینکه درخونه خودمون بودیم با صورتی خندان ومحبت بودن
درود برفرهیخته گرانمایه ..شاعره توانا .سرکار خانم سلمانپور……با حضور چشمگیر.و پر اوازه شما مسلم شد .لارستان در پرورش بانوانی دانا و خرد ورز عقیم نیست ..کما اینکه پیش از این دانایان و ادیبان و فرزانگانی متعددی از جامعه بانوان ..از جمله بانو صنعت فداغی لاری و توران بانو در قرن دهم ….در اسمان علم و دانش لارستان درخشیده اند ..و در این بین …بدرستی دانشمندانی چون مرحوم استاد اقتداری و دکتر محمد باقر وثوقی که عمر پر بار خود را در اعتلای.کهن بوم لارستان درطبق اخلاص نهاده اند راباید ستود .و در نهایت اینکه ..براستی تلاشهای.شما سرکار خانم و همه… ادامه »
درود بر شما همولایتی ارجمند جناب آقای مهندس منوچهر عابدی راد
از پیام سرشار از مهر و تشویق شما بسیار ممنونم .بزرگان گرانقدر علمی ،فرهنگی ، ادبی و هنری تمام شهرها و روستاهای میهن و به ویژه لارستان کهن ،آموزگار من و افتخار همه ی ما هستند و چراغ راه ره پویان عاشق
خورشید عشق محور پویندگی ماست
ما انعکاس آینه ی مهر میهنیم
از بزرگواری جنابعالی بی نهایت سپاسگزارم
با سلام و عرض ادب و با تشکر از سرکار خانم سیلوانیا زبان لارستانی به پارسیک (گویش قبل از اسلام) نزدیکتر می باشد.مثلا در زبان لاری چخرک بکار می بریم یعنی همان تلفظ پارسیک،شیخ اجل سعدی شیرازی جای خ و ر عوض کرد و چخر را به چرخ تغییر شکل و فرم داد از این نوع کلمات در زبان لارستانی هنوز زیاد بکار می رود. بنابرین به نظر می رسد برای نوشتاری کردن ربان لارستانی نیاز به استفاده حروف الفبای ان دور مثل دین دبیره و یا پهلوانیک و یا مشابه آن می باشد که نیاز به اموزش خاص خود… ادامه »
با تشکر از آقای یوسف. از اطلاعات شما خرسند گشته ام و بسیار مفید. البته می توان گفت که در حوزه ی زبان های ایرانی به زبان پارسیک بیشتر با عنوان پهلوی و یا پارتی (از شاخه ی دیگر) اطلاق می شود. در جدیدترین نوشته ها و تقسیم بندی ها (اریک انانبی، ۲۰۱۸) زبان لاری به عنوان یک زبان ایرانی جنوب غربی و برگرفته از زبان های دوره ی میانه شناخته می شود. البته آقای انانبی به اصطلاح زبان لارستانی اعتقاد دارند که بنده و همکاران به ایشان جواب داده و تقاضای توضیج خواسته ایم. با سند می توان راحت… ادامه »
درود بر شما اقای یوسف سلمانپور گرانقدر و سپاس از توجه و توضیحات ارزنده جنابعالی همانطور که شما به درستی فرمودید ،آفریدن و بکارگیری الفبای جدید برای یک زبان یا گویش ( آن هم متاسفانه زبان در خطر ) کاری بس دشوار و زمان بر است . استفاده از حروف الفبای غیر رایج نیز مشکل خواندن و نوشتن متون گویشی را برای عموم حل نخواهد کرد . منظور من در جلب توجه شما بزرگواران و زبانشناسان به مشکلات نگارش ، جستجو و پیشنهاد راهکارهایی برای حل این مشکل با استفاده از نظام نگارش زبان فارسی است که عموم مردم بتوانند… ادامه »
استاد سلمانپور درود بر شما عالی نوشتید
درود بر شما سرکار خانم فرشته مهدیان
از لطفتان بسیار سپاسگزارم .
این نوشته بسیار به جا می باشد و می توان در مورد آن مطالب بسیاری نگاشت. بنده در قسمت آخر مطالبی را در جواب برخی از نقطه نظرات (Comments) بیان کرده ام. از خانم سلمانپور به خاطر این مطلب سپاسمندم. ایشان نویسنده ای نستوه و شاعری خودساخته هستند.
درود بر شما زبانشناس جوان و پرتلاش منطقه آقای دکتر محمد اورنگ از اطلاعات ارزنده و زحمات بیدریغ شما در پاسخ به پرسش های فراوان خود همیشه بهره برده ام . از جنابعالی و استاد فرهیخته دکتر محمد باقر وثوقی گرانمایه بسیار سپاسگزارم که سالها پیش این ارتباط خجسته را برقرار نمودند. اما از آنجایی که شما خود گویشور زبان لاری به گویش اهلی هستید و همانطور که طی سالها دوستی با دیدگاه من بویژه در مورد مشکلات نگارش برخی آواها آشنا می باشید ( برای مثال : حرف الف با هجای بلند و کوتاه و وجود آوایی فیمابین این… ادامه »
ممنون خانم سلمانپور عزیز
حتما ان شاالله
سلامت باشید
درود بر شما جناب آقای عبدالعزیز خضری
صاحب امتیاز و مدیر مسئول ارجمند مجله وزین ” با پیام دانش ”
از لطف همیشگی شما و تماس برای بازبینی سایت و مطالعه دیدگاه های جدید عزیزان ،بسیار سپاسگزارم .
در اینجا از بزرگواران ،خانم فرشته مهدیان و آقایان یوسف سلمانپور و محمد اورنگ و تاخیر در پاسخ به دیدگاههای ارزشمندشان پوزش می طلبم .
با سپاس مجدد