اوز شهر خشم
قسمت دهم
بخش دوم
قسمت پایانی، صحبتی با اعضای محترم شورا
تا آنجا که یادم می آید، ساعت حدود ده شب بود که هنوز، کنارم بودی، بعدش نفهمیدم چه شد، اما ساعت دو نصف شب که بیدار شدم، به قدری احساس آرامش داشتم که فکر می کردم صبح شده است.
اما خیر، من مانده بودم و چند ساعت باقیمانده تا صبح، دست به دست گشته با چشمانی باز به یاد چیزهای از دست رفته خود، مثل مار به دورِ خود پیچیدم تا اینکه صبح شد و روز از نو روزی از نو و صبحی دیگر را آغاز کردم.
با خستگی مفرط همیشگی از بس روزها کسل می مانم و بی حوصله، دوست دارم به روان پزشک مراجعه نمایم اما از دست خاصِ خود واهمه دارم، آنها خواهند گفت این حرف ها به تو نیامده دیوانه ها پیش این جور دکترها می روند و خدای ناکرده می خواهی ما را به این ترتیب، در بین اطرافیان سر شکسته و سرافکنده نمایی. همان مُسکنی که به تو می دهیم کافی است حرف از درمان این دردها را نزن.
به این ترتیب همینطور مانده ام و به درد خود می سوزم.
راستی مثل آن شب و همه شب، تا صبح چه فکرها که نمی کنم.
بیاد می آورم سه دهه پیش برای خود چه صلابتی داشتم. وسعت خاکم زبانزد خاص وعام بود و قلمرو خود را در حد یک کشور در دنیا می پنداشتم.
از شمال غرب تا صیف آباد و لاغر یعنی هم مرز با قیر و کارزین.
از غرب تا فدیه و گرمشت یعنی چیزی نمانده به شهرستان جم و ریز.
از جنوب چسبیده به لامرد و بیرم.
که اگر نقشه اش ترسیم می کردم به نسبت کمی فزون تر از نقشه ایران در زمان سلسله قاجار بود اینکه ما آن سلسله را چه بنامیم، بماند.
بله پیش خود همچنان مرور می کردم روزهایی که خودِ شما برای هیئت انتخاباتی در بخشداری ملاقات می کردم و صندوق های زیادی معادل دو برابر شهرهای امروزی در سالن بخشداری به چشم می دیدم. یادم می آید، چند بار هم قرعه حضور در پای صندوق رای، از مناطق دور دست خود به نام شما افتاده بود. به عنوان مثال صندوق های (مز و آشنا) و یا ( تخته و جنگویه) و(چاطوس و محمله)… اکنون، شما به من بگویید آیا با این ترتیب باید و لازم است که خواب به چشم من بیاید!؟ و نیاز به دکتر نداشته باشم.
دیدار پیش در مورد پاره تن غربی خود، اشاراتی داشتم که امیدوارم عامه مردم و منتخبین خود با سعه صدر در این موضوع مهم اندیشه کنند.
در گذشته نه چندان دور، مردم در همچون مواردی که پیش می آمد دستی بر دهان می گرفتند و تاسفی می خوردند اما اکنون در کمال ناباوری خیلی ساده و بی خیال از کنار این موضوعات مهم می گذرند و منتخبینم هم هزار ماشاءالله همش توی کش و قوس های جناحی و یا به کرسی نشاندن کارهای فرهنگی و یا زیبا سازی های من در کوچه پس کوچه هایی که قدوم بزرگان بر آنها سایش رفته که به موزه برسند مانده و خود را درگیر همین مسئله ها کرده اند، که جدیداً شنیده ام می خواهند برای کارهایی که نکرده اند، مناظره هم بگذارند، آن هم برای رفع ابهامات و اختلافات در همان زمینه ها و بزرگنمایی هایی که بارها یادآوری کرده ام.
این سوال من است، شما به من بگویید، آیا بیاد دارید که آنها گاهی برای مسائل اولویت دار و مهم در جهت رونق بازار، مشکل مسکن جوانان و کارمندان و کارگران، ایجاد صندوقی کارساز و شفاف در امر سرمایه گذاری و یا استفاده بهینه از آب های زیرزمینی فراوان که از زمینم فوران می کند برای شکوفایی و سرسبزی های شهر، جلسه ای گرفته باشند، و یا راه حلی ارائه داده باشند که امروز مردمم به مناظره بنشانند که برایشان روشن شود، کدام عضو محترم شورا، در این زمینه ها بهتر صحبت کرده و یا کدامشان مخالفت داشته اند، که امروز رای به توان آنها در این زمینه ها بدهند.
در جایی هم مثل اینکه آنها مرا مرده فرض کرده اند که همش دنبال خیرات و صندوقی با مدیرانی همیشگی برای آن بوده اند که همه امورات از کسب و کار و ساخت و ساز و حتی همت مردم در سرمایه گذاری های ساخت منابع و امثالهم از آن صندوق بگذرد؟؟ این صندوق در حد وظایف خود برای رسیدگی به مستمندان مفید و لازم است، اما صندوق سرمایه گذاری برای رونق شهر و بازار، حرف دیگری دارد که می تواند برای گشایش گره کار جوانانم مفید باشد.
رئیس محترم شورا در گامی غیر منتظره به شفاف سازی درونی شورا بر آمده و خواستار توجه به درخواستهای مردم حتی در فضای مجازی شده بود اما عده ای دیگر از این عزیزان. نظر داده بودند و اعتراض کردند که: روشنگری به ما نیامده و شفاف سازی درون شورایی را هم جایز نمی دانیم.
طولی نمی کشد، در گام غیر منتظره دیگری همانند جرقه ای که در دل خورده باشد رئیس محترم شورا، خواستار مسکوت ماندن نظریه خود می گردد، البته این نوع جرقه ها زیاد به گوش من و شما خورده!!!؟؟ بر فرض هم که درست باشد، آیا روشنگری و شفافیت که به تبع آن همه اعضای محترم صحبتی واحد برای ترقی شهر داشته باشند برای کارشناسان امور ارتقا، شایسته و زیبنده تر، نیست؟
در پایان ضمن درخواست لیوان آبی می فرمایند تو هم چیزی بگو البته اگر بعضی ها به شما نگویند پس خودت کجای کاری!!!؟؟ چون به نظر آنها این وقت گذاشتن ها برای بازگو کردن مشکلات من بیهوده است.
می دانم که خودت در سن و سالی نیستی که عهده دار وظایف خطیر من باشی. توان و تخصص لازم است بر اساس گفته های خودت. من هم می گویم باید گشت جوان و متخصص و کاردان پیدا کرد. اگر خود کم داشتیم مثل شهرهای همجوار به دنبال همچون افرادی از شهرهای دیگر باشیم، که ملاحظات جناحی نداشته باشند و منتخبین محترم هم چهار چشمی مراقب آن ها و کنترل اوضاع را به عهده داشته باشند.
در پایان بنده هم نکاتی یادآور شدم و گفتم. بله نظر منم همین است که اعضای شورا، از این پس در کنار هم ، طرح هایی که اولویت در رونق شهر را دارد، و تسریع در اجرای آنها ضرور است، مطرح کنند و بر سر آن بحث و بررسی داشته باشند، در ضمن اگر عضوی مخالف جریان بود و تاییدی بر آنها نداشت، با داشتن یک سخنگوی فعال، پس از برگزاری هر جلسه, با روشنگری آنها را به گوش مردم هم برسانند، تا شناسایی گردند.
در ضمن فراموش کردم یک طرف قضیه هم مردم هستند که باید مشارکت تنگاتنگی با اعضای محترم شورا داشته باشند و بطور پیگیری در جلسات آنان شرکت کنند که این خود باعث می گردد اعضای محترم شورا را در حضور شهروندان حجبی دگر باشد و اگر ناراحتی شخصی هم از همدیگر دارند بُروز ندهند و آشکار نسازند.
ضمن خدا حافظی درگوشی به بنده می گوید می دانم این بار چرا اولویت اصلی و مهم شهر را مطرح نکردید؟؟ چون کوته نظرانی آنرا به حساب خصوصی خودت می گذارند!!!
ضمن اینکه لبخند ملیحی زیر لب داشت با تکان دادن دست هایش درب را از پشت به روی خود می بندد.
محمدرسول باغی
۹۸/۴/۱۵
لینک کوتاه:
آقای باغی سلام امیدوارم سالم و تندرست و روبراه باشی از هر در و دیواری مطالبی گفتی و نوشتی ولی مطالبت و توشته هایت کارگشا نیست بلکه تفرقه افکن است
سلام امیدجان همه قبول داریم شهرمان نسبت به شهرهای اطراف پیشرفت که نداشته عقب گرد هم کرده. نگران چه هستید؟ نه رونقی نه رشدی نه در آمدی… ۲۰ سال پیش خیلی رونق داشتیم ولی شهر به دست مسولین ناکارامد نابود شد. تفرقه بین چه کسانی؟ افراد ناکارامد فقط باعث عقب گرد شهر هستند، نبودشون بهتر از بودنشون هست. به نظر من اگر شهر هیچ مسئولی نداشت وضعمان خیلی بهتر از این بود.
🙏درود به اقای باعی
امید عزیز و گرامی به شما حق میدهم، چون تا دیدگاه سنتی ما نسبت شهرمان، عوض نشود، آبستن همان مسائلی که مطرح کرده بودید خواهد شد، ولی تا کی دندان روی جگر بگذاریم و شاهد افت رونق شهرمان در منطقه باشیم.
همیشه گفته اند، حقیقت تلخ است.
آقای باغی خودش هم نمیداند دنبال چیست فقط چیزی مینویسد الان درست یا غلط هر کسی دراوز برای شهر داردتلاش میکند وباغی که حتی قدرت بعهده گرفتن مسئولیتی درگروه واتساپی اتحاد و توسعه راهم نداشت
همشهری، که اظهر من الشمسی. خود میدانید که بارها علنی یا با ایما و اشاره گفته ام، کاری جز روشنگری از بنده بر نمیاد، چون اوز نیستم و اگر بودم هم از دست شما ها نمی توانستم کاری انجام دهم، شما هایی که کارگروه تشکیل دادید و به اصرار مرا موظف به مسئولیت آن نمودید، آمدم بر ایده خود در کارگروهی که مدیرانش، ترسیدند، بنده ای که هیچ منظور به بزرگنمایی برای خود نداشت و فقط می خواست، با ورود همه افراد با دیدگاه های مختلف راهکار خود را در صورت تصویب به مرحله اجرا در آورد. در آن زمان… ادامه »
توصیه به سایت دانشگاه که مطالب تکراری زده نشود ٲقای باغی صادقانه جواب بدید حقوق جوشکاران کی میدادید برابر اصرار حواله میدادید هر وقت طلبم دادند میدم غیر از اینست جوشکاری بخاطر أین تعطیل نشد.؟
فرافکنی تا کی، چرا خودت را معرفی نمی کنی، مگر نمی گویی حقوقت عقب می افتاده، ای آن کسی که می خواهی نظر مردم نسبت به بنده. بدبین سازی. اگر آگاهی از کسب و کار بنده دارید، میدانید که دو نفر از سرشناسان شهر حدود سی و پنج سال مدیریت کارگاه را بعهده داشته اند، و پرداختها توسط آن بزرگمرانی چون مرحوم ابراهیم صالح و آقای سهیل یادگاری انجام می گرفته، تا آنجا که می دانم همچون موردی به بنده گزارش نشده، و اگر تاخیری در کار باشد مثل کسبه های دیگر امری طبیعی است. اگر از موضوع تعطیلی و… ادامه »
چه تخریب مغرضانه و ناشیانه ای…
لطفا خودتان را معرفی کنید تا همشهریان عزیز دشمنان شهرشان را بشناسند
درود بر شما جناب باغی ممنون از روشنگری شما دغدغه های شما برای شهرمان اوز ستودنیست