فرهنگی آموزش و پرورش و نویسنده: بازتاب ادبیات عامه در کوره
بدریه صحرانورد*:
مقدمه
درخت تناور ادبیات استان ها که ریشه در فرهنگ و سنن دیرپای مردم این سرزمین دارد، ادبیاتی هویت مند، ریشه دار و پویاست و با چهره های برجسته ای که در سال های اخیر به ادبیات کشور معرفی کرده، حقانیت خود را به اثبات رسانده است. رابطه ی دو سویه زبان و فرهنگ، رابطه ای است که بر اساس تعامل شکل گرفته آن چنان که تنوع و غنای زبان ها و لهجه های بومی همواره به تعالی فرهنگ کمک شایانی کرده است.
سرزمین ما ایران، مناطق گرم و خشک ناشناخته ی زیادی را در دل خویش جای داده که مطالعه و شناخت و از همه مهم تر معرفی و حفظ آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
یکی از این مناطق، منطقه ی گرمسیری دهستان کوره است. کوره دهستانی است از توابع بخش اوز در شهرستان لارستان در فاصله ی ۳۰۰ کیلومتری شهر شیراز قرار دارد. «کُوَر» که جمع عربی کوره می باشد به معنای بخشی از یک منطقه یا شهری از شهرها است که اکثراً معتقدند کوره به معنای قسمتی از لارستان بزرگ بوده است.
برخی نیز معتقدند اسم کوره از درخت «کور» گرفته شده است؛ زیرا در این منطقه این درخت زیاد بوده است. برخی قدمت کوره را به قبل از اسلام ارتباط می دهند و وجود دولابه دلیلی بر این مدعا می دانند که این روستا قبل از اسلام آباد بوده است. قدیمی ترین تاریخ اسلامی در کوره نیز مربوط به آرامگاه قاضی سعید منصور می باشد که در بدو ورودی از اوز (شرق کوره) قرار دارد.
جستار پیش رو با استفاده از تحقیقات میدانی و روش پرسش و پاسخ و مصاحبه با اشخاص مختلف و نیز کمک گرفتن از منابع کتابخانه ای، نگاشته شده است. با توجه به ماهیت تحقیقات تک-نگاری، محقق تلاش کرده است تا این بخش را از لحاظ جغرافیای طبیعی و انسانی، مذهب، جمعیت و زبان، سیر در تاریخ لارستان و کوره در دوره های مختلف تاریخ ایران، فرهنگ عامیانه، ضرب المثل ها، ترانه های عامیانه، را مورد بررسی قرار بدهد.
بدین ترتیب امید است که این پژوهش هم به شناساندن و معرفی بهتر این منطقه به دیگران و در نهایت جذب گردشگر کمک کند و هم اینکه بتواند آداب و سنن آن را از هجوم فرهنگ های بیگانه حفظ نموده و میراث های تاریخی آن را از ویرانی نجات دهد.
شیراز
شهر شیراز در بخش مرکزی استان فارس و در ارتفاع ۱۴۸۶ متری از سطح دریا و در منطقه کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههای بمو، سبزپوشان، چه لمقام و باباکوهی از رشته کوههای زاگرس محدود است. شهر شیراز طبق آخرین تقسیمات اداری به ۹ منطقه مستقل شهری تقسیم شده و مساحتی بالغ بر ۱۷۸,۸۹۱ کیلومتر مربع دارد. از قدیمیترین آثاری که اکنون در شیراز واقعاند، میتوان به همان قلعه فهندژ و قلعه ابونصر و آثار برم دلک اشاره کرد. از شواهدی که از قلعه ابونصر به دست آمده این قلعه یک دژ مستحکم بر بلندی کوه بوده و دارای ضراب خانه سکه و آتشکده نیز بوده که خود گواه بر اهمیت این مکان است که با توجه به نزدیکی به دشت حاصل خیز شیراز بر وجود آبادی در دشت شیراز صحه میگزارد.
شهرستان لار
لار، مرکز منطقه لارستان در جنوب شرقی فارس واقع است، این ایالت منصوب به گرگین میلاد یکی از پهلوانان تاریخی سلسله کیانی و منطبق با کشوری که اژدهای هفتان بخت در آن سرزمین به حکومت میپرداخت و اردشیر بابکان توانست با کشتن این حاکم، حکومت آن ایالت را به دست بگیرد، است.
لارستان سرزمین وسیعی در پس کرانههای خلیج فارس است. فسایی در فارس نامه ناصری در ذکر بلوکات لارستان چنین می نگارد: «لارستان از گرمسیرات فارس، وسیعترین بلوکات است میانه مشرق و جنوب شیراز افتاده، درازی آن از قلعه فاریاب ناحیه کورستان تا قریه عمویی سفلی ۵۷ فرسخ، از حاجی آباد تا ناحیه مزایجان تا بندر چارک ۴۵ فرسخ، شرق از بندرعباس تا نواحی سبعه، از شمال به نواحی سبعه و بلوک داراب، جویم و خنج و از گله آر و از مغرب طولانیترین ساحل را در خلیج فارس شامل میشده است». (فسایی، ۱۳۸۸: ۱۵۰۲).
این ناحیه اکنون از لحاظ وسعت جغرافیایی به نواحی کوچکتری محدود شده است از طرف شمال به شهرستان داراب، جهرم و فیروزآباد، از جنوب به شهرستان لامرد و استان هرمزگان، از شرق به کرمان و از غرب به استان بوشهر محدود میشود.
بازتاب ادبیات عامه در کوره
ادبیات عامه (فولکلور) برآمده از دل توده مردم است و سالیان سال به صورت شفاهی و سینه به سینه به نسل های بعد منتقل شده است و عناصری مانند: قصه، افسانه، آواز، ترانه، مثل، معما و… را در برمی گیرد.
نویسنده: بدریه صحرانورد
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دبیر رسمی آموزش و پرورش شهرستان اوز
کوره در جنوب ایران، استان فارس، حدود۴۰۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر شیراز واقع شده است و تا شهر لار (مرکز لارستان) که در مشرق کوره واقع شده ۸۰ کیلومتر فاصله دارد.
فرهنگ و ادبیات عامه با اعتقادات و باورهای کهن جوامع بشری پیوندی دیرپا دارد و شیوه زیستن و حیات مادی و معنوی توده مردم یک جامعه را باز می نمایاند و اصالت و پیشینه تاریخی و فرهنگی آنها را به خوبی، تبیین می کند؛ بنابراین، سرمایه عظیمی است که یادگار ذوق هنری و احوال و روحیات مردم روزگاران گذشته است و سندی استوار در اثبات هویت ملی و فرهنگی اقوام بشری بشمار می رود. ادبیات عامه می توان به عنوان یکی از مهمترین نمایه های دانش عامه به شمار آورد؛ زیرا در بیشتر زبان ها و در میان بیشتر اقوام رواج دارند و در زبان فارسی نیز کاربردی گسترده پیدا کرده اند. ادبیات عامه از عناصر اصلی فرهنگ عامه محسوب می شوند که به دلیل کوتاهی، جذابیت و تأثیری که دارند، مانند شعر در بین مردم رواج می یابند و به خاطر روانی و آشنایی مخاطب در ذهن شنونده نقش می بندد. یکی از مردمان این سرزمین کهن «کوره» است که ادبیات عامه غنی دارد. پژوهش حاضر که به روش کتابخانه ای و بر مبنای توصیفی و تحلیل انجام شده بر آن است ضمن تعاریفی از ادب عامه و به بررسی بازتاب ادبیات عامه در کوره بپردازد.
نام شهر لار در اصل لاد بوده است. بنابر روایات، گرگین میلاد پسر کیقباد از پادشاهان کیانیان به حکومت لار منصوب شد. در میان منابع تاریخی، کهن ترین نوشته ای که در آن از لار یاد شده است، کارنامه اردشیر بابکان است که در آن واژه کلال به جای لار یاد شده است. (کارنامه اردشیر بابکان، ۱۳۴۲: ۱۹۵).
طبری تاریخ نویس سده های نخستین اسلامی بنا به استناد خدای نامه نگاره ای کلی از لشکرکشی اردشیر بابکان به لار نشان می دهد. بنا به نوشته وی، اردشیر در دستیابی به قدرت با رقیب و مدعی خود در «لار» یکی از روستاهای خوجران از توابع ناحیه ساحلی آل سیف از بخش اردشیرخوره درگیر شده است و پس از پیروزی بر وی قدرت خود را بر تمامی ناحیه خلیج فارس گسترش داد. (طبری، ۱۳۵۲: ۵۸۴).
در قرون نخستین اسلامی نام عمومی آن ایراهستان، اراستان و ایراستان بوده است. اعتمادالسلطنه به نقل از حمزه اصفهانی می نویسد: «عجم کناره و سواحل دریا را ایراه گویند از این جهت سیف، الکه اردشیر خوره فارس را ایراهستان گوید؛ زیرا که نزدیک به دریا است و سکنه آن را نیز ایراهیه نامیده و عرب ایراه را معرب نموده، عراق گفتهاند به الحاق قاف در آخر کلمه. (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۴: ۱۳۹).
جغرافی نویسان و مورخان ایرانی و مسلمان تا قرن ۶ ه.ق. نواحی پس کرانه های خلیج فارس حد فاصل بندر طاهری-سیراف قدیم- تا بندرعباسی کنونی را به عنوان ایراهستان می شناخته اند.
ابن بلخی در اثر خویش این منطقه را چنین معرفی کرده است: «این اعمال ایراهستان و کران همه در بیابان است و کران از اعمال سیراف است و گرمسیر به غایت چنان که تابستان جز مردم آن ولایت آنجا مقام نتواند کردن از صعبی گرما و هیچ آب روان نباشد و نه کاریز و درختستان خرمای ایشان بر روی زمین نباشد، کسی آب نیابد و خشک شود، پس به اندازه درختان خرما گوی عظیم هر جای به زمین فرو برند و خرما در آن گوها نشانده، چنان که جز سه درخت پدید نباشد تا به زمستان گوها از آب باران پر شود و همه ساله درختان خرما سیراب شوند و این از نوادر است کی گویند کجاست، کی درختان خرما در چاه کارند و این ایراهستان است.» (ابن بلخی، ۱۳۶۳: ۱۴۰).
ایراهستان از قرن هفتم به بعد به لارستان تغییر یافته است. (وثوقی، ۱۳۸۰: ۲۷۸).
زبان و لهجه
مهمترین عامل پیوستگی و وحدت قومی در لارستان، زبان آن است. محققان گویش لاری را از دسته زبان های گروه جنوب غربی دانسته اند. لاری خصوصیات مشابهی با زبان های گروه شمال غربی ایران دارد (کردی، آبدری، سیوندی، بلوچی). اما خود سیاق زبان شناختی ویژه ای دارد. لارستانی گنجینه ی متمول واژه هاست و از لحاظ مردم شناسی، فرهنگ، مهاجرت نژادها و اقوام، همچون دریایی است که غور در آن راهگشای بسیاری از نایافته های تاریخی فرهنگی است. ارتباط و نزدیکی لاری با گویش های کردی، بلوچی، تالشی، تاجیکی، تاتی، آذری و از همه مهمتر تعلق اکثر ریشه های اسامی لاری به ریشه های مشتق از زبان فارسی باستان، و استفاده واژه ها و شیوه های صرف فعل از زبان پهلوی میانه و نزدیکی بین لاری و پهلوی شیرازی، همه اینها غنا و پرباری این گویش را مصداق و گواه است. (وثوقی، ۱۳۶۹: ۲۶).
زبان لارستانی و چند زبان دیگر مناطق پیرامونی فلات ایران (کردی، بلوچی، مازندرانی، گیلکی و شماری دیگر) ظاهراً شکل های بازمانده و متحول شده گویش های مختلف زبان پهلوی اند. از رهگذر شباهت های واژگانی و ساختاری بین آنها می توان به قرابت آن ها با یکدیگر پی برد. زبان لارستانی مانند سایر زبان هایی که نامشان برده شد، در زمینه واژگان از زبان های دیگری بهره گرفته است. در درجه نخست از خویشاوند بزرگش پارسی دری، در درجه دوم از عربی، و به مقداری ناچیز از زبان هایی دیگر (خنجی، ۱۳۷۸: ۱۳).
لهجه های لارستانی و سواحل خلیج فارس، از نفوذ لهجه های بلوچی و شبانکارهای قدیم به زبان سغدی، ایجی که از متفرعات لهجه شبانکارهای عصر اتابکان فارس بوده برکنار نمانده است.
مفردات انگلیسی، هلندی، پرتغالی و ترکی نیز در اینها دیده می شود. به علاوه به سبب ارتباط قدیم و پردامنه ای که مردم این نواحی با نقاط عرب نشین سواحل جنوبی خلیج فارس و هندوستان و حتی سواحل آفریقا داشته اند، لغات عربی، هندی، زنگباری، حبشی و آفریقایی نیز در آنان وجود دارد. (اقتداری، ۱۳۵۰: ۱۸۶).
زبان لاری و لهجه های مختلف آن در نواحی وسیعی از جنوب فارس، استان هرمزگان و امیرنشین های آن سوی خلیج فارس یعنی امارات متحده عربی، قطر، بحرین، کویت و… را نیز در برمی گیرد. باید گفت از آنجا که مردمان لارستان از دیرباز به کشورهای حاشیه خلیج فارس رفت و آمد داشته و در آنجا ساکن گردیدند، زبان لاری را نیز در آن مناطق رواج دادند و امروزه با وجود مستعمره شدن بسیاری از آنان، این زبان و لهجه شیرین، نسل به نسل بین فرزندانشان انتقال یافته است و علاوه بر عربی به این زبان نیز مسلط هستند. باید اضافه کرد که زبان لاری در بین مردمی که به آن سخن می گویند و همچنین در نزد لاری زبانان کشورهای حاشیه خلیج فارس، به «اچمی» معروف است که شاید این نام برگرفته از فعل پرکاربردی است که در این زبان به کار گرفته می شود. «اچم» به معنی «می روم» و از مصدر «چد» یعنی رفتن است.
موقعیت جغرافیایی کوره
کوره در جنوب ایران، استان فارس، حدود ۴۰۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر شیراز واقع و تا شهر لار (مرکز لارستان) که در مشرق کوره واقع شده ۸۰ کیلومتر فاصله دارد.
این شهر در بخش اوز که یکی از بخش های مهم لارستان است، واقع می باشد و فاصله جاده ای کوره تا اوز ۳۲ کیلومتر با مسیر آسفالته است.
در قسمت جنوب و جنوب غربی کوره، کوهی قرار دارد که ادامه رشته کوههای زاگرس می باشد و مرتفع ترین آن با ارتفاع ۱۷۷۰ متر از سطح دریا کوه «کرزوت» نام دارد و دارای دو قله معروف بنام «چُبُر» و «دیار» است.
دارای آب و هوای گرم و خشک و کم باران است. کوره از لحاظ موقعیت جغرافیایی به گونه ای قرار داشته که در مرکز منطقه بوده و اطراف آن توسط برج هایی که هنوز قسمتی از آثار آنها مشاهده می شود برای حفظ روستا در آن ها نگهبانی می دادند. در شمال شرقی دریاچه دائمی بنام «هیبا» یا «هوباد» و یا «آب باد» قرار دارد که بیشتر زمین های اطراف کوره به علت وجود املاح زیاد به شوره زار مبدل گشته و تقریباً غیرقابل کشت و سکونت می باشد. چشمه دائمی دریاچه دارای آب نیمه-شور است و ماهیان کوچک، نیزار و مناطق باتلاقی از خصوصیات این دریاچه می باشند.
*:کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دبیر رسمی آموزش و پرورش شهرستان اوز و نویسنده ازشهر کوره
لینک کوتاه:
بسیار آموزنده بود نوشه سرکار خانم بدریه صحرانورد چرا که روان و شیوا به مسایل فرهنگی بویژه نام کوره نیز اشاره فرموده اند. از سر تا بالای نوشته آموزندگی موج می زند. آفرین. منطقی ترین نام برای کوره که نام آن شاید به پیش از اسلام هم برسد، نام همان درخت جنوبی “کهور” یا “کئور” است. این درخت که در گذشته از چوب آن بدلیل توان بالا در ساختن بدنه لنج و بویژه خن آن کاربرد داشت درختی است که هنگامی ریشه دواند از نم زمین می نوشد و رشد می کند. با سپاس از دست اندرکاران پیام دانش با… ادامه »
خانم صحراگرد از شما که فرهنگی شایسته شهرمان و نویسنده محترمی هستید از شما توقع داریم در باره اوضاع و احوال کیفیت آموزش در آموش . پرورش شهرستان و خود شهر عزیزیمان کوره هم بنویسید از نظر شما مورد رضایت است یا خیر