برگی از تاریخ شکل گیری دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اوز (قسمت یازدهم)
.
عبدالعزیز خضری:
نقل رویداد از گذشته ساده نیست، از این منظر که هر کسی به سادگی وقت نمی گذارد. چون نوشتن توانایی، حوصله، وقت و انرژی زیادی می خواهد و چه بسا هزینه در بر داشته باشد و از سویی نویسنده را از بیان بعضی رویدادها به سکوت وادار می کند. شاید تراوش این قلم نکاتی را بازگو نکند ولی سعی می شود در چاپ کتابی که قرار است به نگارش در بیاید، به جزئیات بیشتر اشاره شود ولی به خوانندگان این اطمینان را می دهد که وقایع با ترواش ذهنی قلم فرسایی نمی شود و در مصداق این سطور به یاد نمایش نامه دنباله دار دایی جان ناپلئون افتادم که در سال های آخر پیش از وقوع انقلاب اسلامی از تلویزیون کشور پخش می شد.
در این نمایش، مرحوم پرویز فنی زاده با نام مش قاسم بازی می کرد. مش قاسم با صدای دلنشین خود و وقتی به سوالی می خواست جواب بدهد اول می گفت والله دروغ چرا تا قبر ،آ،آ آ.
عمرطولانی به این هنرمند وفایی نکرد و در اسفندماه ۱۳۵۸ و در ۴۲ سالگی به دلیل بیماری کزاز با جهان خداحافظی کرد و جبر روزگار جان دختر این بازیگر ،دنیا فنی زاده که کارش عروسک گردانی بود را نیز به خاطر بیماری سرطان در ۴۹ سالگی گرفت.
قصد نویسنده از یادآوری دو چهره خوشنام هنری پدر و دختر که قبل از ۵۰ سالگی ناچار به ترک این دنیا با همه جذابیت هایش شدند این بود که نگارنده بخواهد با بازگویی این اتفاقات خود را متعهد کند که آن چه را مشاهده کرده است به روی کاغذ بیاورد مگر مصلحت ایجاب کند بیان ناگفته هایی را به آینده موکول کند.
با این حال این جمله را می افزایم که نویسنده جز نوشتن وظیفه دارد در راستای باز شدن فضا بکوشد.
بدیهی است هر چه فضا برای نگارش بازتر باشد، جامعه آمادگی نقد و شفافیت گویی بیشتر خواهد داشت.
و اما مرداد ماه سال۸۷ و اصولا تابستان آن سال ها و سال های بعد، همشهریان مقیم دبی بیشتر به زادگاه می آمدند و این فرصتی برای هیأت امنا در اوز بود که دور همی داشته باشند و صدای دانشگاه را به این گونه بیان کند و به خیراندیشان انتقال دهد.
موضوع مالکیت زمین علاوه بر ادعای ملی بودن آن از سوی مرجع مسئول دولتی، اعتراض شخصی بر سر مالکیت بوجود آورده بود و خوشبختانه این مشکل با حضور عبداله احمد نظری و حاج محمدطیب نامی دوستانه حل شد ولی ادعای دولتی که چندی قبل زمین های این منطقه طی صورت جلسه ای از منابع طبیعی به اداره مسکن و شهرسازی واگذار شده بود، به قوت خود باقی ماند، با این وجود ساخت و ساز مسجد خیریه عبدالرزاق صالحی و ساختمان آموزشی-اداری توسط مهندس همایون نامی و مهندس محمد امینی انجام می شد.
زمین دانشگاه آزاد هرچند در بلندی واقع شده بود ولی از مهندس محمد امینی تقاضا گردید با وجود منابع اندک مالی اما زیرسازی و شالوده را بالا بیاورد و ازسویی برای برخورداری ساختمان از روشنایی طبیعی حداکثری در روز، به درخواست مهندسان ناظر مجری و فنی ورودی آن به شرق تمایل داده شده بود البته دلیل دیگری بر آن مترتب است که سال های بعد دلیل کارایی خود را به اثبات رسانید.
طراحی جانمایی توسط عبداله عبدالرزاق نظری و با کوشش نائب رئیس هیأت امنای دانشگاه دفتر دبی صورت گرفته بود که راهگشای مناسبی بود.
اوایل احساس می شد روحانیون نظر مناسبی روی ساخت دانشگاه آزاد در اوز ندارند اما وجود حاج شیخ عبدالعزیز قاضی زاده مفتی و امام جمعه که در جلسه مورخ ۶ شهریورماه ۱۳۸۷ هیأت امنا به عضویتش به عنوان عضو ارشد رسمیت بخشید بر مشروعیت دانشگاه تاثیر گذاشت.
مفتی و امام جمعه در این نشست که عبداله احمد نظری، حاج عبدالعزیز ملکی، فوزیه خضری و خالده اسماعیلی از اعضای هیأت امنای دانشگاه دفتر دبی شرکت داشتند، گفت: از تاسیس دانشگاه آزاد در اوز خشنود است زیرا، مراجع و مبانی علمی را بایستی قدر دانست و علم مقوله مهمی است که هر که به آن خدمت کند به نوعی کاری ایمانی صورت داده ست.
امام جمعه همچنین افزود: وجود دانشگاه آزاد در اوز کمک کرده و می کند که زنان متاهل به تحصیل خود ادامه دهند.
در این جلسه بهرام رفیعی به عنوان خزانه دار جایگزین عبدالرزاق اوزایش گردید که می خواست برای سکونت به دبی برود.
چند روز بعد به اتفاق محمدصدیق پیرزاد، احمد خضری و نگارنده به بندرعباس رفتیم برای جلب نظر همشهریان و نیز گفتگو با شخصی که توسط شیخ عبدالقادر فقیهی و محمدامین صباغی زاده برای کمک به ارتقای بخش اوز معرفی شده بود.
در این سفر یک روزه که نهار مهمان محمدامین صباغی زاده بودیم دیداری از ساختمان دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباس نیز به عمل آمد و ملاحظه ساختمان و تاسیسات به کار گرفته شده تاثیر راهبردی بر بازدیدکنندگان داشت و ازطرفی کسی که معتقد بود ارتقا را انجام می دهد، در گذر زمان اقدامی از او ملاحظه نشد.
در خصوص جلب کمک های مردمی برای دانشگاه محمدامین صباغی زاده قول داد در ماه خوش آب و هوا(آذر و دی ۸۷) به بندرعباس عزیمت کنیم.
۲۳ مهرماه و ۲۶ آبان ماه ۸۷ جلسه هیأت امنای دانشگاه در تالار بخشداری در حالی برگزار شد که بخش آموزش و اداری دانشگاه از اعتماد به نفس برخوردار و علاوه بر رشته حقوق قضایی، رشته کامپیوتر نیز راه اندازی و از دانشجویان در خود مرکز شهریه اخذ می شد و کارگاه کامپیوتر اهدایی حاج مصطفی سلحشور مراحل نهایی خود را می گذراند.
در نشست هیات امناء، محمدصدیق پیرزاد بر ضرورت همیاری بیشتر اعضا برای سرعت بخشیدن به کار ساختمانی و مشاهدات خود در دانشگاه آزاد بندرعباس سخن گفت و افزود:
ما اگر در سال ۱۳۶۹ که حاج محمدیوسف نظری پیشقدم شد تا دانشگاه آزاد در اوز تاسیس شود کار را جدی گرفته بودیم شاید الان شاهد دانشگاه آزاد بزرگی حداقل مانند لار در این شهر بودیم.
وی خاطرنشان کرد: نباید ناامید شویم و فقط بر تلاش و پیگیری مان بیفزاییم.
این نشست بیشتر برای تجدید انتخاب هیأت رییسه امنا برگزار شده بود که با کناره گیری نگارنده از سمت رئیس، محمد صدیق پیرزاد این مسئولیت را به عهده گرفت و مهندس مسعود کراماتی، احمد خضری، بهرام رفیعی، احمد صمدانی و نویسنده به ترتیب در سمت های نائب رئیس، دبیر، خزانه دار و امضا کننده های چک انتخاب شدند و سردار نوروزی، پروانه پدرام، اردشیر شفائی، مرحوم حاج محمد احمد پور، حاج حسین حسین نیا، عبدالحمید کمال و جمعی دیگر به ترکیب هیأت امنا اضافه شدند.
یکی از دلایل حضور افراد در جمع هیأت امنا افزایش نفرات و تنوع انسانی در جامعه برای پیشبرد اهداف دانشگاه و جلب مشارکت بیشتر بود.
با شروع فعالیت عمرانی احتیاج به منابع مالی بیشتر می شد و با اتمام شالوده ساختمان به آهن آلات فراوان نیاز بود و مهندس امینی که تا حالا وجهی به وی پرداخت نشده بود تقاضای ششصد میلیون تومان می کرد.
در یکی از جلسات مهندس سمیر پیرزاد، دبیر مالی هیأت امنا دفتر دبی حضور داشت وی با ابراز خشنودی از روند کارهای صورت گرفته بر علاقمندی خود از فعالیت در دبی تاکید کرد.
اصغر فرودی، بخشدار در سخنانی گفت با وجود لاینحل ماندن مالکیت زمین ولی خوشبختانه کار به خوبی پیش می رود که انتظار چنین حرکتی را نداشته است.
وی خاطرنشان کرد: چنان چه پول کافی وجود داشت چشم انداز بخش عمرانی را می شد خارج از تصور ارزیابی نمود.
۱۱ اذرماه ۸۷ مراسمی در گرامی داشت ۱۶ آذر با حضور مسئولان از لار و اوز و دانشجویان با صرف شام برگزار شد.
لینک کوتاه:
سلام
تاریخ دانشگاه جالب بود
تشکر
داستان با مقدمه چینی شیرین شروع میشود درنوع خود تمایز پیدا می کند بابسیاری از خاطرات که خسته کننده شروع میشودخواستم تقاضا کنم هر واقعیتی را بنویسید وآنرا به اینده ای که معلوم نیست کی زنده باشد وکی نباشدنیاندازید