تا دیروز کجا بودند؟
امیررضا رضایی:
مهاتما گاندی رهبر فقید و صلح گرای هندوستان جمله ای دارد با این مضموم :
(من از امتیازها و انحصارها نفرت دارم هر چه را که نتواند با عامه مردم تقسیم شود برایم گناه آلود و حرام است..)
آنچه این جملات را ماندگار کرده، تفکر، منش، روش و نیز مقاومتی است که برای آن مبارزه ای نه جنگ افروزانه بلکه، مبارزه ای صلح طلبانه شد تا دنیا چه در زمان گاندی و چه پس از آن، بداند که انحصار و حزب گرایی تام، حاصلی جز، ایجاد گسترده فاصله های طبقاتی و عدم مشارکت اجتماعی عامه مردم، به دنبال نخواهد داشت.
آن جا که به عناوین مختلفی برآمده از تعصب گروهی و حزبی، دیگران را تخطئه و خود را نجات دهنده مردم از مشکلات و نیز خداوندگاری از خدمات اجتماعی می دانند که فعالیت هیچ گروه و مردم دیگری را، نه تنها صدای مشارکت نمی دانند بلکه هر صدایی برخواسته از انسجام و مشارکت اجتماعی را، به عناوین مختلف به تخریب، تمسخر و تهدید می رسانند.
چون از حزب و دسته خویش نیستند.
ما را به احزاب کل کشور و سیاست های آن کاری نیست که چگونه مسیر برون رفت از انحصارطلبی ها، حاصل آید.
ضمن اینکه سیاستمداران و دلسوزان مسیر وحدت این کشور و در راس آن اندیشه های وحدت خواه و رهبریتی حکیمانه و فرزانه قرار دارد که کشتی جامعه را با کمترین تلاطم به جلو می راند، بلکه گفتمان ما در مرز جغرافیایی شهرستانمان است که صدای انحصارطلبی های گروهی، چنان به گوش می رسد که مشارکت هیچ گروهی را تاب نمی آورد.
آیا به راستی جامعه شهری ما، دچار مرگ تدریجی در تشکیل گروه های مردم نهاد، به سبب تخریب ها و انحصارها نگشته؟
آنان که ظهور نسل های نو و پرانگیزه برای مشارکت را، با (قالب بندی) تمسخر آمیزی درآمیخته و برای برجسته کردن فعالیت خویش، آن راچنان کوچک و حقیر می شمارند که گویی یک دیار است و یک گروه خویش، به راستی در این شهر چه خبر است؟
آیا نمی دانند که زنده بودن یک جامعه، با مشارکت عامه مردم در قالب تولد گروه های مردم نهاد حاصل می گردد؟
ولی به راحتی برای تلاش هر گروه و نهاد اجتماعی ولو اینکه یک روز از تولد آنها گذشته باشد با جملات تکراری همچون؛ ( تا دیروز کجا بودند) ،سعی در یکه تاز بودن احزاب و گروه خویش و خفه کردن حس مشارکت مردمی می کنند.
جملاتی همچون:
( تا دیروز کجا بودند فلان گروه محیط زیستی؟
تا دیروز کجا بودند فلان کمپین ستادی؟
تا دیروز کجا بودند فلان موسسه)
و و و…
این تمسخر کشیدن ها
ثمره تاب نیاوردن برای حضور دیگر گروه هاست و عاقبتی جز مرگ مشارکت ها و بروز پدیده (استبداد گروهی) نخواهد داشت.
اعتلای اجتماعی یعنی تشویق برای ازدیاد مشارکت ها، تولد موسسات، همکاری و مساعدت گروه ها برای اصلاح و رفع نواقصی که موجود است، نه مسابقه برای تخریب ها.
شهرستانی که بلوغش را هنوز به سال جشن نگرفته، نیازمند ازدیاد موسسات و گروه های مردم نهاد است و تشویق مردم و رهبران گروهی بر این امر، مستلزم دوری گزیدن از نگاهی متعصبانه به حزب و گروه خویش است.
مردم را با هر صدایی مردم بدانیم.
آیا وحدت گروه ها و فعالیت براساس اساسنامه و حرمت ها، ولو اینکه ده ها موسسه مردمی ایجاد شوند، آنقدر دور از ذهن است که بدان نرسیم؟
هر تولدی را نیک و هر فعالیتی را ارجع نهیم که این دیار، میراثی برای انحصار نیست.
لینک کوتاه:
احسنت👏👏👏👏👏