توسعه در هر زمینه ای باعث پیشرفت می شود به قلم فردین خضری
بسیاری از جاهایی که قبلا به نوعی در آنجا بوده ایم و یا به نحوی با آن در ارتباط بوده ایم برایمان با شئ، محل یا شخص خاصی گاها یادآوری می شود. اوز با برکه هایش ، لار با شهرقدیمش ، شیراز با بازار وکیل و بندرعباس و دبی با بازار اوزیهایش. کمی دورتراگر نظری بیفکنیم با نگاهی گذرا و نظر ذهنیتی ابتدایی میرسیم به آلمان با هیتلر و فرانسه با ناپلئون ولی خیلی زود مرسدس بنز و ایرباس جای همه ذهنیتها را می گیرد، در صحنه ورزش هم پیشرفتی کمتر از صنعت ندارند، با فوتبال آلمان قهرمان جهان را تجسم می کنیم و فرانسه فوتبالی روان و لطیف و یادآور هنرنمایی زین الدین زیدان.
او که از خانواده ای مسلمان مهاجر الجزایری زاده مارسی فرانسه است سالها برای فوتبال فرانسه و اروپا افتخارآفرینی کرد . آخرین حضور او به عنوان بازیکن در مستطیل سبز در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ ما بین فرانسه و ایتالیا بود. حضوری دراماتیک که با درگیری و ضربه سری که زیدان، تجسم آرامش و وقار به ناگاه به ماتراتزی بازیکن ایتالیا زد و از بازی اخراج شد تا نهایتا او که می رفت با فرانسه دومین قهرمانی را از آن خود کند، در ضربات پنالتی مغلوب ایتالیا شوند.
فردای آن روز رسانه های فرانسه همگی به زیدان پشت کردند و هر چه توانستند در نکوهشش نوشتند و گفتند. ولی افکار عمومی فرانسه، زیدان را بخشید و آن لحظه را درک کرد. برای آنها زیدان همان اسطوره ای بود که فوتبال را برایشان به زیبایی یک شعر در آورد، همان سلطان بلامنازع مستطیل سبز. همان ناجی که یکسال پس از خداحافظی به درخواست شخصی ریمون دومنکس مربی وقت فرانسه مجددا به تیم ملی بازگشت تا جان تازه ای به کالبد بی رمق فرانسه ببخشد و تا فینال آن جام برساند. دوازده سال از آن تاریخ گذشته و در افکار عمومی زیدان بعنوان قهرمان و ماتراتزی بعنوان نقش منفی آنروز کذایی یاد میشود. هیچکس از تبار او حرفی نزد ، برای فرانسویان فرقی نداشت زیدان الجزایری تبار مسلمان با دیدیه دشان فرانسوی الاصل مسیحی ! در نظر آنها هر دو هم وطن بودند بدون هیچ تبعیض نژادی و قومیتی.
امثال زیدان در فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی کم نیستند که یا متولد آنجا هستند و یا از کودکی در آن کشورها زندگی و پرورش یافته اند و تعلق خاطری بیشتری حتی نسبت به کشورهای آبا و اجدادی خود بدانجا دارند. توسعه اقتصادی و زیرساختهای مناسبی که در آنجا هست زمینه رشد و پرورش مناسبتری را برای شکوفایی این بازیکنان فراهم کرده بحدی که به جرات میتوان گفت اگر در خاستگاه اولیه خود بودند معلوم نبود که به این درجه از پیشرفت و موفقیت میرسیدند یا نه ؟. در عین حال همه آنها از این حق انتخاب نیز برخوردار بوده اند که در تیمهای ملی کشورهای اجدادیشان بازی کنند مانند فریدون زندی ، سامان قدوس ، رضا کوجی نژاد ، اشکان دژاگه.
کشورهای اروپایی و توسعه یافته سالهاست که تلاش کرده اند تبعیض های نژادی و قومیتی را کنار بگذارند و به شایسته سالاری بها دهند ،سرمایه و نیروهای متخصص و نخبه دیگر کشورها را جذب و بها میدهند و در مسیر توسعه موفق شده اند. درست برخلاف ما که نه تنها اراده و توان نگهداری سرمایه و نخبگان خود را نداریم و حتی در همین فوتبال بازیکنان ایرانی الاصل خودمان را هم چندان بها نمیدهیم و دورگه و مهمان دوره ای میخوانیم و چه بسا اگر مربیان بین المللی مثل کیروش به فوتبال ما نیامده بودند نام آنها هم شاید به گوش ما نمیخورد . به تمامی دستاوردهای آنها ایراد میگیریم و تیمهای فوتبالشان را چندملیتی میخوانیم ، چیزی که خودشان اصلا کوچکترین توجهی به آن ندارند و مهاجر پذیری را از دستاوردهای مثبت خود میدانند.
فوتبال مانند هر شاخه ورزشی دیگری ، با اجرای زیبای سمفونی تورنمنت ها سعی در برقراری ارتباط و دوستی ملتها دارد، عشق و دوستی و آشنایی فرهنگی در این دنیای پر از کینه نفرت بواسطه همین تورنمنت ها ، همین جام جهانی با همه نواقصی که دارد کمک کرده مردم جهان به هم نزدیک تر شوند و در صلح و آرامش از فصلی از فوتبال لذت ببرند. اصل دین ما پرچم دار رحمانیت است، حیف نیست این لذت ، این شادی ها حتی اگر لحظه ای هم باشد با دیدگاه های ایدئولوژیک و گاها سیاست زده از بین ببریم ؟
لینک کوتاه:
جناب فردین عزیز امروز درهمین اوز خودمان تفاوت وفاصله طبقاتی بیداد میکند وکسی دیگری را قبول ندارد دنیای فوتبال تا وقتی هیجان دارد همه را بهم نزدیک کرده ومیکند ولی وقتی بپایان رسید آش همان آش است وکاسه همان کاسه مقاله شما خوب ومفید است ولی حتی پوتین رییس جمهور روسیه که این فوتبال بدور از تفاوتها وتبعیضها درخاکش برگزار شد وامروز بپایان میرسد فکر میکنی ازاین رویداد ورزشی درسی گرفته و اگر گرفته بکار خواهد بست
مطلب خیلی خوب نوشته شده است کاشکی تبعیضهای قومی از بین میرفت ومسلمآ فوتبال ملی وباشگاهی ایران نه تنها فراتر از آسیا بلکه درجهان هم میتوانست سربلند باشد ولی تاثیر کیروش درفوتبال ایران غیرقابل انکار است وخدا کند قراردادش تمدید کنند
موضوع مقاله خوب وجالب نوشته شده اما روابط بین جوامع فقط درورزش خودی نشان میدهد اما دردیگر صحنههای اجتماعی کمتر میتوان مشاهده کرد با اینحال امیدوارم تیمهای پرسپولیس واستقلال ببخش خصوصی واگذار شوند وبا اطمینان میگویم میتوانند به بزرگترین باشگاهای آسیا تبدیل شوند واثراتش درفوتبال باشگاهی و ملی ودرکنار مربیانی چون کروش وشفر وبرانکو وعلی دایی بیشتر نمودارخواهد شد وسربلندی فوتبال درآسیا وجهان روی دیگر روابط بین افراد جامعه نیز اثر خواهد گذاشت چیزی که شما نویسنده عزیز به آن اشاره نموده اید
اشاره به موضوع بجایی کردید متاسفانه در طول تاریخ تمدن بشری همیشه افکارهای کوته بینانه برخی از سردمداران باعث عقب ماندگی و عدم بروز استعداد های نحفته شده و می شود