حماسه فوتبال ملی و نقش مدیریت
نمایش خوب ملی پوشان فوتبال در روسیه آیا آغاز حرکتی رو به جلو برای فوتبال ما خواهد بود؟
یا تا چهار سال دیگر سرخوش از برد قهرمان آفریقا و تساوی با قهرمان یورو و یک باخت سخت به دیگر قدرت اروپا همچون بیست سال گذشته زمان را هدر می دهیم تا باز هم در جایی که محل عرضه اندوخته هاست باز هم از مشکلات گلایه مند باشیم و دل به غیرت بازیکنان ببندیم؟
بیشتر از بیست سال است که از بازی معروف ایران و استرالیا می گذرد و ما هنوز از آن بازی و اتفاقی که خلاف روند بازی افتاد حماسه سرایی می کنیم و به کلی فراموش کرده ایم که اصلأ چرا برای صعود به جام جهانی مجبور به دیدار با استرالیا شدیم؟! مایی که تا آخرین روزها صدرنشین بودیم!
بعد از آن بازی چه کردیم؟ آن قدر درگیر تغییرهای فدراسیون و سر درگمی انتخاب مربی شدیم تا وقتی که به تومیسلاو ایویچ فقید رسیدیم زمان زیادی را برای آماده سازی از دست داده بودیم.
ایویچ که آن روزها از تئوریسین های بنام دنیای فوتبال بود تیم قدرتمندی را در فرصتی اندک آماده کرد، تیمی که می توانست ستاره و شگفتی ساز بزرگ جام جهانی شود اما اشتباهات مسئولان تربیت بدنی و فدراسیون تمامی نداشت، ایویچی که به تمامی افتخارهای یک مربی در عرصه فوتبال رسیده بود فقط یک جام جهانی در کارنامه اش کم داشت. به همین خاطر، با دستمزدی اندک مربی گری تیم ملی را قبول کرده بود، اما در آستانه سفر به فرانسه اخراج شد تا یک مربی وطنی در جام جهانی بر روی نیمکت تیم ملی باشد و همه افتخارها را یک جا بنام خود ثبت کنیم. افسوس و صد حیف که با این کار تیم ملی قبراق و پرستاره و آماده آن روز را خلع سلاح و در جریان بازی ها بی انگیزه کردیم تا پر و بال تیمی که دنیا منتظر شگفتی آفرینی اش بود به دست خود بچینیم. تیم ملی همه چیز داشت جز یک کادر فنی لایق که به اشتباه از آن گرفته بودیم.
آن جام جهانی را به دست خود خراب کردیم و باز هم آن قدر زمان را هدر دادیم تا تیم را سپردیم به میروسلاو بلاژویچ و آن قدر تیم را اسیر حاشیه کردیم که از راهیابی به دوره بعدی جام جهانی در عین شایستگی باز ماندیم، تا جایی که بلاژویچ دیگر حاضر به کار در ایران نشد و پس از کش و قوس های زیاد نیمکت تیم ملی به برانکو ایوانکویچ دستیار بلاژویچ رسید.
با برانکو و با استخوان بندی تیمی که استادش ساخته بود به جام جهانی آلمان صعود کردیم، تیم نسبتأ خوبی که این بار نیز از حواشی و بی برنامگی ضربه خورد.
اختلاف های بارز و علنی بین سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال همدلی و همنوایی و انسجام درونی تیم ملی را به کلی از هم پاشیده بود و برانکو نیز از آن اقتدار و شخصیت قوی مدیریتی که بتواند اختلافات درون تیمش را کنترل کند برخوردار نبود تا به حرف منتقدانی که عقیده داشتند تیم ملی در آوردگاهی به بزرگی جام جهانی نیاز به یک مربی طراز اول دارد تا هم بار فنی نیمکت تیم را سنگین تر کند و هم بازیکنان که بعضأ با مربیان بزرگ کار کرده بودند فارغ از حواشی و اختلاف ها و مسائل بیرون تیمی از او حرف شنوی داشته باشند برسیم.
و این گونه شد که این دوره نیز برای ما در عین شایستگی تلخ تمام شد. فدراسیون به حکم سازمان تربیت بدنی قبل از بازگشت به میهن از هم پاشید، مربی تیم از همان جا تیم را رها کرد و به کشورش برگشت. تیم ملی همچون لشکری شکست خورده مغموم و از هم پاشیده در سکوت به میهن بازگشت.با این اختلاف های نادرست بین سازمان تمامیت خواه تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال تعلیق فیفا بر فوتبال ما سایه انداخت که انرژی و زمان زیادی از فرصت بازسازی را از ما گرفت تا توانست نظر مساعد فیفا را جلب کند.
مسابقات انتخابی جام جهانی برزیل در پیش بود، مردم در عطش حضور در جام جهانی با یک تیم ملی منسجم و قوی می سوختند، امیدها کمرنگ شده بود، بسیاری از ستاره های تیم ملی بازنشست شده بودند که خبر توافق با کارلوس کی روش یکی از مربیان طراز اول دنیا، تحصیلکرده کارشناسی ارشد تربیت بدنی با سابقه مربیگری تیم های بزرگی چون منچستریونایتد، رئال مادرید، دو دوره تیم های ملی کشورش پرتغال، تیم ملی آفریقای جنوبی نوید روزهای پر امیدی را برای تیم ملی می داد. شور و اشتیاق زاید الوصفی در مردم پدیدار شد و دوباره با تیم ملی آشتی کردند. جدای از ایویچ فقید و بلاژویچ، از مربیان درجه چندم اروپای شرقی به یک مربی به معنای واقعی در کلاس جهانی درجه یک رسیده بودیم، این شور و شوق با دلشوره و نگرانی همراه بود چرا که همه از نابسامانی مدیریت ورزشی آگاه و علت اصلی ناکامی در آلمان را سازمان تربیت بدنی و مدیریت ناکارآمد دستگاه ورزش می دانستند.
کی روش بازسازی تیم ملی را شروع کرد و همان طور که انتظار می رفت با درایت و اقتداری که داشت خط بطلان بر بازیکن سالاری آفتی که سال ها فوتبال ما بدان گرفتار بود کشید. دیگر همه باید باور می کردند کسی که نام های بزرگی همچون «وین رونی» را از منچستریونایتد کنار گذاشت و «کاریشما» را به تیم ملی پرتغال دعوت نکرد و سیستم تیم ملی پرتغال را به خاطر «رونالدو» که خود کاشفش هم بود و به منچستر یونایتد برده بود تغییر نداد با کسی تعارف ندارد و دیدیم که نداشت.
تیم ملی جوان شد، ریشه دار و استخوان دار پایه ریزی شد، نقطه ضعف دفاعی ما شد قوت، حمله های احساسی ما شد هماهنگ و منظم، مشخص بود با برنامه دارد بازی می کند، اسم هایی که در قالب تیم نگنجیدند کنار گذاشته شدند، داد رسانه ها و بسیاری از کارشناسان به هوا رفت. معدود رسانه، مفسر و کارشناسی از کار ریشه ای سرمربی دفاع کرد. او کار خودش را می کرد و رفته رفته شرایط خوبی را می شد متصور بود، اما بازی های تدارکاتی قابل ملاحظه ای که وعده آن را داده بودند عملی نشد. تیم راهی برزیل شد و قلب ملتی را با خود همراه کرد و عده ای قلیل هم انتظار شکست و رسوایی کی روش را، حتی اگر به نام کشور ثبت می شد، می کشیدند تا آن بازی خاطره انگیز با آرژانتین و گل وقت اضافه مسی، دنیا را به احترام فوتبال ما به تعظیم وا داشت.
تیم جوان ما با همه کاستی های همیشگی آبرومند و با افتخار به کارش در برزیل خاتمه داد و به خانه برگشت. باز هم خبرهای ناخوشایندی به گوش رسید. به نظر می رسید وزارت ورزش علاقه ای به ادامه حضور سرمربی موفق تیم ملی ندارد و فدراسیون را تحت فشار گذاشته است تا از یک مربی وطنی استفاده کند، ولی با حمایت و مطالبه مردم، دلسوزان و پیشکسوتان فوتبال از شخص رئیس جمهور و تغییراتی که در وزارتخانه به وجود آمد به خواست مردم تمکین و کی روش ابقاء شد.
فدراسیون تمام شرایط کی روش را که در راستای آماده سازی تیم ملی بود قبول کرد که موفق به انجام بخش عمده ای از آن ها که مهم ترین شان بازی های تدارکاتی بود نشد. این بار تیم ملی بدون بازی های تدارکاتی درست و حسابی به روسیه اعزام شد تا در گروه مرگ، گروهی که هر بازی آن برای هر تیمی حکم فینال را داشت به زعم تحلیلگران وطنی مفتضحانه شکست نخورد و بعضی هایشان هم خود را کم کم آماده جایگزینی کی روش می کردند تا این استدلال قدیمی را که مربی خارجی برتری بر وطنی ندارد دوباره زنده کنند و باز هم فوتبال را به قهقرا ببرند. بعد از شب مشخص شدن قرعه گروه ایران بازار جوک سازی هم خوب رونق گرفته بود.
کی روش که بازی های تدارکاتی تیمش یکی یکی در آستانه بازی های قریب الوقوع جام جهانی لغو شده بود، با تصمیمی کاملا حرفه ای و بسیار هوشمندانه تیمش را یک هفته زودتر از دیگر تیم های حاضر در جام جهانی هم زمان با ورود خبرنگاران دنیا به مسکو برد تا هم زودتر با قرار گرفتن در جو حضور و شرایط آب و هوایی به مرور کارهای تاکتیکی بپردازد و هم قبل از ورود تیم های دیگر، تیمش را به سوگلی و سوژه خبرنگاران تبدیل کند و بازیکنان جوانش را بیشتر در شرایط حضور در تورنمنتی به بزرگی جام جهانی قرار دهد و یک هفته ای تیتر اول سایت ها و جراید معتبر ورزشی به ویژه اسپانیایی، پرتغالی و روسی باشد و کمی استرس را از بازیکنانش دور کند. حضور پرتعداد هواداران تیم ملی در روسیه نیز بار مثبت مناسبی بود که کی روش به خوبی از همه موارد فوق هوشمندانه به سود تیمش بهره برد.
تیمی که برای آن جوک ها ساخته شده بود و از تعداد گل هایی که از اسپانیا و پرتغال باید می خورد مسخره می شد و هیچکس جدی اش نمی گرفت، به جز معمارش. به گواه بزرگترین کارشناسان و تحلیلگران جهان این تیم آن چنان محکم ساخته و پرداخته شده بود، آن چنان سازماندهی منظمی داشت و با برنامه کار می کرد که چه کسی است که ندیده باشد اسپانیا به همان یک گل راضی بود و بی صبرانه انتظار سوت پایان بازی را می کشید. چه کسی می تواند منکر شود که فوق ستاره ای چون رونالدو اسیر بازیکنان سخت کوش ما بود و تیمی چون پرتغال لااقل بیست دقیقه آخر را علنأ به وقت کشی رو آورد. وقتی دیدیم بازی به بازی بهتر شدیم افسوس روزهایی که از دست دادیم بیشتر شد. این تیم اگر بازی های تدارکاتی مناسبی با تیم های بزرگ می داشت؟؟؟ باز هم رسیدیم به عادت دیرینه مان اگر و اگر و اگر؟ همه آن هایی که امیدی به تیم نداشتند الان مدعی صعود شده بودند، از دفاع اتوبوسی انتقاد می کنند در صورتی که مفسران بزرگ دنیا این را جزوی از تاکتیک می دانند، تاکتیکی بسیار سخت که هر تیمی توانایی انجامش را ندارد. چه بسا اگر صعود کرده بودیم طالب جام هم می شدند.
جام جهانی روسیه برای ما تمام شد. خوب و یا بد تمام شد. تیم ملی ما الان احترام دنیا را به دست آورده است، دیگر به معنای واقعی یک تیم داریم، تیمی که متکی به تک ستاره نیست. حفظ، حمایت و تقویتش کنیم و به آن بها دهیم. از گذشته تجربه بگیریم. از همین امروز باید شروع کرد، فردا دوباره به اگر و اما و افسوس بر می خوریم. خود را با هیچ کس مقایسه نکنیم، دیگران از فردای جام قبل برخلاف ما کار و برنامه ریزی کردند و یکدیگر را حمایت نمودند. اگر قبول داشته باشیم که خدا جای حق نشسته است و حق را به حق دار می دهد، بر چه اساسی این همه سطح انتظارهای خود را بالا برده ایم؟
حماسه سرایی ملبوران را بیایید به خاطره بسپاریم، بازی مقابل آرژانتین و داوری مشکوکش را هم کنار خاطره ملبورن رها کنیم. به خود لطف کنیم از دو بازی اسپانیا و پرتغال دیگر حماسه سرایی نکنیم.
دست از تعریف و تمجیدهای اغراق آمیز که گاها نقطه تحمل را پایین می آورد برداریم. همین هاست که وقتی بازیکنی نمی تواند انتظارها را برآورده کند یا هماهنگ با سیستم نیست و یا به هر دلیلی فرصت بازی پیدا نمی کند، سرخورده می شود و در عنفوان جوانی ندای خداحافظی آن هم در دنیای مجازی سر می دهد.
سطح توقع از تیم ملی را تا کجا قرار است بالا ببریم؟ بازی های آسیایی در پیش است. امیدوارم فراموش نکنیم تنها تیمی نیستیم که سودای قهرمانی در سرداریم. کره جنوبی، ژاپن، استرالیا، عربستان سعودی با تجربه موفق حضور در جام جهانی در همین اندیشه اند. اگر چه بسیار محتمل است از همین الان به جای تیم خسته برگشته از جام جهانی فرصتی به امیدها و جوان ترهایشان بدهند تا زمان شروع مقدماتی انتخابی جام جهانی به ترکیب آرمانی خود رسیده باشند. دیگر تیم های آسیایی هم کمتر از بقیه نیستند و از مدت ها قبل به آماده سازی خود مشغولند. بهتر است نه آن قدر قهرمانی را حق مسلم خود بدانیم که اگر بدان دست یافتیم حلاوت و شیرینی اش کم شده باشد و اگر نه، خود را به ته خط رسیده بیابیم. در این دوره از بازی ها به وضوح ملموس بود که دیگر فوتبال بازی ستاره ها و تک مهره ها نیست، فوتبال یک بازی تیمی است، آن هم هماهنگ مثل ساعت. یا بهتر است کامل تر بگوییم فوتبال دیگر به یک بازی شطرنج تبدیل گشته که مهره اصلی آن شاه مهره بازی گردان است.
تجربه دوره های قبل را به کار بندیم و همانند دیگر رقبا از همین امروز برنامه ریزی کنیم. اگر قرار است کی روش را تا بازی های آسیایی نگه داریم راهی به جز بیراهه نرفته ایم ولی اگر بلند مدت فکر کنیم باید با وی تا سال ۲۰۲۲ تمدید قرارداد کنیم تا او هم آسوده خاطر به آماده سازی تیمش بپردازد. مشکلات پیش آمده بین مربیان باشگاه ها (که بعضی از آن ها خود زمانی مسئولیت تیم ملی را نیز داشته اند و اینک خود را پشت هواداران پرشمار باشگاه ها پنهان می کنند) با تیم ملی را باید فدراسیون حل کند. اولویت را تیم ملی قرار دهیم. برای حل مشکل بازی های تدارکاتی نیاز به برنامه ریزی مدون قبلی است. آن وقت است که هم می توان از تداخل بازی ها جلوگیری و هم تیم های خوب را انتخاب کرد. مخصوصأ بعد از صعود است که با اولویت به تیم ملی و با در نظر گرفتن روزهای فیفا، تعطیلات اروپایی و حتی آمریکای لاتین با برنامه ریزی مناسب قبلی می توان به این مهم نایل آمد. نمایش خوب تیم ملی فوتبال در جام جهانی روسیه آیا برای ما آغاز یک حرکت رو به جلو خواهد بود؟؟؟
فردین خضری
منبع: فصل نامه با پیام دانش اوز، شماره هفتم
لینک کوتاه:
تحلیل قشنگی است شکی نیست که کیرو ش تاثیر درپیشرفت تیم ملی فوتبال داشته ولی برنامه کیروش خیلی خیلی دفاعیه واینجوری انگیزه از بازیکتان برای حمله گرفته میشه حضور ۸ساله کیروش بایستی به ضعف خودش پی برده باشه