خواب و رؤیا، و تأثیر آن بر زندگی ما
خواب یکی از نعمت هایی است که خداوند در نهاد بسیاری از جانداران به ودیعه گذاشته است ، و ما انسان ها هم بالطبع از این قاعده مستثنی نیستیم.
زیرا سیستم بدن انسان و خلقتش به نوعی است که در طول یک شبانه روز به استراحت و آرامش و بخصوص خواب نیاز دارد، تا در آن زمان بدن به ترمیم قوای درونی خود بپردازد.
از طرفی اگر موهبتی به نام خواب وجود نداشت ما در زندگی رنجور و ناتوان می شدیم.
زندگی می تواند با احساس نداشتن کنترل بر زندگی خود همراه باشد و به همین دلیل بسیاری از ما به هر تلاشی دست می زنیم تا از این احساس اجتناب کنیم.
لذا در این که خواب نعمت بزرگی است، هیچ شکی نیست، بطوری که همه ی انسان ها و حتی حیوانات به آن نیازمندند و چنانچه دچار بی خوابی بشوند و خواب به سراغشان نیاید زندگی شان مختل شده و توان زیستن را از دست خواهند داد.
اما از خواب که بگذریم ، مسئله ی دیگری که با آن روبرو هستیم خواب دیدن است.
به عبارتی ، اینکه وقتی ما به خواب می رویم در خواب چه اتفاقی می افتد؟
در پاسخ به سؤال فوق باید گفت:
وقتی خواب هستیم، امواج ثبت شده در نوار مغزی E E G – Electroencephalographic ( الکتروانسفالوگرام) با امواج زمان بیداری متفاوت است.
وقتی بیدار هستید مغز امواج سریع و کوتاه یا امواج آلفا ( ده سیکل در ثانیه) تولید می کند؛ وقتی به خواب می روید، امواج مغز کندتر و بزرگتر می شوند که اصطلاحاً به آنها امواج «دلتا» و «تتا» می گویند.
و اما دلیل:
وقتی بیدار هستید هر یک از سلولهای عصبی در مغز شما به صورت انفرادی فعال می شود. آنچه روی E E G ثبت می شود میانگین میلیونها سلول عصبی است که فعال می شود و بارهای الکتریکی منفی و مثبت آنها یکدیگر را خنثی می کنند، به طوری که میانگین آن تقریباً صفر است.
به همین دلیل است که امواج بسیار کوچک هستند و نوسانات آنها از مثبت به منفی بسیار زیاد است.
وقتی خواب هستید بیشتر سلولهای عصبی هماهنگ فعالیت می کنند و با هم تخلیه می شوند و در نتیجه امواج کندتر و بزرگتر می شوند.
دو نوع خواب وجود دارد:
خواب R E M ( Rapid Eye Movement) «حرکات سریع چشم»
و خواب غیر R E M
خواب غیر R E M خواب معمولی است، اما خواب R E M با رؤیا همراه است.
همانطور که عنوان کردیم R E M مخفف « حرکات سریع چشمها» ست، زیرا در این مرحله چشم ها به سرعت حرکت می کنند.
ما در رؤیا به نقاط مختلف نگاه می کنیم.
کافی است به چشمان کسی که در خواب است نگاه کنید؛ بدون هر گونه وسیله ای می توانید بفهمید که خواب می بیند یا نه.
اگر چشم زیر پلک های بسته به سرعت در حال حرکت باشد، می فهمید که در حال خواب دیدن است.
دست کم در حدود ۳۰ ثانیه به چشمان فرد نگاه کنید زیرا گاهی بین دوره های حرکت سریع چشم مکث هایی وجود دارد.
جالب اینجاست که به نظر میرسد مغز از خواب دیدن ما بی اطلاع است با این حال به عضلات فرمان می دهد تا حرکت هایی را که در خواب می بینیم انجام دهیم.
خوشبختانه درست قبل از آنکه خواب دیدن شروع می شود ، عضلات بدن تحت تأثیر هسته ای از سلول های مغزی در ساقه مغز به حالت فلج در می آیند.
در جریان خواب دیدن دستور مغز برای حرکت عضلات، فقط باعث حرکت اندکی می شود، به طوری که می توانیم، در تمام مدت رؤیا ، خواب بمانیم.
در جانوران آزمایشگاهی می توان هسته ای را که باعث مهار انقباض عضلانی در جریان خواب R E M می شود از کار انداخت.
در این حالت حیوانات رؤیای خود را اجرا می کنند.
با اینکه چشمانشان بسته است، حرکت می کنند، پنجول می کشند و با حریفان نامرئی می جنگند.
همین حالت در اشخاصی که سلولهای مهاری آنها درست کار نمی کند مشاهده می شود.
ممکن است در حال دیدن رؤیا حرکات تندی از خود نشان دهند، بر بالش خود مشت بکوبند، از رختخواب بیرون بیفتند و گهگاه به خود آسیب بزنند.
به این حالت اختلال رفتاری R E M می گویند که قابل درمان است.
در اغلب اشخاص خواب R E M هر ۹۰ دقیقه یک بار در طول شب اتفاق می افتاد.
این زمان در شیرخواران در حدود ۶۰ دقیقه است.
نخستین دوره R E M بسیار کوتاه است و ممکن است مدت آن فقط ۵ دقیقه باشد.
دوره دوم R E M در حدود ۱۰ دقیقه و دوره سوم آن در حدود ۱۵ دقیقه است.
آخرین رؤیای شب معمولاً ۳۰ دقیقه طول می کشد، اما در مواقعی نیز تا ۶۰ دقیقه ادامه دارد.
هر کس در طول شب چند بار خواب می بیند.
اگر شب قبل در حدود ۶ ساعت خوابیده باشید، می توانید مطمئن باشید که تقریباً چهار بار رؤیا دیده اید.
اغلب رؤیاها فراموش می شوند ، مگر آنکه بر اثر رؤیا از خواب بیدار شوید.
از سوی دیگر، خواب غیر R E M یعنی خواب بدون رؤیا به دو شکل مختلف است:
یکی، متداولترین نوع آن که مرحله ۲ نامیده می شود و دیگری که بسیار عمیق تر است و خواب «دلتا» یا مرحله ۳ و ۴ نامیده می شود.
در جریان خواب بدون رؤیا هم تفکر ادامه دارد اما این اندیشه ها اغلب ساده و جزء به جزء هستند.
در ضمن بین خواب و بیداری یک مرحله گذرا وجود دارد که در آن برخی از قسمت های مغز خواب اند و سایر قسمت ها در بیداری . به این حالت خواب مرحله ۱ می گویند.
خواب رفتن مثل پایین رفتن از پلکان است.
از نیم دقیقه تا چند دقیقه طول می کشد تا به مرحله ۱ برسید.
افکارتان مبهم است اما هنوز احساس خواب بودن نمی کنید.
بعد باز از پله پایین می روید تا به مرحله ۲ می رسید.
در این مرحله مغزتان امواجی صادر می کند که به دلیل شکل شان دوکهای خواب Sleep Spindles و آمیزه های کا K-Complexes خوانده می شوند.
پس از آن به مرحله ۳ و مرحله ۴ یعنی خواب دلتا می رسید.
متخصصان خواب، زمان شروع خواب تا پایان نخستین خواب R E M را چرخهٔ اول خواب می نامند بعد از آن تا پایان مرحلهٔ دوم R E M چرخهٔ دوم خواب نامیده می شود.
در هر شب ۴ تا ۶ چرخه خواب وجود دارد که تعداد دقیق آن به مدت خواب شما بستگی دارد.
معمولاً تغییرات میان مراحل خواب تدریجی است.
هر مرحله به آرامی به مرحله بعدی می رسد.
در آخرین ساعات شب معمولاً هیچ خواب عمیق دلتا وجود ندارد.
مرحله ۱ ، گر چه «خواب» نامیده می شود، برای بدن ارزش بازسازی و ترمیمی ندارد.
پژوهشگران خواب همچنان در باره اهمیت و نقش سایر مراحل خواب در بازسازی و ترمیم اختلاف نظر دارند.
به نظر می رسد که خواب دلتا، مهمترین قسمت خواب است که به بدن امکان بازسازی و استراحت می دهد.
اگر خواب دلتا از خواب شب حذف شود، با احساس ناخوشی از خواب بیدار می شوید.
با این که هیچ عضوی آسیب ندیده است، احساس می کنید هیچ چیزی درست کار نمی کند.
به نظر می رسد که خواب مرحله ۲ شکل خفیف تری از خواب دلتاست و مانند خواب دلتا بیشتر نقش ترمیمی و بازسازی برای بدن دارد.
اما خواب R E M بیشتر برای بازسازی و ترمیم ذهن است.
اگر خواب R E M نداشته باشید، زندگی برایتان چیزی بی معنا و مفهوم می شود.
البته همه اینها نکات ظریفی است که هنوز مورد بحث پژوهشگران است.
نکته مهم این نیست که چه مراحلی از خواب را پشت سر می گذارید، بلکه جمع مدت خواب و کیفیت آن اهمیت دارد.
مهم این است که زیاد در مرحله ۱ باقی نمانید.
بهتر است خواب شما پیوسته باشد و مرتب از خواب بیدار نشوید.
به همین دلیل است که اغلب متخصصان بالینی در زمینه خواب بیشتر به خوب خوابیدن شما توجه دارند و نه اینکه در چه مرحلهای از خواب قرار می گیرید.
در طی خواب ، سوای فعالیتی که در مغز شما انجام می گیرد، در بدن شما نیز فعل و انفعالات فراوانی در جریان است.
در خلال یک ساعت و نیم اول خواب، سرعت ضربان قلب و تنفس کاهش می یابد.
فشار خون نیز به مقدار کمی افت می کند.
بعد از این مرحله، همه این عوامل به تدریج کاهش می یابند.
یک ساعت قبل از بیدار شدن ، ضربان قلب، سرعت تنفس، فشار خون و درجه حرارت بدن به حداقل خود می رسند.
وقتی خواب می بینید شدت ضربان قلب، سرعت تنفس و فشار خون بیشتر می شود.
در واقع ضربان قلب، فشار خون و تنفس در زمان رؤیا افت و خیز زیادی دارند شاید برای همین است که بسیاری از حملات قلبی و سکته های مغزی در این مرحله از خواب رخ می دهند.
نکته جالب دیگر دربارهٔ جریان خون است.
در خواب دلتا که ترمیم و استراحت بدن صورت می گیرد، بیشتر حجم خون متوجه عضلات می شود.
گر چه مغز در خواب دلتا فکر می کند، این اندیشه جزء جزء است زیرا در صورت کمبود خون رسانی، مغز نمی تواند روی یک اندیشه متمرکز بماند.
از آنجاییکه مغز در خلال خواب R E M بیدار می شود و بیشتر تفکر می کند، خون بیشتری به مغز می رسد و خون کمتری متوجه بقیه بدن می شود.
تخمین می زنند که در هنگام رؤیا دیدن در حدود یک چهارم خون بدن به مغز سرازیر می شود .
ظاهراً این افزایش خون مغز برای تداوم بخشیدن فعالیت آن در جریان رؤیا دیدن است.
ترشحات هورمونی نیز در هنگام خواب ادامه دارد که از جمله می توان به ترشح هورمون رشد اشاره کرد.
در واقع در طی ۲۴ ساعت بیشترین هورمون رشد در شروع خواب دلتا ترشح می شود.
این هورمون فقط برای رشد نیست بلکه برای ترمیم بافتها نیز استفاده می شود.
حال که تا حدودی با چگونگی خواب و مراحل آن و دیدن رؤیا آشنا شدید، به جنبه دیگر خواب دیدن یا همان رؤیا و تأثیر آن در زندگی روزمره و بیداری می پردازیم.
بسیاری از افراد چنین سؤالاتی برایشان مطرح می شود که در اینجا سعی خواهیم نمود حتی المقدور به برخی از این سؤالات پاسخ دهیم:
چرا خواب میبینیم؟
آیا خوابهای ما میتوانند حقیقتی را توضیح دهند یا آیندهای را پیشبینی کنند؟
آیا آنچه که از آن در فرهنگ سنتی و مذهبی با عنوان «تعبیر خواب» یاد میشود اعتبار علمی دارد؟
انسان در خوابهایش به کجا میرود؟
آیا هیچ جنبه معنوی در خواب انسان یا آنچه از آن با عنوان «رویاهای صادق» یافت میشود میتوان پیدا کرد؟
اینها پرسشهایی است که بسیاری از افراد می پرسند و یا در ذهن خود با آن درگیرند.
ما انسانها همیشه اسیر عوامل روز به روز زندگی و چالشها و اضطرابهای آن هستیم و همه اینها میتوانند در خواب ما اثر بگذارند.
در زندگی روزمره خودمان با امور بسیاری هر روز سر و کار داریم که فکر ما را مشغول میکند و احساسات ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
بعد از این که جسم ما از آن فعالیت روزانهاش فارغ شد و به حالت نیمهتعطیل درآمد و به خواب رفتیم؛ بعد دوباره این احساسات و افکار شروع میکنند به واکنش نشان دادن.
بنابراین خوابهایی که ما میبینیم معمولاً یک نوع واکنش نسبت به افکار و فعالیتها و احساسهایی است که در طول روز داشتیم.
چون رویاها همیشه یک بخش جدانشدنی از موجودیت ما هستند. بعضیهاشان شفافاند، بعضی به صورت کابوس میآیند.
بنابراین نقش خواب این است که آرزوهای ما را برآورده میکند.
بشر همیشه به دنبال این بوده که بداند تعبیر خوابش چیست و اسرار خوابهایش را تعبیر کند.
خوابگزاران همیشه از دوران باستان تا امروز تعبیر خواب را به پیشگویی آینده ربط میدادند ولی یک روانشناس از روی تعبیر خواب به ریشه بعضی از مشکلات درونی حال و گذشته فرد پی میبرد.
مثلاً فرض کنید که بعضی افراد خواب مرده میبینند و میخواهند بدانند که تعبیر آن چیست.
خواب مرده به این معنی نیست که یکی میمیرد.
چون در زندگی واقعی ما وقتی کسی میمیرد، ما این طور توصیف میکنیم که آن شخص تمام شده و دیگر وجود ندارد.
بنابراین ما وقتی خواب مرده میبینیم این سمبل آن است که مشکلی که در زندگیمان بوده دیگر دارد از سر راهمان میرود و دیگر نگراناش نیستیم و آن را پشت سر میگذاریم.
یک روانشناس برای این که بتواند خواب یک نفر را تعبیر کند اول باید به وضعیت واقعی زندگی آن فرد نگاه کند و بعد آن سمبلها را تفسیر یا همان تعبیر کند.
مثلاً آب سمبل انرژی و احساسات است.
آب گلآلود سمبل افسردگی است.
خواب شب از نظر رابطه با آگاهی چهار مرحله دارد.
یک مرحله از آن درست قبل از به خواب رفتن است.
یک ایدههای ذهنی پدیدار میشود که میتواند بینایی، شنوایی یا لمسی یا هر چیز دیگری باشد.
این درست قبل از اینکه آدم به خواب برود ایجاد میشود و چون قشر جلوی پیشانی درست کار نمیکند و از کار افتاده است، این به حالت توهمات درمیآید.
این معمولاً مربوط به کارها و اتفاقاتی است که در طول روز فکر آدم را مشغول کرده و بعد از این مرحله که خیلی کوتاه است، آدم وارد خواب با امواج آهسته میشود که در آن آگاهی از بین میرود و انسان از محتویاتی که در ذهناش میگذرد بیخبر میماند. بعد از حدود ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه اولین مرحله خواب با امواج تند و حرکات سریع چشم ایجاد میشود که همراه با رویاهاست.
در هر شب پنج بار این اتفاق میافتد و این مرحله بیشتر در نزدیکهای صبح رخ میهد.
علت این که خواب میبینیم به فیزیولوژی مغز برمیگردد و برای تثبیت اتفاقات سهچهار روز گذشته و اتفاقات قدیمی است.
در حین رویاهای خواب، امواجی از ساقههای مغز بالا میآیند و شبکههای مغزی را تحریک و در واقع تثبیت میکنند.
۷۵ درصد محتویات خوابهای ما مربوط به سه یا چهار روز قبل است و بقیهاش مربوط به گذشتههای دور است.
در آخر خواب و وقتی که خواب تمام میشود و شخص در حال بیدار شدن است، دوباره توهمات دیگری به انسان دست میدهد که به آن Hypnopompic Hallucinations میگویند.
این درست قبل از بیدار شدن کامل است.
توهمات اولی و آخری به حافظه سپرده میشود و تمام خوابهایی که مردم گزارش میکنند در واقع همان Hypnopompic Hallucinations است که به خاطر انسان میماند.
چون در این مرحله است که هیپوکامپ که مرکز به خاطر سپردن است کار میکند و این توهماتی را که مغز ایجاد کرده به خاطر میسپرد و [شخص] میتواند بعدها اینها را تعریف کند.
کارِ [رویاهای خواب] صرفا و صرفا این است که مدارهای مغز را تقویت کند.
چون اگر مدارهای مغز به کار نیفتند محتویات و خاطراتی که در آنها هست کم کم از بین میرود.
اما در مورد این سؤال که آیا خواب ها معنا دارند و یا چیزی به نام تعبیر خواب وجود دارد باید گفت:
به نظر می رسد چنین چیزی معنا نداشته باشد و در طول تاریخ هم چیزی ساختگی بوده و همه این نمادها ساختگی است و معنی ندارد.
تعدادی خوابهایی هست که بین انسانها مشترک است مثل این که مثلاً حیوانی یا ماری آدم را [در خواب] دنبال میکند یا این که آدم از جایی سقوط میکند.
اینها سمبلیک نیستند. در واقع این ها آن ترسها و اضطرابها و دلخوشیها یا ناخوشیهایی هستند که در طی تاریخ طبیعی در مغز ما قرار گرفتهاند و برای این که حفظ شوند شبها در حین خواب رِم به فعالیت درمیآیند.
هیچ کس نمیتواند به محتویات خواب دیگران پی ببرد و تعبیر خواب در واقع کاملاً غیرعلمی است.
دسترسی به معنی خوابها غیرممکن است.
یک مسئله مهم این است که مغز، مخصوصاً نیمکره راست مغز افسانه میسازد و وقتی که امواج (پانتو ژنیکولو اکسیپیتال) به نیمکره راست میرسند، مغز شروع به افسانهسازی میکند و افسانههای عجیب و غریبی میسازد که هیچ کدام هم معنای خاصی ندارند و درواقع فعالیت مغشوش شبکههای مغز است.
به همه پدیدههایی که در خواب ایجاد میشود توهم میگویند.
علتش این است که هر وقت که محرکی خارج از مغز وجود ندارد و مغز دارد به کمک لب جلوی پیشانی محصولاتی تولید میکند که به ادراک میرسند اینها توهمات ایجاد میکنند.
و دیگر این که تعبیر خواب کاملاً یک چیز موهوم است و درآوردن این نمادها کاملاً ساختگی است.
باید این تعبیر خوابها را کنار گذاشت.
مخصوصاً مردم عادی باید مطلقاً به خوابهایشان اهمیت ندهند.
چون فیزیولوژیاش را نمیدانند، پاتولوژیاش را نمیدانند، آسیبشناسیاش را نمیدانند و به این جهت باید اصلاً تعبیر خواب را مردم عادی کنار بگذارند.
دکتر تقی کیمیایی اسدی، فوق تخصص طب تشخیص الکتریکی و نویسنده کتاب « خلقت و تکامل مغز و روان» میگوید:
« نهتنها هیچ جنبه معنوی در خوابهای انسان وجود ندارد بلکه حتی ناخودآگاه فرویدی هم دیگر امر معتبری نیست.
او میگوید به خوابهای خود اهمیت ندهید و فریب تعبیرهای گوناگون از خواب را نخورید»!
وی در جای دیگر می گوید:
«من سی سال است که در آمریکا دارم کار نورولوژی میکنم.
یک نفر نیامده که از خواب خودش حرف بزند.
بعضی از ایرانیهای خودمان که شهرت هم دارند ادعا میکنند که حتی در رویاهاشان خدا یا پیغمبر وارد میشود.
اینها همه خواستههای خود آدم است که در آن مرحله آخر خواب به صورت داستان درمیآید و یک عده هم با ادعای پوچ و مخصوصاً بیسوادهایی که از روانشناسی و روانپزشکی چیزی سرشان نمیشود، شروع میکنند و این کارها را تعبیر میکنند.
توصیه شدید من این است که اصلاً به رویاهای خوابتان اهمیت ندهید و فراموششان کنید.
خوابهایی که تکرار میشود و به خاطر میماند آنها بیماریزا هستند و آنها هم چیزهایی نیستند که عمه و خاله و دایی و بابابزرگ بتوانند حل و فصلشان کنند یا تعبیرشان کنند و بطور کلی خوابهاهیچ کدامشان معنا ندارد».
ارسطو در سه کتاب در مورد رؤیا و تعبیر خواب حرف زده است.
او در آخرین مقاله خود تحت عنوان، “پیشگویی از طریق خواب” با قطعیت دیدگاه سنتی در مورد قدرت رؤیا و نیروی آن برای پیشگویی را رد کرده است.
ارسطو رؤیا را نوعی حرکت جریان خون و فعال کردن قلب میداند، از نظر او انسان به علت تعلیق درآمدن ادراک و قضاوت طبیعیاش، این تصاویر را در خواب میبیند و هیچ معنا و مفهوم دیگری نخواهد داشت.
ارسطو میگوید :
رویاهای هشدار دهنده اتفاقی هستند.
طبق نظریهی ارسطو در مورد خوابهای هشدار دهنده، هیچ قانون جهانی و یا کلی وجود ندارد که خوابها از آن پیروی کنند و اینکه بیشتر خوابهای هشدار دهنده اتفاقی میباشند.
از متون اعصار گذشته ابن سینا، عزیزالدین نسفی می توان چنین برداشت نمود که تمامی خواب ها تعبیر ندارند.
مثلاً اگر صفرا بر وضعیت بدن حاکم باشد تخیل انسان به سمت رنگ زرد گرایش پیدا می کند.
در این حالت خواب اجسام رنگی مانند انجیر زرد و گل زرد و صورت زرد می بیند.
اینگونه خواب ها خبر از حال آشفته ندارند بلکه تخیل ذهن باعث متصور شدن چنین حالتی شده و عاری از حقیقت است.
رؤیاها چیز خاصی نیستند، آنها فقط نیروی مغز انسان هستند که تصاویری را بهصورت تصادفی از خاطرات و حوادثی که برای ما رخ داده، به ذهن ما میکشاند.
برخی افراد بر این باور هستند که رؤیاهای مرگ نشانه ادراک ماورای طبیعی است .
رؤیاهای مرگ به غلط به عنوان شاهدی برای ادراکات ماورای طبیعی معرفی شده است.
کسی خواب می بیند که دیگری می میرد و آن شخص واقعاً می میرد.
سی. جی. یونگ C.J.Yung می نویسد:
« یکی از آشنایانم قتل خشونت بار دوست خود را در خواب می بیند. کسی که در رؤیا این حادثه را می بیند در اروپاست و دوست وی در آمریکا زندگی می کند. صبح روز بعد با تلگراف قتل وی تأیید می شود و ده روز بعد در نامه ای جزئیات آن را هم ذکر می کنند».
هنگامی که آلک گینسAlec Guinnes هنرپیشه سینما طی سفری در هالیوود بود، جیمز دین James Dean اتومبیل جدید خود را به او نشان می دهد.
آلک گینس به جیمز دین می گوید:
«نمی دانم چرا ولی از این اتومبیل خوشم نمی آید. بهتر است با آن رانندگی نکنی و گرنه هفته آینده خواهی مرد»، و چنان که می دانیم جیمز دین هفته بعد در حادثه رانندگی کشته می شود.
به نظر یونگ، این وقایع چنان اند که توضیح آنها به وسیله تصادف غیر ممکن است و باید به دنبال دلایل دیگری بود، از جمله دلایل خارج از رابطه علیت و یا دلایل مبتنی بر « ارتباط ذهنی هم زمان» ( Telepathic Coincidence) ، که اخیراً از آن زیاد صحبت می شود و به عنوان دریچه ای رابط و موازی با دنیایی جدید، در حد حدس و احتمال صدق می کند- ما از وجود موازی خود هیچ نمی دانیم ولی در آن واحد و هم زمان وجود دارد.
داریکسDaricx روان شناس فرانسوی در محاسبات خود به این نتیجه رسیده که احتمال ادراک مرگ دیگری از راه «تله پاتی» یک در چهار میلیون وجود دارد، و در این میان یونگ هم به این نتیجه می رسد که « توضیح چنین موردی به عنوان تصادف…. بیش از چهار میلیون مرتبه نسبت به تله پاتی یا رابطه خارج از علیت، غیر محتمل تر است.
اما باید گفت، این استدلال غلط است.
اگر ما حتی احتمالات محاسبه شده توسط داریکس را صادق بدانیم و به نتیجه گیری نادر یونگ هم کاری نداشته باشیم، این عدد هیچ دلیلی برای اثبات تله پاتی نیست.
اگر ما یک در چهار میلیون را این طور تفسیر کنیم که از چهار میلیون نفر یک نفر خواب حادثه مرگ را در مورد دیگری می بیند، پس در مورد نهصد هزار مورد مرگ در سال در آلمان، هر چهار تا پنج سال با چنین ادراک خارق العاده ای مواجه می شویم.
احتمالاً میزان رؤیاهای صادق مرگ دیگران، بسیار بیش از این است.
اگر ما با سخت گیری زیاد فرض کنیم که هر شهروند آلمانی به طور متوسط یک بار در زندگی، مرگ شخص دیگری را که با وی آشنایی دارد خواب می بیند، در مورد بیش از ۸۰ میلیون جمعیت آلمان هر شب بیش از دو هزار رؤیای مرگ دیگران پیش می آید- تقریباً در حد تعدادی از مردم که واقعاً فوت می کنند.
اگر باز هم فرض کنیم که قربانیان رؤیاهای مرگ به طور تصادفی از میان همه مردم آلمان انتخاب می شوند، بنابر این، تقریباً هشت درصد احتمال وجود دارد که حداقل یک حادثه مرگ در روزی معین را شب قبل از وقوع، دیگری در خواب دیده باشد، و به طور متوسط، در سال ۳۰ روز، این نوع خواب ها به طور صحیح تعبیر می شوند.
اما این نوع درک مرگ دیگری، نتیجهٔ بدون اشکال تصادف است و هیچ گونه ارتباطی با ادراک ماورای طبیعی و یا هر نوع پیش بینی ای ندارد.
تعداد این موارد می تواند بسیار زیاد باشد و یا بسیار کم، مانند این که گوساله ای دو سر به دنیا بیاید.
مرگ در اثر صاعقه و یا برف در ماه خرداد در موردی واقعی و مجرد بسیار غیر محتمل است، ولی زمانی و در جایی مطمئناً اتفاق می افتد.
در حقیقت، میزان رؤیاهای تصادفی مرگ واقعی ، احتمالاً بیش از آن است که در بالا محاسبه شده.
زیرا در این محاسبه فرض کردیم که رؤیاهای صادق مرگ ، به طور تصادفی بین ۸۰ میلیون نفر تقسیم می شوند.
علاوه بر این، فرض کردیم که قربانی ها درست در روز بعد فوت می کنند، و نیز هر فرد به طور متوسط فقط یک بار در زندگی رؤیای مرگ دیگری را می بیند.
در مقابل، اگر فرض کنیم که انسان ها بیش از یک بار در زندگی رؤیای مرگ می بینند یا در تعداد بیشتری از رؤیاهای مرگ دیگران ظاهر می شوند، و اگر فرض کنیم که «قربانی» تا یک هفته یا یک ماه بعد از دیدن رؤیا فوت کند، آنگاه میزان رؤیاهای صادق مرگ باز هم بیشتر خواهد شد و این حوادث به طور روزمره روی خواهند داد، مانند بارش باران در ماه فروردین.
________
منابع :
۱- سی.جی.یانگ و دبلیو. پُلی ، طبیعت آشکار و روح، زوریخ ۱۹۵۲
۲- دکتر پیتر هاوری و شرلی لیند، ترجمه مهدی قراچه داغی، خواب و بی خوابی، نشر گفتار ، چاپ اول، تهران ۱۳۷۶
سید محمد هاشمی
۲۸/۱۱/۱۳۹۹
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید