متن زیر توسط آقای بهرام رفیعی درجلسه هیات امنای دانشگاه آزاد او.ز ودرحضور پروفسورارفعی قرایت که عینآدرج می گردد.
در حاشیه مراسم نکوداشت
استاد دکتر عبدالمجید ارفعی
ارفعی یک دروازه است که اوز را به جهان نشان می دهد.ارفعی خود یک موزه است که افکار اوز را به نمایش می گذارد.
امروز میلیون ها نفر اوز را از راه ارفعی می شناسند . این قسمتی از سخنان دکتر سید محمد محیط طباطبایی رئیس کمیته ملی موزه های ایران بود. دیگرا ن هم هرکدام به نحوی او را تجلیل کردند یکی او را دانشمندی ساده و صمیمی یاد کرد و دیگری او را با لقب هخا یاد نمود.
لقبی که در دانشگاه به او اعطا شده بود.هخا یعنی دوست و همراه.از فضای جلسه و بیانات اساتید معلوم بود که ارفع دوست و همراه همه اساتید و دانشجویان می باشد. براستی این لقب شایسته و برازنده شخصیت اوست که این مقام رفیع او را ارفع ساخته است.این مقام ارفع چه زیبا به بیان احساسات و تمجید مدعوین پاسخ گفت.
هرکدام از ما گرهی از یک نقش قالی بزرگ هستیم به این ترتیب خود را به عنوان یک نقش از این قالی و فرش برزگ فرهنگ و تمدن ایران معرفی کرد. آیا به راستی او یک نقش از این قالی است ؟ همه می دانیم این یک شکسته نفسی فروتنانه است.
ارفعی و امثال ارفعی یک قالی بزرگ است، یک فرش بهارستان است و باید قدر این فرش را بدانیم و نگذاریم تکه تکه گردد.
او یک پرچم و نماد است که رمز استقلال و خود اتکایی از هزاران سال قبل به ما می آموزد نباید این پرچم و این نماید را به بیگانه بسپاریم.
او ترجمه هزاران لوح گلی را از بیگانگان ستاند و خود ترجمه کرد تا به دل نوشته های ایرانی تبدیل گردد.
در این مسیر دلش پرخون و پر غصه گردید و التماس نمود از نهادهای دولتی و غیر دولتی و اشخاص خیر تا به چاپ این گل نوشته ها ترجمه شده اقدام و این قصه پرغصه به دست آیندگان بسپارند و اخطار نمود مبادا این الواح چوب حراج و غارت بخورد.
به سراغ زندگی نامه اش می رویم او به پشتکار و سماجت علمی بیشتر تکیه دارد تا به استعداد و نخبه گرایی. ضمن اینکه تاریخ و زبان باستانی را جزء ذات و جوهره وجودی خود می داند فروتنانه کم استعدادی خود را در جبر و مثلثات اعلام می دارد . یعنی همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزادند.
ارفعی گذشته را به استخدام امروز در آورده است و این تفاوتی است در نوع نگاه بشر با دیروز
حافظ نوع نگاه بشر دیروز را اینچنین بیان می کند
بنشین بر لب جوی و گذر عمر بین که این اشارت به جهان گذران ما را بس
یعنی دنیا محل گذر است اما بشر امروز به آب به چشم استخدام نگاه می کند و می خواهد توربینی بگذرد و از آن برق تولید کند.
ارفعی چشم ها را شسته و جور دیگر دیده و طرحی نو در انداخته است جالب این که رمز موفقیت خود را قرار گرفتن در مسیری می داند که آنرا بازی سرنوشت نام می گذارد. او از کتابخانه و با خواندن کتابی مسیر خود را انتخاب می کند و هزار نکته باریکترا ز مو اینجاست، برادران و خواهران، حضار محترم بنده مطالب درباره دانشگاه نوشته ام و تمجیدها کرده ام از خیرین و دست اندرکاران ، و امروز می گویم باز هم کم است ، باید صدها مرکز ایجاد گردد تا سرنوشت جوانان ما رقم بخورد و ارفعی ها ساخته شود. اگر خیرین همت کنند ساختمان دانشگاه های آزادوبهداشت را به اتمام برسانند که ان شا اله خواهند رساند مرحله نرم افزاری آن میلیارها لازم است تا کتابخانه ای احداث شاید دانشجویی در آن سرنوشت خود را رقم زند – کارگاه های کامپیوتری شاید دانشجویی در آن دیدگاه خود را به دیدگاه جهانی پیوند زند و کارگاه های دیگر تا استعدادی در آن بجوشد و این همت ها می خواهد .
همت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سلیمان شود.
بهرام رفیعی : عضو وخزانه دارهیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی مرکزاوز
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید
منهم خوشحالم بخاطر تجلیل از استاد ارفعی ولی این حقیقت را فراموش نکنید که درخود همین اوز هستند که دارند خدمت زیاد میکنند و یا از ایام گذشتگان که خدمت کردند
بنویسید چه نسلی از دکترارفعی از اوز رفته اند ومادرش ازچه قومی است