دهه هفتادی ها نسل پویا را احیا کنید(قسمت اول)
هادی صدیقی: عضو هیأت مؤسس انجمن نسل پویای پارس
با روی کار آمدن دولت اصلاحات و گرم شدن گفتمان جامعه مدنی که با انتشار روزنامه های گوناگون و رونق نشریات همراه بود، جمعی از دانشجویان و دانش آموختگان اوزی نیز تصمیم گرفتند تشکلی برای خود درست کنند و به فعالیت مدنی بپردازند. آنان ابتدا قصد داشتند تشکلی همانند مجمع دانش آموختگان یا چیزی شبیه به آن که نمونه اش در شهرهای دیگر نیز وجود داشت، به وجود بیاورند ولی نیاز به اخذ مجوز از تهران و رفت و برگشت به پایتخت و سختی هایی که در این راه وجود داشت آنان را کمی دلسرد کرده بود تا اینکه نشریه تازه تاسیس «عصر اوز» بستر مناسب را برای رشد این جوانان در اختیارشان گذاشت.
عصر اوز که کار خود را با انتشار چهار صفحه در بهمن ۱۳۷۹ آغاز کرده بود، با توجه به همگرایی که آن سال ها در فعالان اجتماعی برای انجام کارهای فرهنگی وجود داشت، مورد استقبال همه جانبه عموم قرار گرفت و رفته رفته با تشکیل کمیته های مختلف، اقشار بیشتری را زیر سایه خود جمع کرد و بستر لازم را جهت فعالیت در اختیار آنان گذاشت. نمونه بارز آن «کمیته بانو» بود که جمعی متشکل از زنان فعال شهر را بدور خود جمع کرده بود که در طول دوران فعالیت شان کارهای بزرگی را به ثمر رساندند، زنان توانمندی را به اجتماع معرفی کردند و کتابخانه بانو و کودک و نوجوان را بنیاد گذاشتند.
پس از رایزنی های مختلف و دعوت از دانشجویان و دانش آموختگان علاقمند، پاییز ۱۳۸۰ در نشریه عصر اوز کمیتهای متشکل از دانشجویان اوزی تشکیل شد که با موافقت شورای سرپرستی عصر اوز، قرار شد صفحهای از نشریه در اختیارشان قرار گیرد. در جلسات اولیه، از هر دری صحبت میشد، تا این که رفتهرفته چارچوب کار و وظایف اعضا مشخص شد. در جلسه سوم، نام «نسل پویا» از میان نامهای پیشنهادی برگزیده شد تا نشان از پویایی جوانان تحصیلکرده شهر اوز داشته باشد. با انتخاب اعضای کمیته مرکزی، نسل پویا آرام آرام راه خود را یافت و پس از جلسات متعدد و همفکری اعضا، صاحب اساسنامه شد و در چارچوب عصر اوز ادامه کار داد که تا چندی پیش ادامه داشت.
در میانه راه و برای گسترش فعالیتها، تصمیم گرفته شد کمیته نسل پویای عصر اوز در قالب یک تشکل غیر دولتی (NGO) که بعدها «سازمان مردمنهاد» خوانده شد، ثبت شود تا بتواند با داشتن مجوزهای قانونی، بهتر و هدفمندتر فعالیت کند. پس از پیگیریهای فراوان، انجمن نسل پویای پارس با گسترهی کشوری به ثبت سازمان ملی جوانان رسید و از نو متولد شد.
انجمن نسل پویای پارس را می توان قدیمیترین NGO در شهر اوز دانست که شانزده سال به صورت مستمر و با مدیریت جمعی به فعالیت پرداخت. مدیریت آن همواره به صورت دموکراتیک و با رای مستقیم اعضا بوده و در هر دوره جمعی متفاوت کار هدایت آنرا بر عهده داشتند و چند نسل مختلف از جوانانِ متولد دهه پنجاه و دهه شصت در آن به فعالیت پرداختند.
نسل پویا در ۱۶ سال فعالیتش فراز و فرودهای گوناگونی داشته است. این انجمن در طول حیات خود بیش از یکصد جلسه را با موضوعات گوناگون در صورت جلسات خود به ثبت رسانده است. جلساتی که بعضا با بیش از بیست نفر تشکیل شده است. جلساتی که در آن مهمانان گوناگونی از استادان دانشگاه گرفته تا مسئولین عالیرتبه شهری شرکت داشتهاند و خلاصهی بسیاری از آن جلسات در صفحه نسل پویای عصر اوز نیز به چاپ رسیده است. اما نسل پویا علاوه بر برگزاری جلسات مختلف، داشتن چهارچوب منظم و ادامهدار، و اداره صفحهی نسل پویا به صورت ماهانه در نشریه عصر اوز، گامهای مهم دیگری نیز برداشته است.
نسل پویاییها از سال ۱۳۸۰ به طور منظم به کاشت نهال در روز درختکاری اقدام کردهاند و با تشویق دیگران به انجام چنین کارهایی، در حفظ محیط زیست کوشیدهاند. شاید بتوان گفت تشکیل «انجمن طبیعتگردی تاگارَه اوز» که با رویکردی زیست-محیطی از میان اعضای سابق نسل پویا صورت گرفته است، نشان از فرهنگسازی نسل پویا داشته باشد.
نسل پویا همچنین در دهه ۸۰ به طور سالانه اقدام به برگزاری جشنهای بزرگی برای راهیافتگان به دانشگاههای کشور میکرد، که همزمان با معرفی جوانان موفق، فرهیختگان اوزی و اوزیهایی که در سراسر دنیا به تدریس در دانشگاههای مختلف میپرداختند، در ایجاد خودباوری در جوانان و تشویق آنها به کسب علم و دانش نقشی تاثیرگذار داشته است.
بسیاری از جوانان اوزی با شرکت در جلسات نسل پویا و مشارکت مستقیم در امور شهر و شرکت در فرآیند تصمیمگیریهای منطقهای، استعدادهایشان تبلور یافت و نسبت به سرنوشت شهرشان علاقهمند شدند و به خودباوری رسیدند. نتیجه آن، پرورش مستقیم و غیر مستقیم نسلی از جوانان فهیم و اثرگذار در شهر است که امروز مشاغل مهمی را نیز در شهر به عهده دارند و یا در امور مختلف شهر مشارکت فعال دارند. همه اینها غیر از کشف، پرورش و معرفی صاحبان قلم و اندیشه جوان اوز است. نسل پویا این افتخار را داشت در طول فعالیت حرفه ای خود با نسلی از جوانانِ اهلِ فرهنگِ شهر که هرکدام صاحب اندیشه و استقلال رای بودند، همکاری داشته باشد و از وجود این جوانان بهره ببرد و بر سایر جوانان تاثیر گذارد. در واقع نسل های گوناگونی از جوانان فهیم اوز هم بر نسل پویا اثر گذاشتند و هم خود از آن تاثیر گرفتند.
فعالیت های انجمن نسل پویای پارس توانست نظر مسئولان استانی و کشوری را نیز به خود جلب نماید و در سال ۱۳۸۶ یکی از انجمنهای موفق کشوری باشد که زیر نظر سازمان ملی جوانان به فعالیت میپرداخت. همچنین، در یک دوره از برگزاری مراسم تجلیل از پذیرفته شدگان دانشگاه های کشور، سازمان ملی جوانان فارس بخشی از هزینه مراسم را برعهده گرفت و تبدیل به یکی از پشتیبانان مالی مراسم شد.
پیشتر در مقاله ای که در مجله «هیمه» منتشر شد به نقاط ضعف و مشکلات انجمن هایی مانند نسل پویا پرداخته بودم که لازم است در اینجا نیز برای کسانی که به آن مقاله دسترسی ندارند، از نو گفته شود: «مهمترین مشکلات پیش روی چنین انجمنهایی، مسایل مادی است.چنانچه اینگونه انجمنها حامی و پشتیبان مشخصی نداشته باشد، نمیتوانند بیش از مدت زمان مشخص به فعالیت بپردازند. از طرفی، چنانچه حامی و پشتیبان مناسبی انتخاب نکنند، نوع فعالیت و ادامه کارشان ممکن است با خطر مواجه شود و مجبور گردند نظرات و عقاید پشتیبان را بر عقاید اعضا مقدم دارند.
همانطور که گفته شد، انجمن نسل پویای پارس در نشریه عصر اوز متولد شد و هنوز پس از پانزده سال فعالیت و با وجود داشتن مجوز مستقل، نتوانسته است استقال مالی خود را به دست آورد و برای ادامه فعالیت و انجام کارهای خویش همچنان وابسته به عصر اوز است. البته، خوشبختانه اعضای شورای سرپرستی عصر اوز همواره حامی انجمن بوده و هستند و در این زمینه تفاهم و همدلی خوبی برقرار بوده است، که چه بسا اگر حمایتهای مادی و معنوی شورای سرپرستی عصر اوز نبود این انجمن تاکنون پویا نمیماند.
یکی دیگر از مشکلات انجمنهای اینچنینی در شهرهای کوچک، حفظ اعضای فعال انجمن است. انجمنهای جوانان بهویژه انجمنهایی که اعضای فعالشان را دانشجویان تشکیل میدهند، همواره با بحران از دست دادن نیروهایشان قرار دارند. چرا که بسیاری از اعضا پس از اتمام دوران تحصیلی با بازگشت به محل اصلی زندگیشان، مهاجرت به سایر شهرها برای کار و ادامه زندگی و یا درگیر شدن در فعالیتهای شغلی و مسایل اینچنینی، عملا از انجمنها جدا میشوند و یا در صورت ادامه عضویت، دیگر همانند گذشته پویا نخواهند ماند.
قاعدتا از دست دادن و جایگزین کردن یک نیروی فعال که در طول چند سال فعالیت، اندوختههای زیادی به دست آورده است، با نیروی دیگر بسیار مشکل خواهد بود، به گونهای که گاهی چند سال طول خواهد کشید تا مجدد چنین نیرویی تربیت گردد. حال در نظر بگیرید انجمنی که همواره نیازمند چنین نیروهای فعالی است و هر کدام از این نیروها نقش منحصربهفرد و ویژهای در انجمن دارند، اگر به یکباره نه یک نیرو، بلکه چندین نیرو را از دست بدهد، ناگهان با افتی شدید مواجه خواهد شد.
از دست دادن نیروهای فعال به یکباره مشکلی است که همواره در چنین انجمنهایی رخ میدهد، چرا که معمولا نسلی همسنوسال با هم در انجمنی به فعالیت میپردازند که همه آن ها در یک مقطع زمانی فارغالتحصیل میشوند و از بدنه انجمن بنا به دلایل گفته شده جدا میگردند. در شهرهای بزرگتر، انجمنها با چنین مشکلی کمتر دست و پنجه نرم میکنند، چرا که به خاطر کثرت جمعیت، انجمنها اعضای بیشتری دارند و در صورت ریزش نیروی فعال، سریعتر میتوانند نیروهای جایگزین را به عضویت انجمن در آورند. ولیکن در شهرهای کوچک، گاهی پیدا کردن نیروی فعال و کارآمد که علاقهمند به فعالیت و کار باشد، بسیار سخت میشود.
مورد دیگری که در مورد سازمانهای مردم نهادی که زیر نظر سازمان ملی جوانان به فعالیت میپردازند و شاید در ابتدای کار چندان مورد توجه قرار نگیرد وجود دارد، موضوع سن اعضا است. یکی از بندهای اساسنامه انجمنهای جوانان آن است که برای اعضا محدودیت سنی مشخص میکند و اعضای انجمنها به محض رسیدن به سیسالگی از عضویت در این انجمنها حذف میشوند. البته، نمیدانم با ادغام سازمان ملی جوانان با تربیت بدنی و تشکیل وزارت ورزش و جوانان این بند هنوز وجود دارد یا خیر؟
ادامه دارد…
دیدگاه بگذارید
هم اکنون انجمنهای زیادی دراوز درحال فعالیت هستند ولی داری سازماندهی وبرنامه ریزی انجمن نسل پویای پارس نیستند برای احیای نسل پویا بایستی دست بدامن نیروهایی با تجربه قدیمی رفت باشد که سنشان با آیین نامه مغایرت داشته باشد
اقای صدیقی شما اگه دوستدار اوز بودید چرا این شهر را ترک کردید نسخه پیجیدن خیلی راحته ولی ز عمل کار برآید لظفا برای جوانان اوزی تعیین تکلیف نکنید
فروپاشی نسل پویا علتهایی زیادی دارد یکی افزایش سن بیشتر اعضا از تک وکاپ افتادن عصراوز واز چرخه خارج شدن بعضی ازافراد عصراوز
درود بر شما جناب مهندس صدیقی عزیز جنابعالی چه زمانی که در اوز تشریف داشتین وچه الان که بناچار مجبور به مهاجرت شدین( آنهم نه در خارج بلکه در ایران وپایتخت که البته همه جای ایران سرای من است ) همواره تاثیر گذار بودین وهستید ومن با شناختی که از شما دارم یقین می دونم در پایتخت هم بیکار ننشسته اید همانطور که حضور پروفسور ارفعی وهیات همراهش در اوزو همزمان افتتاح موزه مردم شناسی اوز نتیجه تلاش وزحمات شما بزرگوار بوده است و…..موفق باشیدوبا آرزوی بهترین ها
آقا یا خانم فتحی با سلام خدمت شما اگه لطف بفرمایید مواردی از تاثیرگذاری اقای صدیقی را بفرمایید تا ما هم در جریان کارهای موثر و مفید ایشان قرار بگیریم
خدمت دوست عزیز،آقای امید و دهه هفتادی عرض کنم،آقای صدیقی فعالیت های گسترده ای در سطح شهر داشته اند .مانند،تاسیس گروههای فعال جوانان ،برگزاری مراسم های تشویق جوانان تحصیل کرده و فعال، انگیزه دار کردن آنان،تشویق جوانان به کار گروهی در کنار فعالیت های روزانه و تحصیل در دانشگاه و تک بعدی نبودن،آموزش زبان و تربیت مدرس های زبان و ….لازم است اشاره کنم،مهاجرت آقای صدیقی برای شغل،هیچ ارتباطی به عدم علاقه ایشان به شهر ندارد و این موضوع از پیگیری های مسایل اوز از طرف ایشان چه در زمان حضور و چه هنگام مهاجرت کاملا قابل درک است