سفرنامه بخش دوم(در ادامه برگی از تاریخ قسمت نود و نهم)
با تشکر از خواننده ای که تذکر داده بود این خاطرات ارتباطی با شکل گیری دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اوز ندارد، در ادامه با عنوان سفرنامه بیان می شود و همان گونه که قبلا عنوان شده است، نویسنده قصد دارد مجموعه نوشته های خود را پس از فراغت از دانشگاه در کتابی تدوین و برای علاقمندان به یادگار بگذارد. از آنجایی که این سفر، در زمان اشتغال در دانشگاه اتفاق افتاده بدین خاطر نگارنده آن را با سلسله وقایع موسسه مرتبط کرده است.
ضمن استقبال از اظهارنظر خوانندگان گرامی، از دیگران نیز انتظار است با راهنمایی خود، نویسنده را در چاپ کتاب که قرار است بعدها منتشر شود، یاری کنند.
برگی از تاریخ شکل گیری دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اوز قسمت نود و نهم
چهارشنبه ۳ بهمن ۹۷ هتل را تخلیه و رفتیم فرودگاه تگل برلین تا ۹ صبح با هواپیما به مقصد پاریس پرواز کنیم. البته پرواز برای ساعتی در فرودگاه دوسلدورف متوقف شد و با پرواز دیگر راهی پاریس شدیم.
فاصله برلین تا دوسلدورف یک ساعت بود. فرودگاه دوسلدورف از هر دو فرودگاه برلین زیباتر به نظر می آمد. ۳ ساعت در تالار مخصوص منتظر ماندیم. ساعت ۱۴ به وقت آلمان، دوسلدروف را به شهر پاریس که ۴۰ دقیقه زمان برد ترک کردیم و هواپیما در فرودگاه شارل دوگل به زمین نشست.
پاریس از شهرهایی بود که در کتاب های درسی و غیردرسی و رویدادهای خبری زیاد در موردش خوانده و یا شنیده بودم و دوست داشتم روزی آن را از نزدیک ببینم و اینک به واقعیت پیوسته بود.
در این اندیشه سیر می کردم که آرسن ونگر، سرمربی سرشناس فرانسوی تیم فوتبال آرسنال انگلیس، رد شد.
از سعید خواستم به عنوان مترجم با وی گفتگو کنم و اگر اجازه داد تصویری از یکدیگر داشته باشیم اما تمایلی نشان نداد و گفت محل نمی گذارد.
در حال چانه زنی، ونگر از دیدمان ناپدید شد. اگر خودم انگلیسی می دانستم حتما پا پیش می گذاشتم با وجودی که مطمئن نبودم پاسخم را بدهد.
با اتوبوس فرودگاه به شهر آمدیم و خوشبختانه ما را تا هتل نرسانید و کنار دروازه ارتش کبیر و یا طاق پیروزی(نصرت)پیاده مان کرد.
و اما کمی درباره تاریخچه طاق پیروزی پاریس
ساخت طاق نصرت پاریس در سال ۱۸۰۶ و به دستور ناپلئون بناپارت آغاز و در سال ۱۸۳۶ تکمیل شد و امپراطور نتوانست اتمام آن را به چشم ببیند. با این حال، در جریان تشییع جنازه ناپلئون، جسد او از زیر این طاق عبور داده شد. طاق نصرت در واقع به افتخار ارتش بزرگ ساخته شد (نامی که در زمان ناپلئون به ارتش فرانسه داده شده بود).
پس از عبور از دروازه طاق نصرت، ۲۰ دقیقه را در حالی که ساک چرخدار را با خود حمل می کردیم، از خیابان سنگ فرش شده همراه با نسیم خنک عصرگاهی عبور تا به هتل حیات الاجنسی که از قبل رزرو شده بود برسیم.
هتل جذاب و دیدنی بود، خوشبختانه در اتاق فلاسک برقی چای سازی همراه بابسته های چای و نسکافه وجود داشت،
ترجیح دادیم وقت نوشیدن را درکافی شاپ برخوردار از کارکنانی خوشرو که روی اتاق حساب شده بود، صرف کنیم. دقایقی بعد پیاده رفتیم برج معروف ایفل که فاصله آن از هتل ۴۵ دقیقه بود. برج منطقه وسیعی به استقرار برج اختصاص داشت و بازدیدکنندگان در سرمای برفی آرام آن شب به تماشا ایستاده بودند. سردی هوا بیش از هر چیز نیاز به سرویس بهداشتی را تشدید می کند.
در پاریس برخلاف انتظار، و بر عکس شهرهای برلین و هامبورگ آلمان، عابران رعایت توقف پشت چراغ قرمز را نمی کردند و بی مهابا رفت و آمد داشتند ولی در کشیدن سیگار وآن هم به وفور مشترک بودند.
تفاوت عینی دیگر این که اکثر آلمانی ها سگ های خانگی به همراه داشتند، اما در پاریس چنین وضعی کمتر دیده می شد.
محوطه برج ایفل موج می زد از حضور دستفروشان، فکر می کردم در فرانسه سطح رفاه آنقدر بالاست که دستفروشی معنی نمی دهد البته فروشندگان بیشتر از مهاجران آفریقا تبار بودند.
بالای برج نرفتیم و در برگشت نیز ۴۵ دقیقه را پیاده به هتل آمدیم. ولی سعید به تفریح خود ادامه داد و من از اتاق هتل برج ایفل را نگاه می کردم که فلش چرخان نوری اش پس از یک دور کامل جدود ۶۰ ثانیه نورافشانی می کرد و در مسیر، نمای زیبایی از پاریس به نمایش می گذاشت و این نور چرخان ساعت ۱ بامداد خاموش می شد.
پنجشنبه ۴ بهمن ۹۷ پس از صرف صبحانه پیاده به قصد دیدن موزه معروف لوور هتل را ترک کردیم و قدم زنان در خیابان معروف شانزه لیزه که از طاق نصرت آغاز می شد و به میدان کنکورد می رسید، راهی شدیم.
( این خیابان از سال ۱۷۰۹ هنوز به نام شانزلیزه شناخته نمیشد و خیابان بزرگ یا پیادهراه بزرگ نامیده می شد.)
در مسیر خیابان شانزه لیزه چنان چه به سرویس بهداشتی احتیاج بود می بایست با پرداخت ۲ یورو(معادل شصت هزار تومان سال ۱۳۹۷) پول پرداخت می شد.
برای هر ملیتی از جمله ایرانی ها تبدیل ارزش ارز خارجی به پول ملی دارای اهمیت است و برای من که حتی دلار با نرخ(۶۸ریال) (حدود ۷ تومان) را هم تجربه کرده ام این تفاوت جهشی در نرخ، شگفت انگیز و شاید غیر قابل تصور است.
هوای خیابان شانزه لیزه هرچند سرد اما دلپذیربود اما همچون شب حضور در دروازه برلین آلمان و برج ایفل آزاردهنده نبود. رفتیم تا به میدان معروف کنکورد رسیدیم که انتهای بخش شرقی خیابان قرار داشت. این میدان خاطرات تلخ و شیرین زیادی با خود دارد و میدان لوئی پانزدهم، نیز نامیده می شده است.
و در آن دستگاه مشهور گیوتین نصب بوده و تیغ آن، سرهای افراد سرشناسی را از تن جدا می ساخته است. در وسط میدان ستون تاریخی ابلیسک، آثار باستانی از والی مصر، قرار داشت که در اوایل قرن نوزده به فرانسه هدیه شده بود.
کنکورد به معنی صلح و توافق است. وقت زیادی را در این میدان گذراندیم. نوشته ها را سعید ترجمه می کرد. چون زیادی می پرسیدم توصیه کرد برویم موزه لوور که وقت زیادی برایمان باقی نماند فکر کنم بهترین پاسخ در مقابل پرسش های زیادم بود.
پیش از ساعت ۱۲ ظهر از گیشه ورودیه به موزه برای هر نفر ۱۵ یورو حدود سیصد هزار تومان (بهمن ماه ۱۳۹۷) تهیه و وارد شدیم.
مشاهدات نشان از عظمت و خلاقیت داشت. مسیرها به گونه ای بودند که به نظر می آمد، بی انتها هستند.
موزه لوور کاخ سران بوده است و قدمتش به قرن ۱۳ میلادی می رسد و از قرن ۱۸ به موزه تبدیل شده است. این موزه هر سال به طور میانگین ۸ میلیون نفر بازدید کننده دارد که بعضی ساعات در یکی از روزهای هفته از همه ملل، دانشجویان، دانش آموزان، افراد زیر ۱۸ سال و معلولان با ارائه مدارک از خدمات به صورت رایگان بهره مند می شوند.
ساعات بازدید موزه به صورت معمول از ۹:۳۰ صبح تا ۱۸ هر روز و بعضی روزها تا ساعت ۲۱ شب ادامه می یافت.
۳۵۰۰۰ اثر در موزه ۷۲۰۰۰ مترمربعی جا گرفته بودند.
به جز دقایقی که در کافی شاپ استار باکس استراحت کردیم. ۶ ساعت تمام در حال گشت و گذار و تماشا بودیم. آثار مصر باستان زیاد جلب توجه می کرد و عتیقه های مانده از سلسله هخامنشیان در یکی از تالارهای بزرگ قرار داشت و آثار شاهنامه فردوسی و خیام خودنمایی می کردند.
ساعت ۱۸ موزه را ترک و پس از عبور از دالانی بلند، متروکه و کثیف با مترو برگشتیم هتل. سعید رفت بیرون و من، طبق معمول شب گذشته از پنجره اتاق برج ایفل و چرخش نور آن را که هر دقیقه پنجره را می تابانید تماشا کردم. پاریس از پنجره خیلی زیبا بود. دو شب بیشتر نماندیم و برابر برنامه ریزی بایستی ظهر فردا پاریس را ترک می کردیم.
دیدار فوتبال ایران و چین از دور هفدهم بازی های ملت های آسیا آن روز برگزار می شد و ایران با نتیجه ۳ بر صفر برنده از زمین خارج شد. تلویزیون اتاق هتل نیز فوتبال را نشان نمی داد و بایستی کابل اجاره می کردیم.
جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ پس از صرف صبحانه به فروشگاه های اطراف هتل رفتیم و ضروری بود راس ساعت ۱۲ اتاق را تخلیه می کردیم.
ساعت ۱۲:۳۵ آن جا را با یک خودرو شهری به سوی فرودگاه اورلی پاریس و برای ورود به کشور دیگر ترک کردیم.
ادامه دارد…
لینک کوتاه:
آقای خضری سلام خاطرات قشنگی مینویسید ولی چون دنباله دار هستش و پشت سرهم چاپ نمیگنید خواننده ای که دنبال میکند شماره قبلی فراموشش میشه ازهم فاصله داده نشه