عبدالرحمان صالح: حرکت تند قیمت دلار و درهم و آشفتگی خانواده های نیازمند در این موج گرانی
عبدالرحمان صالح*: در ماه اسفند هستیم. روزهای آخر سال یکی بعد از دیگری سپری میشود. تقویم در حال ورق خوردن و بهار طبیعت نزدیک است. شب های آخر سال است و هنوز هوا کمی سرد. کمکم دارد باد سرحدی میوزد که در قدیم معروف بود به باد های درخت بیدار کو. قدیم میگفتند با این باد، زمین و درختان سرسبز و از خواب زمستانی بیدار می شوند و زمین بدون توقع و سخاوتمندانه هر آن چه از طبیعت زیبا و سرسبزی اش در اختیار دارد را به ما هدیه می کند.
دو روز که از سال نو بگذرد ماه رمضان شروع میشود و خداوند یگانه همه را به خانه خود دعوت میکند.
اما اقتصاد کشور و معیشت خانواده ها به هم گره خورده است. قیمت دلار و درهم مانند سایه ای شده که تا میروی آن را بگیری دوباره آن طرف تر میرود و جلوتر از تو حرکت می کند.
ما در خواب هستیم و اگر طوفانی بتواند ما را بیدار کند خواهیم دید که برخی برادران و خواهران سخت نیازمندند و حتی سفره آن ها خالی هم شده است اما چشم ما هنوز بسته است یا که آن ها را بر روی واقعیت بسته ایم.
امروز لازم است موج شویم و کمک کنیم تا مشکلات نیازمندان شهرمان کمتر شود.
با این وضعیت، پدر نسبت به خانواده و فرزندانش خویش شرمنده شده و به جای رسیده است که در وقت استراحت در هنگام شب پریشان است و راه به جایی نمیبرد.
وضعیت مردم کارگر و حقوق بگیر که مشخص است و حتی یک یا دو دهک بالاتر نیز در معیشت زندگی مانده اند و به قول قدیمی ترها بین دخل و خرج خیلی فاصله افتاده است.
پدر خانواده از صبح سحر برای کار کردن بیرون می رود تا لقمه نانی برای خانواده تامین کند. روز به انتها می رسد و در حالی که شب چادر مشکی خود را بر روی شهر پهن می کند، گاهی خسته و درمانده با دستان خالی و پینه بسته بر میگردد به سمت خانه اجاره ای اش. در چهره اش پریشانی هویدا است آخر پدر ترس دارد از تامین معیشت روزانه. از نداری و سفره خالی. این وضعیت پریشان تامین معیشت خانوادها در تاریخ شهرمان ثبت خواهد شد.
به طرز اعجاب آوری خانواده ها هر شب قصه بالا رفتن قیمت ارز و در کنارش بالارفتن قیمت ساده ترین مواد غذایی همچون نان و پنیر و سبزی را دارند.
همین است که بالا رفتن قیمت ارز نقل هر محفلی شده است. کودک هفت ساله خانواده همان طور که مشق مینویسد با نگاه معصومانه میگوید بابا امروز ارز دلاری و درهم چند بود؟ گویا او هم میداند که هرچه قیمت این دو کلمه دلار و درهم بالاتر برود یعنی خانواده او باید پریشان تر زندگی کنند.
او با دستان کوچکش مدادش را محکم در دست میگیرد و می نویسد:
(( بابا نان داد .))
آیا شب های سخت تری نیز در راه است؟ همین فکر و اندیشه است که پدر خواب ندارد و پریشان حال می شود. پدر و مادر و بزرگتر های خانه خسته هستند و احساس ناتوانی میکنند …
و حالا در این وضعیت سخت هیچ عاملی در صحنه اقتصاد نیست تا از افزایش قیمت ها جلوگیری کند چون که شریان های اقتصادی در کار تجارت ناموفق عمل میکنند که آثار مستقیم را بر روی معیشت مردم گذاشته است. امروز همه کاسبان شهر حتی سوپر سر کوچه هم از افزایش قیمت ها پریشان است و از نداری برخی همسایه ها و همشهریان که نمیتوانند اجناس روزانه سفره خود را تهیه کنند و او هم نمی تواند نسیه بدهد افسرده می شود.
به کودکی بیاندیشیم که با شکم خالی بر روی دفتر مشق به خواب رفته و پدر در فکر عمیق است و آرام آرام در سکوت با خودش حرف میزند.
در جامعه ای که از صبح سحر تا شب اکثریت در فکر تامین معاش روزانه هستند دیگر جایی برای توسعه آموزش، فرهنگ، هنر، موسیقی و شاد زیستن نمانده است. فعلا تلاش مردم این شده است که نانی پیدا شود برای شب تا سفره خالی نباشد.
چرا مدیران با این نوع مدیرتشان که ظاهر و باطن آن پیدا است چنین مردم را پریشان کرده اند تا امروز خانواده ها محتاج نان شب خود و فرزندان خویش باشند.
سال نو و دو روز بعد ماه مهمانی خدا ماه رمضان از راه میرسد و در چنین شرایط سختی، باید خود مردم هوای همدیگر را داشته باشند.
با تدبیر، همدلی و همبستگی خیر و خیرات شود و خیراندیشان با همراهی مردم مستقیم وارد کارزار شوند و حداقل به خانوادهای که مشکل معیشت شدیدتر دارد کمک شود.
خیراندیشان و سرمایه داران نیک اندیش شهرمان که همیشه سخاوتمندانه کمک کرده اند از اکنون به فکر باشند و به خانواده ای که نیازمند شدید است کمک کنند تا در پرتگاه زندگی و سقوط قرار نگیرند.
همه در یک کشتی نشسته ایم حداقل آن که نیازمند تر است بتواند سال نو و ماه رمضان را با دغدغه کمتر پشت سر بگذارد.
*:مدیر انجمن اتحاد و توسعه شهرستان اوز
لینک کوتاه:
درست است آقای صالح
سلام فقط می تونم بگم احسنت خداخیرتان دهد انشاالله مردم فهیم وبافرهنگ وخدادوست شهرمان وبه ویژه خیراندیشان سخاوتمند کمافی السابق همت می کنند ودست ضعفا به ویژه درشب عید وماه مبارک رمضان می گیرند.
خدا خیر دنیا و آخرت نصب تون کنه آن شا الله که درد دل ماها که فقیر هستیم توانایی نداریم دخلمون به خرجمون نمی رسه زدی خیر از عمرت ببینی آن شا الله
خیرات مردمی وکمک به افراد فقیر کاربجا وشایسته ای است اما خیر چقدر دستگیری و به فقرا گمک کنند اینقدر جنسها گران شدند که حد ومرزی ندارد آقای صالح همراه مقاله خود بد نبود قیمت برنج ده کیلویی وروغ ۵ کیلویی را هممینوشتید تا همه بدانند گرانی جقدر بیداد میکند
سلام واقعا احسن به شما که به فکر مردم شهر هستین خدا خیرتون بده رحمت بر شیری که خوردی خدا رحمت کنه پدرت و مادرت که به فکر مردم شهر و هم نوع های خودتون هستی اگر تو اوز ده تا فقط ده تا مرد با خدا با ایمان که به فکر مردم شهرش هست پیدا بشه هیچ کسی دیگه تنگ دستی نمی کشه واقعا که در پناه حق باشی که داری حرف دل ما ها را می زنی خداوند پایدارت تون کنه خداوند عمر با عزت پر برکت همراه با عاقبت بخیر بهت تون بده آن شا الله من… ادامه »
دادند
خوشبختانه در اوز موسسات خیریه متعددی و با سابقه ای هستند که رسمیت دارند و می طلبد همه با آنها همکاریهای لازم داشته باشیم . کمیته امداد هم خدمات بسیار خوبی ارائه می دهد .جا دارد کمکها به سمت و سوی موسسات رسمی هدایت کنیم تا کارشناسی شده از آلان نیازمندان کاسته شود و بدون هیاهو و با در نظر گرفتن کرامت انسانی . آقای صالح خدا خیرتان بدهد بخاطر نوشتار این موضوع .
فقط میتوانم از همه شما عزیزان و همه دوستان که در گروها حمایت کرده اند سپاسگزارم و تشکر و قدردانی میکنم آنچه بلد هستم و تجربه دارم به رشته تحریر در میاورم از همه شما عزیزان تشکر میکنم که باعث دلگرمی هستید ممنون هستم و شهرمان و شهرستان زیبای با فرهنگ اوز همراه همه شهروندان خوبمان در پناه حمایت و حفاظت الله مهربان قرار داشته باشیم با سپاس فراوان عبد صالح
وپرداختن به چنین موضوع حساسی در این وقت کار هر کسی نیست تجربه ها باید داشته باشید که این طور اثر گدار بنویسیوبارها و بارها مطالعه کردم امروز دریافتم مدرک داشتن خوب است اما تجربه هم خیلی خوب است و امروز اقای صالح این تجربه در وجودشان هست که باید بیشتر بنویسد و انتقال دهد درود اقای صالح و پاینده باشید اقای خضری و دانشگاه آزاد و پیام دانش ..
رفتم اداره ثبت شیراز تا متوجه شدند اوزی هستم گفتند این اتحاد و توسعه شهرستان توسعه شهرستان اوز تا فرصت کند از اداره ثبت مینویسد که چرا مستقر نمیشود گفتم خوبد۸ق دارند در جوابم گفت بله حق دارند باید نیروهای کارآمد داشته باشیم بفرستیم
انتظار می رود مردم شریف اوز با موسسات خیریه رسمی همکاری داشته باشند چون دقیق و اصولی و بدون حاشیه هستند
موسسات رسمی با حفظ کرامت انسانی کمک می کنند و چون کار جمعی انجام می شود هیچ کس بر استمداد شونده منتی نمی گذارد