مدیریت چه چیزی نیست!؟
یکی از روش های تعریف و تشخیص مرزهای هر مفهوم در علوم اجتماعی، “استدلال برهان خلف” است. این نوشتار قصد دارد با استفاده از این روش، حدود و صغور “مدیریت” را تا حدودی تعیین کند.
بدین ترتیب گزاره هایی که معمولا به اشتباه تحت عنوان “مدیریت” اطلاق می گردد تشریح می شود. گزاره هایی که بعضا نقیض مدیریت می باشد و به پانتومیم مدیریت شبیه است تا مدیریت!
١- مدیریت تمرکز بر اجراى دقیق قوانین و مقررات نیست؛ تمرکز بر تحقق اهداف است. قوانین و مقررات ابزار اقتضائى تحقق اهداف است، نه خود هدف.
٢- مدیریت، ابلاغ دستور صرف نیست! بعضا ناز کشیدن کارمند، دلجویی از ارباب رجوع، گوش دادن و عمل کردن به تذکرات رده پایین ترین ذی نفعان سازمان است.
٣- مدیریت، جابجایى صرف کارکنان در پست های سازمانی نیست! توانمندسازى کارکنان و برنامه ریزی برای رشد و ارتقاء آنان است.
۴- مدیریت، کار با ماشین و موجودات بی روح نیست، مدیریت کار با “انسان” است.
۵- مدیریت نیل به اهداف سازمانى از طریق کارکنان نیست، “نیل به اهداف کارکنان” با استفاده از هم جهت ساختن تلاشهاى کارکنان و اهداف سازمانى است.
۶- مدیریت، تحقیر زیردستان نیست! دنبال بهانه گشتن براى تایید کارمند و افزایش انگیزش وی از طریق اثر کامیابى فراخود است.
٧- مدیریت، افزایش و کاهش مداوم پاداش های مادی نیست! تلاش برای ایجاد امنیت مالى برای منابع انسانی به منظور افزایش تعهد سازمانی است.
٨- مدیریت، پاداش هاى مادى صرف نیست؛ تکریم و ارتقا کارمند در بین خانواده و جامعه از طریق پاداش های مادی و غیر مادی است.
٩- مدیریت، ورود به جزئیات عملکرد کارکنان نیست؛ مدیریت تفکر استراتژیک و تدوین اهداف و خروجی هر شغل است تا نیروی انسانی خود براى تحقق آن اهداف در حوزه خویش برنامه ریزى کند.
١٠- مدیریت، حضور دائمی در اتاق ریاست با شعار حفظ پرستیژ نیست؛ حضور گاه و بیگاه در بین کارکنان و ارباب رجوع و بعضا گپ و گفت با ایشان است.
١١- مدیریت، واکنش نشان دادن به هر نوع خطا و حتى بدگویى عمدى و غیرعمدی کارکنان نیست؛ غفلت ورزى مثبت و ندیدن خطاها براى حفظ حریم ها و خود کنترلى کارکنان است.
١٢- مدیریت، تقسیم بیشترین پاداش بین نیروهای جنجال آفرین سازمان نیست؛ اولویت دهی اعطاى پاداش از ضعیف ترین کارکنان است.
١٣- مدیریت، حمد و ثناگویى مقامات مافوق و تحقیر نیروهاى ضعیف سازمان نیست؛ مدیریت حداکثر احترام و تکریم ضعیف ترین نیروهاى سازمان و حقظ عزت نفس در قبال نیروهاى مافوق است.
١۴- مدیریت، استفاده ابزاری از رسانه های خبری برای جبران کمبودهای شخصیتی و شمول تمامى اخبار سازمان بر مدیر نیست! ابزارهای رسانه ای و سایت های اطلاع رسانی ابزار ارتقا برند سازمان است.
١۵- مدیریت، آرامش سازمانى و عدم وجود جنجال سازمانی صرف نیست، حرکت رو به جلو است.
١۶- مدیریت، واکنش نشان دادن به محیط نیست؛ وادار کردن محیط به واکنش در قبال اقدامات سازمان است.
حرف آخر: مدیریت از طریق مشاهده رفتار سایر نامدیران و سعی در تقلید حرکات ایشان حاصل نمی گردد. مدیریت تلفیقی از علم، تجربه و ویژگی های شخصیتی است.
خطاهای فوق در خصوص مدیریت از فقدان علم، کمبود تجربه و مهم تر از آنها خطای نگرشی مدیر در قالب دو محور “مالک سازمان” و “بیش فهمی نسبت به دیگران” سرچشمه می گیرد که می بایست این تفکر به سمت “هماهنگ کننده سازمان برای حرکت به سمت ماموریت سازمانی” اصلاح شود.
منبع: گاهنامه مدیر
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید