نگاه انگلیسی ها به ایران و مرگ ملکه بریتانیا
محمدصدیق پیرزاد*: گپ و گفتی که در پی می خوانید، تراوش فکرم از نظر تاریخ است که خیلی ساده به رشته تحریر در آورده ام. البته هر نویسنده ای مطلبی را که به آن فکر می کند، مطابق سلیقه و ذوق خود شرح حال می دهد و می نویسد.
منظورم از نوشتن این مقاله این است که لازم نیست طرز تلقی و فکر افراد درباره مطلبی یکسان باشد.
در این خصوص اگر به عمق و معنای این شعر بیندیشیم نیز قضیه روشن می شود که هر کسی نوع متفاوتی فکر می کند.
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز، کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
حال بروم سر اصل مطلب
شاه یا ملکه ی بریتانیا، الیزابت دوم چند روز قبل در جزیره پرنام و آوازه انگلند و در اسکاتلند دار فانی را وداع گفت.
وی متولد سال ۱۹۲۶ میلادی بود و در سال ۱۹۵۲ میلادی پس از مرگ پدرش جرج ششم به سلطنت رسید.
ملکه ۷۰ سال سلطنت کرد و به هنگام مرگ نود و شش ساله بود. واکنش سران کشورهای جهان در این مورد از اخبار و روزنامه ها دیدیم و شنیدیم. هر یک به فراخور سیاست خود مطلبی درباره اش گفتند.
من هم به سهم خود می گویم خداوند او را رحمت کند. اما بدانیم که نگاه انگلیس به ما ایرانی ها هیچ گاه دوستانه نبوده و تا آنجا که مطالب تاریخی مطالعه کرده ام از هر نوع فشاری بر ما کوتاهی نکرده است.
از تقسیم ایران بین خود و روسیه تزاری گرفته تا جنگ های کوچک و بزرگ از جمله جنگ بندر بوشهر و حومه و هنرنمایی زنده یاد رئیس علی دلواری تا تاراج نفت مملکتمان.
از همه مهم تر این که انگلیس ها از زمانی که در ایران (از سال ۱۳۲۹ خورشیدی به بعد تا مرداد ۱۳۳۲ شمسی) که حکومتی ملی با کوشش جبهه ی ملی به نخست وزیری زنده یاد دکتر محمد مصدق فرزند راستین ایران زمین روی کار آمد و آزادی در حکومت پایه گذاری شد، آن را برنتافتند.
اما مقدمتا هرچند تهدید کردند، ناو جنگی آوردند که بتوانند خلع ید را جبران کنند اما نتیجه ای عایدشان نشد. سرانجام، انگلیس، این روباه پیر، نظر ژنرال آیزنهاور و رئیس جمهور وقت امریکا را جلب کرد که حکومت ملی ما را با کودتایی ساقط کنند.
بهانه ی ظاهری این حرکت، ترس از حزب توده و اینکه در آینده ایران هم جز اقمار شوروی شود بود. به نظر من حرکت و منظور انگلیسی ها بیشتر خلع ید که صنعت نفت ایران ملی اعلام شده بود.
به هرحال انگلیسی ها توی پوست ایزنهاور رفتند تا کودتای ننگین بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ شمسی رخ داد و شاهی که از کشور فرار کرده بود با پیروزی این کودتا، به ایران برگردانده شد که بتوانند سیاست خویش را بر ایران آزاد تحمیل و با نخست وزیر دست نشانده شان تیمسار زاهدی بر گرده ی ایران سوار گردند و خواسته های خود را اعمال نمایند و کمافی السابق نفت مارا به تاراج ببرند.
در کتاب« واکاوی یادمانده ها» شرح حالم نوشته ام که در نوجوانی یعنی از ۱۷ تا ۲۱ سالگی در پالایشگاه شرکت نفت ایران و انگلیس آبادان کار می کردم. چون اهل سواد بودم،به هنگام کار تمام وقت با چند مهندس انگلیسی و تک و توکی ایرانی سر و کار داشتم. در آن دوره طولانی از ایشان خیلی چیزها دیدم و شاید آموختم و به خو و خصلت شان آگاه شدم. روزی مشاهده کردم که این مهندسین به تکاپو افتاده اند و لحظاتی بعد شخصی به نام مستر ایدن وزیر خارجه انگلستان آمد که از پالایشگاه دیدن کند در آن روز من ایدن را از نزدیک دیدم.
حال می گویم در آن روزها که در ایران کودتا شده بود الیزابت دوم تازه به سلطنت رسیده بود. هرچند می گویند سیاست دولت انگلیس چنین است که شاه یا ملکه قدرتی ندارند من باور نمی کنم و می دانم تمام کارها با نخست وزیر و هیئت دولت است اما مگر می شود کودتایی به آن زشتی با همدستی آمریکا در ایران رخ دهد که شرحش قابل نوشتن نیست و شاه انگلیس از آن بی اطلاع باشد؟
خواننده محترم حال خود درباره ملکه انگلیس قضاوت کنید متشکرم.
* فرهنگی بازنشسته
لینک کوتاه:
با سلام و احترام بسیار مطلب درست سنجیده و دقیق و ملکه انگلیس نگاه خیر و مثبتی نسبت به کشورمان هیچگاه نداشته و و ظلم بسیاری در حق کشور ما روا داشته انشالله که جناب پیرزاد سلامت و تندرست باشند ممنون از مطلب زیبای ایشان👏
سلام و عرض احترام
مطالعه دل نوشته ها ، افکار و تحلیل های صادقانه شما، جناب آقای صالح و جناب آقای پیرزاد همیشه ارزشمند هستند
در مقابل قلم توانمند شما بزرگوارن سر تعظیم خم میکنم🙏
سلامتی و توفیق روزافزون شما و همه اعضای رسانه پیام دانش را از درگاه خداوند متعال خواستارم