از دیدارش با رئیس دانشگاه آزاد اوز می گوید
به طور اتفاقی رئیسِ دانشگاهِ شهرِ اوز را ملاقات کردم. یعنی داشتن از سمتِ مقابل خیابون گذر میکردند که سرِ راهشون سبز شدم. مثلِ دفعه ی قبل که ایشان را دیده بودم خندان دست پیش آوردند.
رفتیم محلِ کارِ من که اون یکی سمتِ خیابون بود. نشستیم و گپ زدیم. بی تکلف اظهارِ لطف کردند و از بنده هم خواستن که بیشتر بنویسم . خب ما هم که این ورِ آب هستیم همیشه کار و بار و کمبود وقت را را بهانه برای همه چیز داریم.
بیراه هم نمیگیم. وقت نیست. وقت نمیشه. اما خب از طرفِ دیگه باید برای خودمون میونه این همه اشتغال و دردسرهای کار ، وقتی برای “خودمان” برای “دلِ خودمان ” جور بکنیم.
گفتم که “وقت ” نمیشه ، اما پشیمون شدم. راستش دیدم یک آقایی جلو من نشسته که “وقت” را کشته.
اصلن تمومه زندگیشو که نگاه میکنیم ، میبینیم که ، توی کوچه و خیابون و این اداره و اون اداره ، این شهر و اون شهر ، این فرودگاه و اون فرودگاه گذرونده تا یک قسمت یا یک بخشِ شهر سر و سامون بگیره. نه ، جلویِ این آدم نمیشه از بی وقتی و مشغله تز داد . گفت:
که امروز وقت طلاست . اگر انجام ندهیم فردا شاید دیر باشد . گفت که زمینه ی تحول یک جامعه بر پایه ادب و فرهنگ بنا میشود.
من میگم ادبیات ! . تمامِ دنیا را که نگاه بکنیم همه تحولات اجتماعی از ادبیات سرچشمه گرفته . نمیشود که ما پیشرفت بخواهیم اما در زمینه ی ادبیات و فرهنگِ خودمان غنی نباشیم یا تهیدست باشیم.
گفت که “پیامِ دانش “ برای اینکه موجِ جدید باشد از ایده به مرحله ی اجرا در آمده . خب ، برای خواندن اخبار و رویدادهای روزمره در دنیایِ امروز هزار جور رسانه وجود دارد . قبلا منتظرِ اخبارِ دو بعد از ظهر یا شامگاهی که ببینیم دنیا دست کی افتاده .اما حالا از کلّه ی سحر از هر سوراخ سنبه ی فضاهای “مجازی ” و “غیر مجازی” اخبارِ راست و دروغ که به سر روی ما ریخته میشه . یه وقتا میشه که از اخبار هم فرار میکنیم . میگیم آقا بذار یه نفسی تازه بکنیم. دو دقیقه “پیام بازرگانی” بدین لااقل ها ! ، گفتم پیامِ بازرگانی یادم اومد که این دست تبلیغات هم در همان “مجازی و غیر مجازی ” بیست و چار ساعته از سر و کولمون داره بالا میره.
مردیم از بس تبلیغ چیپسِ چیتوز دیدیم و شنیدیم و خوندیم .! گفتم خوندن ؟! خب حالا باید بگم که اون “وقتی” که اول گفتم را باید برای “خوندن” گذاشت . آقا یه ساعت ، نیم ساعت ،،چه میدونم یه ذره را بذاریم واسه خوندن. والله هیچکی نخونده ملا نشده. “پیام دانش ” هم که اومده وسطِ سفرهِ زندگی ما ،از اسمش و رسمش و اولین شماره اش معلومه که میخواد حرفِ تازه بزنه .حرفِ تخصصی . خب مخاطب خودش هم داره . اما به گمونم باید همه همت بکنیم و از هر چی که بلدیم مایه بذاریم.
پایه ی ” دانش ” ادبیات ” هست . “ادبی ” نویسان پا جلو بذارند و بنویسن. حتما هم دوستانی هستند که “متخصص” در رشتهای هستند و همکاری دارند و میکنند، مثلا در زمینه ی تاریخ یا جغرافی ،شعر ، ادبیات کهن و کلاسیک، بحثهای پیچیده ی علمی که همه ی اینها خوب اند و بجا اما ، همین مباحث نباید موجبات “مخاطب گریزی ” را هم فراهم بکنن.
اطمینان دارم که در سطح شهر و در میانِ همشهریان که در سراسر دنیا اقامت دارند، هستند کسانی که دست به قلم شوند و سعی و کوشش خود را برای ارتقایِ بینش “ادبیاتی” به کار گیرند .
“فراموش نکنیم که انقلاب صنعتی در اروپا وقتی رخ داد که ادبیات به خانهها راه پیدا کرده بود . ” این جمله را هم از میونه حرفای او گرفتم. خیلی دوست دارم که وقتی “پیام دانش “منتشر میشود ،نشانی از شعر و داستان و دلنوشتهها ببینم.
مخاطب را بشناسیم.
دیدگاه بگذارید
ممنون از بیان بسیار ساده روان دلنشین ودر عین حال واقعی و منطقی ایشان
جناب انداچه ، نوشته ی شما شیرین ، روشن و صمیمانه بود
در اهداف تان همواره سربلند باشید
تشکر از مهرداد انداچه بخاطر دلنوشته قشنگشان ولی تذکر به پیام دانش که رنگ کردن بعضی پاراگراف ها قابل خوندن نیست مثل پاراگراف آخری
ادبدوستانی بسیاری وجوددارند که کمتر دیده میشوند یا شناخته شده نیستندوظایف روزنامهها و مجلات بایستی دراین راستا باشدودراین دنییاییکه اکثرا از نوشتن واهمه وترس دارندکار این نویسنده عزیزقابل تقدیراست
جامعه فرهنگی اوزازهنرمندان ونویسندگان چون مهرداد انداچه انتظار دارند برای توجه بیشتر خیرین به هنرمندان بی نام ونشان مطلب بنویسد
سلام. با تشکر از دست اندرکاران پیام دانش و مخاطبان گرامی اش.در رابطه با حمایت از هنرمندان جوان و بی نام و نشان شهر که بنده خودم در قسم دوم قرار دارم باید عرض کنم که همیشه سعی کرده ام که استعداد ها را معرفی و تشویق بکنم. البته بنده هم همانند شما فعالیت های نوشتاری را در صفحات مجازی دنبال میکنم. داشتن آرای ادبی در سطح شهر نشانه پیشرفت فرهنگ آن دیار را وارد. در نوشته بالا هم سعی داشتم با لحنی ساده و به قول معروف ‘ محاوره ‘ ارادات خود را به اهل فرهنگ و خصوصا جناب… ادامه »
کلمه ‘دارد’ اشتباها ‘وارد’ ثبت شده است لطفا در صورت درج پیام ،ویرایش شود. ممنون.