نفحات قرآن قسمت سوم
پرسش:
آیا تمام سخن ها را باید شنید؟
پاسخ:
الحمدللّه الذی وحده والصلاه والسلام علی من لا نبی بعده
خداوند در قرآن می فرماید :
« فَبَشِّرْ عِبَادِالَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ»
(الزمر/۱۷و۱۸)
پس بندگان مرا بشارت ده!
همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.
آری، خداوند طبق این آیه از بندگانش خواسته است که همه سخن ها را بشنوند و بخوانند و سپس بهترین آن را انتخاب کنند.
لذا مهم این است که ما سخن ها را بشنویم ، حق باشد یا باطل ، مُستَدَل باشد یا بی پایه واساس ، مسلمان بگوید یا کافر ، مسئله این است که ما گوش شنوا داشته باشیم و پس از شنیدن است که مرحله ی گزینش و انتخاب فرا می رسدکه چه سخنی را بپذیریم و چه سخنی را نپذیریم و مهمتر این که حق را انتخاب کنیم اگر چه با افکار و دانسته های ما تضاد داشته باشد و عقیده های باطل و غلط را دور بریزیم اگر چه خوشایند ما باشند .
چرا که خداوند می خواهد ما از موهبت اختیار که در وجودمان به ودیعه گذاشته استفاده کنیم و بین حق و باطل تمییز دهیم و تغییر کنیم تا قدم هایی به سوی کمال برداریم و از لجاجت و اصرار بر عقیده و روش غلطی که داشته ایم بر حذرمان داشته .
لذا ما نباید خود را محصور در علم و آگاهی اندکی که داریم کنیم ، بلکه باید بدانیم کسانی هم هستند که حرف هایی برای گفتن دارند و باید این اخلاق قرآنی در ما بوجود بیاید که با کمال میل حاضر باشیم به سخنان دیگران گوش فرا دهیم تا با انتخاب صحیح و تبادل نظر و افکار همیشه سعی کنیم تغییر و تحولی در خود بوجود بیاوریم و سعی کنیم همگام با زمان فکر و آگاهی ما حرکت کند و سیر صعودی داشته باشد.
آخر وقتی واقعیت مدام جلوه های نویی به تو عرضه می کند ، چگونه می توانی در حرف خودت اصرار بورزی ؟
در جهانی که همه چیز در حال تغییر و تحول است ، چرا ما باید دائم خودمان را تکرار کنیم ؟
باید اصول اندیشه و بیان را بر اساس واقع گرایی نِسبی بنا کنیم ، یعنی ذهن خود را اصل نگیریم و جهان را فرع ، چون ما در مقابل واقعیت خیلی کوچک هستیم .
لذا سعی می کنیم زاویه امان را دائم تغییر بدهیم تا از منظرهای گوناگون به این واقعیت پیچیده نگاه کنیم و هرگز در را به روی جلوه های گوناگون واقعیت نبندیم و اصرار نکنیم که حقیقت جهان فقط همان حقیقتی است که از زاویه ای که ما ایستاده ایم قابل تشخیص است و تازه در این جهانی که ماهیتاً بر بی نهایت تحول بنا شده ، چه اصراری از سوی برخی از بینندگان هستی هست ، که بر ثبات دید خودشان ، هم اصرار کنند ، هم افتخار؟
بعضی ها در رودربایستی حرف هایی که قبلاً زده اند ، می مانند ؛ یعنی زمانی حرفی زده اند و حالا می ترسند اگر در آن حرف ها تجدید نظر کنند ، دیگران به او انتقاد کنند.
مگر ما چقدر بزرگیم که مدعی شناخت کامل هستی باشیم ؟
ما ذره ای هستیم که تصاویری از جهان می گیریم و نباید این تصاویر را مطلق کنیم تا حدی که انگار به انتهای جهان رسیده ایم . در واقع همه ی ما تغییر می کنیم اما از بیان آن پرهیز می کنیم .
عده ای قاعده را این می دانند که آدم های مهم و ثابت قدم کسانی هستند که همیشه یک حرف را می زنند.
به ژان پُل سارتر گفتند:
این حرفی که میزنی با حرف دو سال پیش ات مغایرت دارد …!!!؟
او جواب داد:
آن سارتر ، دو سال پیش تمام شد و این سارتر طی این دو سال زایش های جدیدی داشته است.
باید دانست که این تواضع ، ذره ای از عظمت علمی او نمی کاهد .
درست بر خلاف غرور احمقانه ای که ما را احاطه کرده ، و دشمن دانایی ما ست .
واقعاً ما چقدر می دانیم ؟
مگر چند سال عمر می کنیم ؟
مگر هر سال بیشتر از ۳۶۵ روز است ، اگر روزی یک کتاب خوانده باشیم ، هر کس در طول عمرش مگر چند هزار تا کتاب خوانده است ؟
این مقدار در مقابل میلیونها کتاب نوشته شده ، حاوی چه اندازه از دانش بشر است ؟
پس چرا ما باید دچار چنان غروری بشویم که هیچ تغییری را نپذیریم .
ریشه ی همه ی خشونت ها در همین نکته ی ساده است که هر کس تنها خودش را صاحب حقیقت می داند .
هر که بیشتر می داند زنده تر و انسان تر است و هر که کمتر می داند از افق انسانی فاصله ی بیشتری دارد.
ما نباید انتظارات عبث و عجیب و غریبی از آدمیان داشته باشیم ، بخواهیم همه قرآن را یک جور بفهمند ، خدا را یک جور بشناسند ، یا به یک دین واحد گردن بنهند ، مشکل دیگر ما این است که هر چیزی را می خواهیم به دین ربط بدهیم و به اصطلاح دینی کنیم .
این درست است که دین در موضوعات مختلف نظراتی دارد اما در بسیاری از علوم رابطه دین و آن علم بسیار کمرنگ است .
ودر کل ما با اموری سر و کار داریم که علمی و عقلانی می باشد و امور علمی و عقلانی ذاتاً غیر دینی اند.
دین می تواند به آنها ارشاد کند ، اما ذات آنها غیر دینی است ، و از عقول انسان ها بر آمده اند.
و در پایان، همواره به یاد داشته باشیم :
قبل از این که بخواهیم جهان را تغییر بدهیم ، باید خود را تغییر دهیم .
الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ
سید محمد هاشمی
۷/۲/۱۳۹۹
۳ رمضان ۱۴۴۱
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید