نکاتی که شهروندان اوز باید در دوران پسا شهرستان به آنها توجه نمایند
در پیام تبریک خود به شهروندان عزیزم به مناسبت تحقق درخواست ملی شهرستان شدن اوز نکات مهمی را در پساشهرستانی شدن یادآور شدم، اما لازم دانستم نکات بیشتری را بصورت مستقل یادآوری نمایم تا توجه مان را بیش از پیش به جای گذشته به حال و آینده معطوف نماییم و چراغ های جاده های پرپیچ و خم آینده همواره روشن بماند تا تاریکی موجب انحراف از جاده نگردد.
همانگونه که برای رسیدن به هر هدفی باید برنامه داشت، بعد از رسیدن به هدف نیز باید برنامه داشت.
*نکته اول این است که تا چه اندازه بین تحولاتی که اتفاق می افتد با مدیرانی که باید تحولات را پیش ببرند از یکطرف و شهروندانی که از تبعات آن بهره مند می شوند تناسب وجود دارد*
و در آخر باید دید آنچه برای آن تلاش می شود و بدست می آید، در واقع به دست چه کسی یا کسانی سپرده می شود؟
معمولا آنچه در جوامع سنتی پیش می آید این است که خیاط ها لباس زندگی را نه تنها برای دیگران که برای خودشان نیز نه مناسب می بُرند و نهمناسب می دوزند، لباس زندگی ما شهروندان اوز یا بسیار تنگ بوده و یا گشاد و همین موضوع باعث شده تا امروز موفقیت های زیاد و برجسته ای بدست نیاید.
رسیدن به یک هدف و یا تحقق یک خواسته به تنهایی کافی نیست، بلکه نحوه حفظ و یا توسعه آن به مراتب مهمتر از خود آن است.
اگر هدف، تنها رسیدن به یک آرزو باشد بعد از حصول آن یا دچار ایستایی و یا اضمحلال خواهد شد.
اگر هدف ، رسیدن و تنها محافظت از آن باشد، قطعا در آن هدف درجا خواهد زد و با تغییرات و تحولات نمی تواند به بقای خود ادامه دهد.
ناخدا اگر فقط به فکر حفاظت از کشتی خود باشد، همیشه کشتی را در لنگرگاه نگه می دارد.
بنابراین رسیدن به هدف و نداشتن برنامه برای تداوم و پویایی آن یکی از معضلاتی است که بیشتر انسان ها از مردم عادی گرفته تا متخصصین با آنمواجه هستند.
اما چرا این پدیده ،در دنیای ما تبدیل به یک امر معمول و عادی شده است و کمتر کسی به عواقب بعد از رسیدن توجه می کند؟
هرگاه اهداف فردی باشد، طبیعی ست که مسئولیت آن به خود فرد بر می گردد، بطوریکه تداوم موفقیت بستگی به اراده و توانایی های فردی و یا بهتر بگوییم به عزت نفس و اعتماد به نفس فرد ارتباط پیدا می کند.چنانچه این اراده و توانایی وجود داشته باشد فرد قله های پیشرفت را یکی پس از دیگری طی خواهد نمود و در غیر اینصورت همانجا متوقف و چه بسا از همان قله اول هم به جایی پایین تر از گذشته پرت شود!
برای مثال شخصی که هدفش تنها گرفتن مدرک است، پس از کسب مدرک بعلت عدم توانایی واقعی و تنها بخاطر عنوان مدرک نه می تواند در عمل برای خود و نه برای جامعه فردی مفید واقع شود و این به معنای شکستواقعی او در قله اول است.
حال این واقعیت را در یک جامعه تعمیم دهید و ببینید چه اتفاق و اتفاقات بد دیگری را به دنبال خواهد آورد.
اگر موضوع شهرستان شدن اوز را تنها یک هدف تلقی نماییم،با شهرستان شدن همه خوشحال خواهند شد و اگر توانایی و اراده کافی برای حفظ و توسعه آن در بین شهروندان وجود نداشته باشد قطعا در دورانپسا شهرستان دچار رکود خواهیم شد و چه بسا بجای ترقی و پیشرفت رو به جلو دچار پسرفت با شیب تندتر از قبل باشیم.
این اشکال زمانی پیش خواهد آمد که یک شخص یا یک جامعه چیزی فراتر از توانایی های خودش را از هر طریق ممکن بدست آورده باشد.
مثلا شخصی میلیاردها دلار از طریق رانت بدست آورده باشد، و نداند چگونه آن را خرجکند، در اینصورت یا آنچه بدست آورده را با بکار بردن در مسیرهای نادرست نابود می سازد و یا با ذخیره آن و راکد گذاشتن آن تن پروری را در جامعه اشاعه می نماید و یا با بکار بردن آن در امور دلالی و واسطه گری باعث تورم در جامعه می شود.
پس تناسب بین مطالبات و توانایی ها و اراده ها یکی از نکته های مهم در پیشرفت و توسعه هر فرد یا جامعه است.
*نکته دیگر این است که همیشه بزرگ شدن یک مزیت نیست و به معنای بهتر شدن و یا موفق شدننمی باشد، بلکه آن چیزی کهمهمتر است موضوع کیفیت می باشد.*
کشورهای کوچکی در دنیا وجود دارند که به لحاظ جمعیت و مساحت از نصف وسعت کشورهای بزرگتر هم کوچکتر هستند اما وجود سیستم های درست و کارآمد موجب شده است تا هر روز تحولات زیادی در همه عرصه ها رخ دهد ولی کشورهای بزرگتر به دلیل بی توجهی به برنامه ریزی و سیستم های کارا از قافله تحول دور مانده اند.
بزرگتر بودنمغز یک شخص از مغز شخص دیگر به معنای بیشتر بودن توانایی او از توانایی شخص دیگر نیست و یا بزرگتر بودن یک خانه نشان از برتر بودن آن از یک واحد آپارتمانی نیست، چرا که شاخص های دیگری برای مقایسه وجود دارد که در ارزش گذاری نمی توان آنها را نادیده گرفت.شاخص هایی چون کیفیت، زیبایی، هزینه، استقامت، امنیت، و …
یا بزرگتر بودن یک خانواده به معنای برتر بودن آننیست، مثلا خانواده ای که ۱۰ نفر عضو دارد به معنای آن نیست که از یک خانواده ۵ نفره برتر است. اما خانواده ۱۰ نفره یا ۵ نفره یا هر خانواده دیگر در صورتی می تواند یک خانواده برتر باشد که افراد آن اولا برای خود و خانواده و ثانیا برای جامعه افراد مفیدی باشند، حال برای مفید واقع شدن شرایطی لازم است که افراد خانواده باید از آن برخوردار باشند، به عبارت دیگر از سطح فرهنگ بالا، سطح اقتصاد متوسط به بالا، دانش و خِرَدِ بالا، مهارت های حرفه ای، هنر و … برخوردار باشند.
بدیهی است که یک خانواده بزرگتر برای موفقیت دارای مسایل و چالش های بیشتر و بزرگتری در مقایسه با یک خانواده کوچکتر در شرایط برابر خواهد بود.
بنابراین زمانی می توان از بزرگتر شدن یک خانواده خوشحال بود که والدین خانواده مطمئن باشند که از توانایی ها و اراده بالایی برای تربیت فرزندان از همه جنبه ها دارا هستند و گرنه شبیه آنچه مثال آورده شد از بزرگ شدن ممکن است بسیار کوچک شدن حاصل شود!
مسئله اصلی این است که ما باید بتوانیم به آن پاسخ بگوییم این است کهما می خواهیم بزرگ زندگی کنیم یا خوب زندگی کنیم؟
متاسفانه بیشتر مردم دوست دارند که بزرگ زندگی کنند و خوب زندگی کردن را در درجه اهمیت اول خود و دیگران قرار نمی دهند و همین مسئله موجب می شود تا مردم فقط به افتخارات خود بیفزایند و به آن فخر بفروشند اما کمترین وقت و انرژی برای خوب بودن و خوب زندگی کردن صرف نمی نمایند.
در طول مدت ۷۰ سال ما می توانستیم به جای شهرستان شدن و بزرگتر شدن، خوب بودن، زیبا بودن و بهترین بودن اوز را در همان وضیت بخش، هدفِ خود قرار دهیم، اگر چنین کرده بودیم امروز که بزرگتر شده بودیم بهگذشته خویش نه تنها افتخار می کردیم بلکه بنیان محکمی داشتیم برای گذر به آینده بسیار زیباتر و بهتر با زیر ساخت های بیشتر و با نیروهای انسانی زبده تر و کارآمد تر ولی چون تنها بزرگتر شدن را هدف خود قرار داده بودیم، امروز برای خوب شدن و بهتر شدن دارای دلهره، تشویش و نگرانی های خاص خود هستیم و بسیاری از ساختارها را که نداریم می خواهیم یک شبه تامین و تهیه کنیم تا به دیگراننشان دهیم که برای خانه بزرگتر خود هیچ کمبود و مشکل ساختاری و اساسی نداریم!
*نکته آخر که بسیار حایز اهمیت است این است که در یک جامعه باید دید آنچه بدست می آید به چه کسی یا به چه کسانی سپرده می شود؟*
آیا به دست مدیران و مسئولان با لیاقت سپرده خواهد شد یا اینکه بدست آنانکه که اداره شرایط پیشین را به عهده داشته اند و آیا این اداره کنندگان همانگونه که گفته شد از توانایی و اراده کافی برای اداره شرایط جدید برخوردار هستند یا خیر؟
مثلا آیا می توان مدیریت یک دانشگاه را به یک مدیر مدرسه سپرد؟
در پاسخ به این سوال فورا نباید تنها به سراغ مدرک تحصیلی رفت، بلکه باید دید آیا مدیر مدرسه علاوه بر مدارک بالا از مهارت های عملی و تخصصی بالا نیز برای اداره دانشگاه برخورداراست یا خیر؟ دانش و توانایی های نظری و تجربی فرد و شهرت او به حسن مدیریت می تواند ملاک ارزیابی او قرار گیرد ،طبیعی است که شرایط و فضای یک دانشگاه متفاوت از یک مدرسه است و برای این شرایط متفاوت قطعا توانایی های مدیریتی بالاتری را از هر حیث طلب می نماید که اگر آن توانایی ها وجود نداشته باشد، قرار گرفتن در مدیریت آن نه تنها باعث رشد و رونق و توسعه نخواهد شد بلکه رکود و افت شدیدی را به دنبال خواهد داشت.
این نکته بنظرم بسیار مهم است و سکوت در برابر آن و یا عبور بی تفاوت مآبانه از آن می تواند در کوتاه مدت ما را خوشحال ولی در میانمدت و بلند مدت یاس و نامیدی و بی اعتمادی را بیش از پیش در جامعه دامن بزند.
پس باید مراقب دوران پساشهرستانی باشیم و از بسیاری چالش های تلخ و تکراری و در مقیاس های بزرگتر پیشگیری نماییم.
امیدوارم با درک درست و فارغ از جاه طلبی و خودخواهی و حسادت،این غرور ملی را قربانی بی دقتی و بی مسئولیتی و تعارفات معمول و بی توجهی به مصالح عموم شهروندان ننماییم و با تمرکز بر جوانان با استعداد و خوش ذوق شهرمان و استفاده از توانایی های آنان دورانپسا شهرستانی را به آینده طلایی برای اوز گره بزنیم!
دکتر ناصر یادگارفرد، مهرماه ۹۸
لینک کوتاه:
به نظرم کلی گویی کافی نیست و بهتر بود چند مورد بعتوان مثال برای ابتدای کار مطرح میکردید که مردم و مسولین تکلیفشان بدانند که چکار هائ انجام . ممنون میشوم چند مورد ضروری برای شروع وگشایش در پیشرفت و توسعه پیش روی مردم و شورای شههر وبرای مسایر مسولان مطرح و ارابه میکردید
آقای دکتر یادگارفرد عزیزسلام وتشکر از نوشتن این هشدار که هم صحیح است وهم خیالات. ارتقای اوز با رحمت زیاد بدست آمد وحالا اگر ما درباد آیا چه شود واگر فلان و بهمان نشد همان بهتر که کاش ارتقا پیدا نمیکرد یم که صحیح نیست پس ما ارتقا را باید داشته باشیم که با زحمت خیلی فراوان هم بدست آمد ومن از شما خواهش میکنم آن چیزیکه که با اوضاع جامعه ما جور در میاید بنویسید نه با افکار ایده آلی
آقای یادگارفرد سلام وتشکر از مطلبی که زحمت نوشتن بخود داده اید مطلبتان هم صحیح است وهم کمی خیالاتی است اگر قرار بود با اما و اگر منتظر ارتقا می نشستیم قاعدتآ نباید دنبال ارتقا بودیم چون با این اوضاع نمی شود به راه های پیشنهاد شما رسید و ما ضرورتا بایستی باشرایط اوضاعمان انتظار داشته باشیم نه با ایده آلها
با تشکر از اقای یادگارفرد. بخش بزرگ. اوز. در این. دوران ۷۰. ساله. خود به خاطر کمک خیران. ونیکوکاران اوز. از. زیر ساختهای. لازم. در کلیه ضمینه های. اجتماعی. وفرهنگی. وبهداشتی برخورداده. بود. اما از نظر اقتصادی. به خاطر مهاجرت. نیروی. جوانا ان دچار مشکل. است. من تقریبا همه مناطق وبخشهایی که. همراه اوز. به شهرستان. ارتقا. پیدا کرده اند. را از نزدیک. دیده ام. اوز. به جز. بخش. زرقان. در حوالی. شیراز. از کلیه بخشها بزرگتر. ابادتر. است ودر حد. بسیاری از شهرستانهای فعلی. فارس. است. به نظرم اگر بک حرکت ونهضتی برای. سرمایه گذاری همشهریان. داخل. وخارج. از… ادامه »
جناب نویسنده محترم مطلبی بنویسید که جنبه عملی وکاربردی داشته باشد اینگونه مطالب که نوشته اید مانند خواندن یک بخش ویا پاراگراف از یک کتاب است وچیزی عاید شهروندان نمیشود
آقای مقدم اشاره ای خوبی به موضوع انتخاب نمایندگان مجلس کردید پیشنهاد می کنم علاوه برنوشتن جلسات حضوری همی درسطح شهر گرفته شود تا با سخنرانی وپرسش و پاسخ مردم بیشتر به اهمیت رای خود پی ببرند
سلام جناب دکتر مطالب رابادقت خواندم.ازاینکه نسبت به زادگاه خودبی تفاوت نیستیدوهمچنین به مردمش احساس دلسوزی داریدودراین بابت نیز به خودتان زحمت داده ایدبه سهم خودم تشکر می کنم.مطمعن هستم نظرسویی نداریدوقصدونیت خیری هم داریدامابسیار کلی گویی ومطالب به دورازآنچه همه ی ما اوزیها درپی بدست آوردنش بوده ایم که به فضل ونیت اخلاص تمامی مسئولان وخادمان ودست اندرکاران و…محقق شده وخشت اولش گذاشته شده که صدمسلم است مدیران وافرادمسولیت پذیری که درپست های خدمتی مشغول وخالصانه به وظیفه شغلی ووجدانی خودشان که گاهی بشکل خودجوش درحال ساختن شهرستانی که زیبنده ساکنین وشهرونداوزی باشد ان شاالله می باشند.دربخش بخش نوشته… ادامه »
با سلام مجدد خدمت دوستان و همشهریان عزیزم معمولا مرسوم است که در موفقیت ها باید خوبی ها را یادآور شد و از گفتن ضعف ها خودداری کرد، اما من ساختار شکنی کردم و آن چیزی که یکسال یا چند سال بعد باید بگویم را از ابتدای ورود به شهرستان شدن یادآور شدم که چند باره کاری پیش نیاید و بعد از صرف هزینه های هنگفت و خدای ناکرده عدم توفیق، شبیه سالهای زیادی که گذشت همدیگر را به کوتاهی و ندانم کاری متهم نماییم. بنابراین امیدوارم از همزمانی نقد و بررسی با روزهای موفقیت اوز، سوء برداشت به عمل… ادامه »