همت ورزی، قفلها را میگشاید
.
عبدالعزیز خضری، مدیر مسئول پایگاه خبری پیام دانش و فصل نامه با پیام دانش اوز
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجنیدن
اسفند ۱۳۹۳، دانشگاه آزاد اسلامی اوز پس از ۷ سال در مکان کنونی خود مستقر شد.
از مهرماه ۱۳۸۶ تا اسفندماه ۱۳۹۳، دانشگاه در ساختمانی که فقط طبقهی سوم آن آماده شده بود به بهره برداری رسید.
پیش از ادامهی این یاداشت به ۲۷ سال قبل برمیگردم و از زمانی که در بیمارستان عبدالحمید امیدوار شاغل بودم نکاتی را بازگو میکنم.
روزی رییس بیمارستان که از لار میآمد در گفتگویی خبر از پالایش بیمارستانهای (لار،گراش، اوز، خنج و بیرم) در زیر مجموعه شبکه بهداشت و درمان لارستان داد و اضافه کرد که قرار است بیمارستانها را سطح بندی کنند و آنهایی که ضروری نیستند، توسعه داده نشوند.
بیمارستان اوز از بیمارستانهایی بود که رشد و توسعهی آن را ظاهرا به صلاح تشخیص نداده بودند.
از رییس خواستم در جلسهی شیراز شرکت و از بیمارستانی که از سال ۱۳۵۴ تاسیس شده و دارای خدمت
گسترده است دفاع کند، جواب منفی بود زیرا اعتقاد داشت، تصمیم گرفته شده قطعی است.
به ناچار خودم راهی شیراز شدم، تا در نشست روسای مراکز درمانی لارستان و در دفتر معاون اداری و مالی سازمان بهداشت و درمان استان فارس شرکت داشته باشم. موارد زیادی از سوی مقام ارشد جلسه بیان شد، اما به گونهای با من رفتار میشد، پنداری در آنجا حضور نداشتم.
پرداختن به آنچه گفته شد و بر من چه گذشت در این مقال نمیگنجد ولی در آخر جلسه، مقام سازمان مرا مورد خطاب قرار داد و گفت: بیمارستان اوز با ۲۰ تخت خواب کفایت میکند و از نظر اورژانسی تقویت و به آمبولانسهای خوب مجهز میشود تا بیماران سخت، سریع به بیمارستانهای مجهز همجوار انتقال داده شوند.
باور این صحبتها با بهره برداری از ساختمان جدید و تجهیزات پزشکی گرفته شده از تهران ممکن نبود. مدیر تنها و در میان همکارانی که همه از امتیاز بالا برخوردار بودند، چه عکس العملی میبایست نشان میداد. در این گونه موارد اراده الهی فرد تنها و محق را پشتیبانی میکند، عینیتی که خود در آن نشست با اعضای ۱۲ نفره مشاهده کردم. باید دفاع میشد، آن قدر گفتم، که پس از حداقل نیم ساعت، متوجه شدم معاون سازمان بهداشت و درمان که برادر چند شهید بود با چهرهای مغموم مرا مینگرد (شرح کامل واقعه به چاپ خاطرات موکول میشود). و در حالی که متاثر به نظر میرسید، گفت خدا نکند، روزی برسد بخواهم در حق برادران و خواهران دینی خودم ظلم کنم…
هر چه بود بیمارستان در جای خود ماند.
شاید این اتفاق تلنگر هشدار دهندهای بود که برای داشتن بیمارستانی مطرح و پیشرفته بایستی تلاشها مضاعف، و همهی عوامل را به مشارکت و مساعدت دعوت کرد.
جذب چند متخصص بومی منطقه که نمیشود با عدد و رقم برای آنان وزن مادی قائل شد، چنان بر پویایی بیمارستان اثر گذاشت که قابل وصف در این نوشتار نیست. زیرا در آن موقع پزشکان متخصص کم وحتی نایاب بود ولی، با حداقل امکانات در مقایسه با بیمارستان شهرهای دیگر لارستان، ماندگار شدند و خدمات والا ارایه دادند.
از سالهای ۱۳۷۴، ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶به بعد پشتیبانی موثر نیکوکاران در خارج از کشور (قطر و دبی) و تشکیل هیات امناء در دبی مسیر رشد و توسعه بیمارستان را تسریع کرد و آن را از درجهی سه به یک ارتقا داد.
پیشرفت بیمارستان یک راز و همت همگانی از جمله کارکنان بود که مصداق مثل معروف «از تو حرکت، از خدا برکت» را تداعی میکند.
شرح بالا به منظور بیان اهمیت ارتباط بود، تا مصداقی برای رخدادهایی باشد که در دانشگاه آزاد، تجلی پیدا کرد.
نقل مکان از ساختمان قبلی به جدید که از آب، راه، تلفن و اینترنت بیبهره بود شاید ناممکن و نشدنی به نظر میآمد.
برای وصل به شبکهی آب شهر و حق انشعاب معادل ۱ میلیارد تومان مطالبه شد که تصور تامین چنین اعتباری و برای سال ۱۳۹۳ از محالات بود.
از سویی مصمم به انتقال به ساختمان اصلی بودیم درحالی که، بدون آب امکان بهره برداری وجود نداشت. قرار شد با کامیونهای مخصوص، آب را در بشکههای پشت بام ذخیره کنیم تا مصرف شوند.
حدود ۶۰ روز قبل از نقل و انتقال، سازمان شهرکهای صنعتی با دریافت اعتبار دولتی، تصمیم گرفت لوله کشی شهرک صنعتی اوز را انجام دهد و اداره آبفا با سرعت این کار را عملی و لوله آب از کنار زمین دانشگاه عبورکرد و حق انشعابی که حدود ۳۸۵ میلیون تومان درخواست شده بود با پیگیری ۱۷۵ میلیون تومان تمام شد و خوشبختانه این پول در حساب هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی دفتر دبی موجود بود و بلافاصله، حواله و یک هفته پیش از انتقال، دانشگاه از آب شهری بهره مند شد.
این اتفاق انگیزه همه را مضاعف کرد. با یاری جمعی از دانشجویان که بعضآ شرکت پیمانکاری داشتند به سرعت اسباب و اثاثیه، طی سه روز جمع آوری و به ساختمان جدید منتقل شد و با یک پیاده روی باشکوه مردمی از میدان نون والقلم تا پردیس دانشگاه که فقط طبقهی سوم آن آماده شده و در حالی که فاقد راه ورودی مشخصی بود و تپههای تنب سمدو، مانع دیده شدن ساختمان بدون نما با طبقات ۱ و ۲ ناتمام، میشد به بهره برداری برسد.
اسفند ۱۳۹۷ با تکرار پیاده روی صبح گاهی پشت سر گذاشته شد اما راز همتی که این موسسه آموزش عالی را به تثبیت رساند، حفظ ارتباط مستمر با مردم و مسئولان به خصوص هیات امناء، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لارستان، بالا بودن آستانه تحمل کارکنان صبور و همراهی خیراندیشان، هیات امنای دانشگاه آزاد در دبی و بانی بیادعای دانشگاه (شیخ عبدالقادرفقیهی) بود.
اینک، دانشگاه با ۴ سال قبل متفاوت است. جدا از فعالیتهای آموزشی در بخشهای پژوهشی، فرهنگی و هنری بیوقفه کار و تلاش میشود زمینه تولید ثروت از علم و فناوری در راستای بقا، ارتقای کیفی و نیاز جامعه در دانشگاه محقق گردد.
منبع: شماره نهم فصل نامه با پیام دانش اوز
لینک کوتاه:
خسته نباشید عزیز اقا خدمات شما در بیمارستان الگویی است برای نیروهایی خدمت گذار بومی موفق باشید
عیدتان مبارک ومقاله همت ورزی خوب نوشته شده امیدوارم مسئولین بویژه شورای شهر از پتانسلهایی چون آقای عزیز خضری بهره کافی ببرند وامثال ایشان را ترغیب وتشویق کنند درمناصب مهمتر چون شهرداری وشورا وبخشداری قرار بگیرند البته دانشگاه سازمان کمی نیست ولی وجود آقای خضری برای ادارات قبلی لازمتراست
آقای خضری برگردید بیمارستان حتی پرسنل جدید هم خواهان برگشتن شما هسنند
عرض ادب واحترامخدمت جناب خضری بزرگوار بی شک رمزی که در پشت این خدماتی که فرمودید رمز فراموش شده ایست که نسل ما در خطر انقراض قرار گرفته .. رمز غیرت برخاک..زیربنای تمام خواستنها..زیربنای تمام شدنها. شما انجام دادید و رسیدید به آنچه واقعا نشدنی بود..رساندن بیمارستان و حفظ آن به درجه ۱.. برپا کردن دانشگاهی که هیچ نبود.. دستاورد شما را چه نسلی باید حفظ کند؟ به ما نشان دهید جناب خضری؟ نسلی که چرایی رساندن بیمارستانش به درجه چندم را برنمی تابد؟ نسلی که تاب وتوان چرایی شدنها را ندارد؟ شما همان نسل باقیمانده از غیرت عملی برای… ادامه »
با تشکر از کامنت جناب آقای رضایی که به نقطه های تاپی اشاره کردند باید اضافه کنم خاطرات جناب آقای خضری خیلی اندکتراز آن چه است بازگو کردند پروژه سیک تی اسکن وآنژیوگرافی وساخت سالن فعلی بیمارستان بشکلی آمفی تئاتری از برنامه هایشان بود اما حیف که رفتند شاید هم اینقدر زیر فشار قرار داشتن که احساس کرد بابازنشسته شدن بروند که کاش نرفته بودند البته بعضیها خوشحال بودند که رفتند وته دلشان جشن بود ولی ایشان متاسفانه رفتند بله نسل آقای خضری چه جوری ساخته شود یا چهره شود باید در انتظار ماندولی ۲۰ سال است که ایشان از… ادامه »
بعنوان یک اوزی آز خیرین خواهش میکنم به بیمارستان برسند این بیمارستان است که وقت وبیوقت آز خردسال وبزرگسال با آن کار دارند شکستگی را بردم بیمارستان هیچکسی جوابگو نیست میگویند ارتوپد نداریم چه بیمارستان یه که دکتر جراح درستی هم ندارد دادمان را باید پیش کی ببریم
آقای خضری یاد دوران بیمارستان که شما بودید به خیر سفری به تهران وشیراز نبود که دست خالی برگردید وقتی اطلاعیه زیر را خواندم بیاد گذشته ها افتادم که چه تجهیزاتی آکبند اصلی آمریکایی واروپایی را میگرفتید ومیاوردید، آنها که افتخار میکردند پای عزیز خضری را از بیمارستان قطع کردیم بهتر است بجای افتخار کردن خبر زیر را بخوانند
دستگاه پیشرفته فیکوچشم برای بیمارستان امیرالمومنین علی علیه السلام گراش توسط خیرین بزرگوارحاج محمدوحاج فتح الله منفرد وحاج محمودوحاج اصغر عبداللهی به مبلغ ۴۰۰ملیون تومان خریداری شده