پیروزی شیرین ارتباطی به قلم بدریه جوکاری

پیروزی شیرین ارتباطی

از ارتباط شروع شد، ارتباط میان من و کسی که دیدنی نیست ولی بیشتر وقت ها با او ارتباطی مؤثر داشته ام. این بار بیشترین تأثیر را بر پیروزی ام گذاشت و از او سپاسگزارم.

ارتباطات محرمانه

تازه تصمیمم را گرفته بودم با هزار مبنا و دلیل که برای انتخابات شورای شهر کاندیدا شوم. ایده ها را نباید ازهمان اول جار زد. اما باید آن ها را به کمک دیگران ساخت و پرداخت. تعداد انگشت شماری را برای مشورت انتخاب کردم. گام اول مهم ترین و دشوارترین گام است چرا که هنوز آنقدر مصمم نیستی اما در ادامه ی راه انتخاب افرادی که بتوان با آنان ارتباطی امن داشت، کسانی که بتوان با اطمینان به خیرخواهی و دلسوزیشان تکیه کرد، بیشترین کمک را می کند. آن ها موفقیت تو را در همان لحظات اولیه شکل گیری ایده باور دارند، حتی از خودت بیشتر. پیوندهای خانوادگی بسیار نزدیک می تواند دلگرم کننده باشد و برای من بود. از یکی دو نفر فرد آشنا به عرصه و باتجربه نباید گذشت. برقراری ارتباط در این مرحله دشوارتر می شود. باید اعتمادسازی می کردم، ایده ام را به وضوح و با جزییات شرح می دادم، آینده واقع بینانه این کار را برایشان ترسیم می کردم تا بتوانم بیشترین کمک را از آنان بگیرم. تا زمان اعلام اسامی کاندیداها، مشورت های مداوم، شناخت موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر شهر و نیز پیش بینی خطرات و مزیت های شروع این راه، توشه ای بود که از این ارتباطات محرمانه می گرفتم.

ارتباط از راه دور

حالا خبر اسامی کاندیداها از طریق سایت ها، کانال ها و گروه ها پخش شده بود. نکته جالب این اخبار حضور من، به عنوان تنها بانوی کاندیدا در بین ده امید دیگر بود. هرکه باخبر می شد پر بود از سوال، از ابهام، از شک. فاصله ی میان نام نویسی تا شروع مهلت قانونی تبلیغات، فاصله ای بود پر از پچ و پچ های یواشکی، گمانه زنی های غیر رسمی، تجمعات خانوادگی در پستوی خانه ها و مهمانی های حزبی، درست همان بازه زمانی که من کیلومترها از شهرم فاصله داشتم. و باز ارتباطی که برقرار کردنش سخت تر و تاثیرش گاه و بیگاه می شد به دلیل دوری. تخریب هایی که از سوی دیگر رقبا صورت می گرفت و اکثرشان به گوشم می رسید، تشویش افکار عمومی علیه تنها کاندیدای خانم، در جامعه ای زن ستیز و سخت مردسالار. در جامعه ای که حق داشتن هویت مستقل برای زنان نه تنها از طرف مردان بلکه از سوی خود زنان نیز انکار می شود.

نزدیک ترین افراد قابل اعتماد من، خانواده ام، مشاورانم، حالا لبریز ترس و تردید شده بودند. من در این بازه زمانی تهران بودم و این می توانست هشداری باشد برای قطع ارتباطی که تا آن زمان با افراد داشتم. اینجا گاهی ارتباط هویتی فراتر از ارتباطات زمینی می گرفت و من بسیار به امواج مثبت از سوی تمام کسانی که دوستشان داشتم و برایشان می جنگیدم، امیدوار بودم

.

ارتباطات گروهی

در برقراری ارتباط موثر عناصری چون فرستنده پیام، پیام، وسیله انتقال پیام و گیرنده پیام نقش های اصلی را بازی می کنند. وقتی فرستنده پیام با جمعی از گیرندگان روبرو است، ارتباط گروهی شکل می گیرد. مهلت هفت روزه و قانونی تبلیغات شروع شده بود. باید از روش های تبلیغاتی متنوعی استفاده می کردم اما مهم ترین آن ها ارتباطات رو در رو و سخنرانی هایی بود که از طریق آن بیشتر بشناسم و بیشتر شناخته شوم. برای کسی که جوان ترین فرد در بین کاندیداها بود، این امر از همه مهم تر می نمود. مساجد اولین ایستگاه من برای سخنرانی ها بود. بعد از آن مراسم مختلف که گاهی تنها در بین زنان و گاه تنها در بین مردان به ایراد سخنرانی و در واقع ایجاد ارتباطی دیداری شنیداری می پرداختم. از سکوت و تاییدها و سر تکان دادن ها تا لبخندها و سر به پایین انداختن ها متوجه بازخورد پیامی می شدم که به سویشان گسیل می شد. این جمع های کوچک و بزرگ را بهترین فرصت در اولین گام ارتباط یعنی شناختن یکدیگر می دانم

.

ارتباطات رودررو

پیش می آمد به مساجدی می رفتم که در محروم ترین نقاط شهر بودند، بیشتر نمازگزاران را افراد پا به سن گذاشته تشکیل می دادند که گرد تجربه بر مویشان نشسته بود. بعد از اتمام سخنرانی در مسجد می نشستم و کسانی که حتی یکبار در تمام عمرم آن ها را ندیده بودم، گردم حلقه می زدند. با محبت دست هایم را می فشردند. در شهر کوچک ما هستند هنوز بانوانی که لباس سنتی ویژه استان فارس را به تن می کنند. روزی در یکی از همین مساجد بانوی سالمندی که رنگ پیری بر چهره اش نمایان بود، در همان جمع های خودمانی روبرویم نشست، دستانم را فشرد و گفت که خیلی وقت است دیگر لباس محلی اش را نمی تواند بپوشد، چرا که دامنش در زمستان بارانی رنگ گل و لای به خود می گیرد. سخت دلم گرفت. با او همدردی کردم. از ویژگی های ارتباط رودررو میزان عمق و تأثیرگذاری و قابلیت جابجایی فرستنده و گیرنده پیام است. حالا من گیرنده پیام او بودم، پیامی که سخت مرا متأثر ساخت. ارتباط رودررو برایم شیرین بود و بسیار از آن آموختم.

ارتباطات رسانه ای

من مدیریت رسانه خوانده بودم و تا آن زمان فکر می کردم به راحتی می توان با استفاده از رسانه ها، موثرترین ارتباط را با مخاطب برقرار کرد. اما واقعا به آن راحتی ها هم نبود. هرچند گروه های تلگرام و واتساپ، پخش بروشور و نصب پوستر و بنر، کار تبلیغات را برایم بسیار ساده می کرد، اما محدودیت های بسیاری وجود داشت. محدودیتی که برای ۹ مرد رقیب من وجود نداشت. محدودیتی که معلول همان جامعه زن ستیز بود. من حق استفاده از تصویرم را در هیچ یک از تبلیغات چاپی و برخط نداشتم. این یکی از مولفه های هژمونی فرهنگی پذیرفته شده توسط مردان و حتی زنان شهرم بود و من به ناچار پذیرفتم. تبلیغات خیلی ساده و با استفاده از عناصر تاریخی و فرهنگی شهر طراحی شد.

پیروزی شیرین ارتباطی

بیست و چهار ساعت نفس گیر با همه ترس ها و امیدها سپری شد. نتایج حوزه های انتخاباتی یکی پس از دیگری اعلام می شد، البته از منابع غیر رسمی. و درنهایت به لطف خدا و کمک عزیزانم و مردمم بیشترین رای و سنگین ترین بار به نامم رقم خورد. حالا اولین بانوی شورای شهرمان بودم که اعتقاد زیادی به قدرت ارتباطات و رسانه داشت، و اعتقاد بیشتری به استفاده همیشگی از آن ها.

در پایان، سپاسگزاری را قدرتمندترین و زیباترین روش برای ادامه این ارتباط موثر می دانم و از خداوند، از خانواده ام به ویژه همسرم و از تمام کسانی که به من کمک کردند سپاسگزارم

منبع: فصلنامه با پیام دانش اوز، شماره چهارم