اوز، همچنان چشم انتظار نیکوکاران است
اوز زادگاهمان چشم انتظار شما عزیزان است که همچون گذشته های دور و نزدیک در توسعه اش باید کوشید و برای آبادتر شدنش قدم های کوچک و بزرگ برداریم.
اگر یادی از گذشته کرده و کانون گرم خانوادگی خویش را مرور کنیم روزهای خوش و گاهی ناخوش را در آن ملاحظه می کنیم. که امید دارم قسمت های مثبت و شیرینش برای هر یک از شما خوانندگان محترم بیشتر باشد. آن روزها یعنی دوره کودکی، نوجوانی و جوانی که در کانون گرم خانواده بودیم به وسیله مادر و پدر مورد توجه قرار می گرفتیم یاد بیاوریم روزهای سرد زمستان در کنار آتش به صرف صبحانه ساده می پرداختیم. نان نازک تیری مهوه نان تنوری (گپک) چای داغ شیرین پشمک و دوشاب و گاهی تخم مرغ چه لذتی داشت؟
از همه مهمتر محبت مادرم بود که ما را برای رفتن به مدرسه بدرقه می کرد و آرزو داشت که سالم به خانه برگردیم.
با زیبائی که در کوچه گذر و در پایه در رشته کوه شمالی و جنوبی یعنی کوه سرخ در جنوب و فل بدار و بدره و فل چاه عالی در شمال می کردیم دره های کوه سرخ که به زبان محلی «دروا» می گوئیم را خوب می شناسید. دوران کودکی و نوجوانی تک تک یا دسته جمعی به آنجاها می رفتیم و جوجه پرنده هائی هم چون بلبل، دونیل، گیاترگ، دی بور(دبور) و… هم به دست می آوردیم. می دانید که امروز هم آن دره ها و رشته کوه ها موجود است و اگر شما مجبور شده و برای تامین معاش و گرداندن هر چه بهتر روح زندگی عاقلانه هر یک از زادگاه جدا و رو به دیاری دیگر کرده اید هیچ اشکالی ندارد زیرا این قسمتی از فرمول خوب زندگی کردن است.
اما به خاطر داشته باشیم که مام وطن و زادگاه همیشه و در هر حال منتظر است که دستی بر سر و رویش بکشیم و آن را آباد و آبادتر نگهداریم.
من به نوبه خود بر دست کسانی بوسه می زنم و سپاس می گویم که در غربت تلاش می کنند و از هستی و دست آورد زحمات خود درآمدهای خوبی بدست آورده و خرج پیشرفت اوز می کنند. با بخشش این گونه خیرین و ابتکار فرهیختگان مان در تاسیس دانشگاه های عظیم پیام نور، دینی، آزاد اسلامی که تاسیس شده اند و دانشکده بهداشت در شرف تاسیس و مدارس ابتدائی، دبیرستان ها، هنرستان، درمانگاه ها و بیمارستان که همه ساخته شده اند سپاس می گویم.
اکنون توجه کسانی که توانائی مالی دارند و تا امروز تصمیمی جهت انجام یک کار اساسی و آبادانی اوز نگرفته اند جلب می کنم به اینکه پدران خیلی از مردم اوز تلاش بی وقفه پنجاه شصت ساله در خارج از وطن کرده اند و از خود ثروت و تجارتی بجا گذاشته که نصیب فرزندان برومندشان شده است. حال از این فرزندان و بازماندگان محترم اعم از دختر و پسر تمنا داریم جهت شادی روح پدران خود هم که شده یا الله گویان قدم به جلو گذارند و ببینند که زادگاهشان اوز به چه بیشتر نیاز دارد و یا کسانی که در این راه آگاهی و دل سوزی دارند گفتگو کنند و با رفع آن، علاوه بر ارضای نیت باطنی خود و رضایت مردم قدرشناس اوز، روح پر فتوح پدران خود را هم شاد نمایند.
در پایان از خوانندگان محترم می خواهم که به ساده نویسی خرده نگیرند بلکه یه مطلب و آنچه به دلم برات شده و برای پیشرفت زادگاه و آسایش مردمش به خاطرم خطور کرده است و در این صفحات نگاشته ام بنگرند. باشد که این نوشته مورد عنایت و قبول عده زیادی از عزیزان قرار گیرد و نتیجه اش هر چه زودتر مشاهده کنیم. ان شاالله.منبع : عصراوز
محمدصدیق پیرزاد:
رییس هیات امنای دانشگاه آزاداسلامی مرکزاوز
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید
آقای پیرزاد خودت