زن
فاطمه کمال نژاد – بندرعباس
بهشت زیر پای مادران است. «حضرت محمد(ص)»
وقتی تقویم امسال را ورق می زنیم در اردیبهشت ماه دو روز ما را به یاد زن و مادر می اندازد. ششم که سالگرد پرواز ملکوتی حضرت فاطمه (س) است و بیست و سوم که سالروز تولد این بانوی دو جهان است. و روز مادر.
مادری بزرگترین موهبتی است که خداوند به یک زن عطا می کند و پاداشش را بهشت قرار می دهد.
می گویند خداوند با تولد هر فرزند عشقی نو را در دل مادر قرار می دهد. عشقی که مادر را وا می دارد برای فرزندش از هیچ فداکاری فرو گذاری نکند و حتی در صورت لزوم جانش را فدا کند. انگار این فرشته مهربان برای کودک گماشته شده که مشکلاتش را به دوش بکشد. راهنمایش باشد، با شادیش شاد شود، با غمهایش غمگین و در برابر همه از خود گذشتگیهایش چیزی نخواهد جز سربلندی و موفقیت و لبخند فرزند. ولی گاهی زمانه این موهبت را از مادران و یا فرزندان می گیرد. یعنی زنانی که با تمام وجود در عشق داشتن کودکی می سوزند و به خواست خدا از داشتن این روزی بی بهره مانده اند. و کودکانی که به هر دلیلی از داشتن نعمت پدر و مادر محروم هستند به نظر شما انسانی همچون زن که نیاز به عشق ورزیدن و مورد عشق ورزیده شدن دارد در صورت محروم شدن از این موهبت الهی چگونه این نیاز مادری را می تواند به دیگران بدهد.
دوستی داشتم که پس از فوت اولین فرزندش، سالها از نعمت داشتن فرزند محروم بود. همه دکترها ناامیدش کرده بودند. برایم تعریف کرد: ماههای اول هضم این واقعه دلخراش برایم خیلی سخت بود ولی بعد از مدتی با سرکشی به ایتام و محبت به آنها این کمبود را جبران کردم و تمام عشق و علاقه ام را به آن کودکان بی سرپرست سپردم و به آرامش رسیدم.
روزی با دوستم برای ملاقات این فرشتگان زمینی همراه شدم. راست می گویند که دست کودکان را می شود با مروارید پر کرد.
با یک شکلات می شود شادی را در چشم این کودکان آورد. وقتی دورت را می گیرند و کنجکاوانه ازت سوال می کنند: «خاله؟ بابا و مامان کیه؟ به کی می گویند بابا، به کی می گویند مامان؟ » هیچ جوابی برای سوالشان نداری حلقه های اشک چشم را می پوشاند با خودت هزاران سوال ناجواب داری. نمی دانی چه بگویی فقط می خواهی خداوند آنقدر به تو لطف بدهد که بتوانی همه انسانها را دوست داشته باشی. بتوانی غیر خانواده خودت، غیر فرزند خودت همه کودکان را خانواده و فرزند بدانی! راستش گاهی که از روز مرگی های، دنیای ماشینی خسته شدم به سراغ کودکان بی سرپرست و عقب مانده ذهنی می روم. کودکانی که در معصیت فرو رفته اند و از معصیت هیچ نمی دانند. نشست و برخاست با آنها به انسان آرامش می دهد. آنگاه خدا را بزرگ می بینی برای آنچه که داده و نداده، شکرش می کنی کودکانی که برای داشتن یک بستنی شادی می کنند و دست می زنند.
گاهی وقتها احساس می کنی دیدن این فرشتگان بهشتی هم توفیق می خواهد. توفیقی که خدا نصیب هر کس نمی کند. موقع بازگشت به خانه، شاد هستی، نمی دانی برای چه؟ انگار باری از روی دوشت برداشته شده.
خیلی کم می شود که انسان از خودش راضی شود و شاد شود ولی آن روز شاد از خودت شادی و آرزو داری هر چه زودتر خدا توفیق دیدن آنها را نصیبت کند. منبع : عصراوز
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید
قلمت برقرار باد احسن
خانم فاطمه کمال نژادسپالسگزارم
همیشه مقاله های خانم کمال نژادرا با علاقه و دقت میخوانم البته درعصراوز هم میخوانم ولی درسایت دانشگاه آزاد که میخوانم احساس میکنم بیشتر میفهم
از ابراز لطف و توجه شما دوستان بسیار سپاسگزارم