«شیـخِ لاور» دُرِّ «لاورِ شیـخ»
در سواحل گستردهی خلیج فارس به آبادیهایی برمیخوریم با آثار، قرائن و نشانههایی نهفته و اندرونی که هر کدامشان گویای آنند که سر در تاریخ دارند و ما را بر سر سفرهی پرنعمت معنوی خویش میهمانی میکنند تا از فراز و فرود حوادث تاریخی و داستانهای اجتماعی،علم و آگاهی و یافتههایی متقن و موثّق بدهند.
هر بنای تاریخی و اثر فرهنگی، بر بلندای آن کوه و تپّه و در میان این دشت و بیابان، گذشته از اینکه از لحاظ طبیعی و فیزیکی قابل غور و مطالعه هستند، از نظر متافیزیک و ماوراءالطّبیعه نیز شایان توجّه و تأمّل فراوانند.در شهرستان بستک استان هرمزگان، مراکز و کانونهایی وجود داشته و دارند که محلّ ظهور و حضور مشایخ، سادات، عرفا و اولیا الله میباشند.
روستای «لاور شیخ» که به دلیل وجود مشایخ مدنی در این آبادی، به این نام موسوم شده، یکی از اماکنی است که در طول تاریخ، همواره مورد توجّه بوده است. به شخصیّت بزرگ و موجّه اینجا «شیخ لاور» میگویند. نام دیگر آبادی لاور شیخ، لاور علیا (لاور بالا: لاور بَرا) است. لاور شیخ در ۷۰ کیلومتری شرق بستک و بر بالای کوه قرار دارد.دربارهی اجداد و نسبنامهی بزرگ عالم شریعت و مشایخ طریقت؛ «شیخ حسن مدنی» در کتاب «تاریخ جهانگیریّه» چنین مسطور است: شیخ حسن مدنی بن سیّد محمّد بن سیّد عبدالحمید الشّناوی بن سیّد محمّد بن سیّد حسن بن سیّد ابراهیم بن سیّد سلیمان بن سیّد محمود بن سیّد عبدالرّحمان بن سیّد عمر بن شیخ بدرالدّین بن محمّدالمعادلی بن سیّد احمدالمحرسی بن سیّد صفیالدّین بن سیّد یحیی بن سیّد عبداللّطیف بن سیّد موسیالقاسم بن امام موسی کاظم (ع).
روستای «لاور شیخ» که به دلیل وجود مشایخ مدنی در این آبادی، به این نام موسوم شده، یکی از اماکنی است که در طول تاریخ، همواره مورد توجّه بوده است. به شخصیّت بزرگ و موجّه اینجا «شیخ لاور» میگویند. نام دیگر آبادی لاور شیخ، لاور علیا (لاور بالا: لاور بَرا) است. لاور شیخ در ۷۰ کیلومتری شرق بستک و بر بالای کوه قرار دارد.دربارهی اجداد و نسبنامهی بزرگ عالم شریعت و مشایخ طریقت؛ «شیخ حسن مدنی» در کتاب «تاریخ جهانگیریّه» چنین مسطور است: شیخ حسن مدنی بن سیّد محمّد بن سیّد عبدالحمید الشّناوی بن سیّد محمّد بن سیّد حسن بن سیّد ابراهیم بن سیّد سلیمان بن سیّد محمود بن سیّد عبدالرّحمان بن سیّد عمر بن شیخ بدرالدّین بن محمّدالمعادلی بن سیّد احمدالمحرسی بن سیّد صفیالدّین بن سیّد یحیی بن سیّد عبداللّطیف بن سیّد موسیالقاسم بن امام موسی کاظم (ع).
شیخ حسن مدنی جدّ بزرگ مشایخ لاور از بزرگترین عارفان و زاهدان بنام جنوب است که در آثار، نوشتهها، تذکرهها، دواوین شعرا و اسناد قدیمی اعمّ از خطّی و چاپی، از کرامات و بزرگیهای وی فراوان یاد شدهاست.در دو منبع مهمّ «اخلاق مدنی» و «تاریخ جهانگیریّه» آمده است که: بعضی از اهالی و ملّاهای بندر کنگ از روی حسادت و سستی عقیده، مزاحم شیخ میشدند و با بیحرمتی به او زبان به اعتراض میگشودند. جمعی از مخالفان روزی، مردی زنده را به نام مرده در کفن میپیچند وروی جنازه بر دوش گرفته در مسجدی که شیخ حسن مشغول نماز بود، بر زمین میگذارند تا شیخ نماز میّت بر آن بگزارد. حضرت شیخ، مسخره بازیهای آنان را درک میکند ولی بهرویشان نمیآورد و میگوید: آیا بر زنده نماز بخوانم یا مرده؟ آن قوم جواب دادند: البتّه کسی بر زنده نماز میّت نمیخواند و این مرده است که نماز بر او فرض میباشد. پس از چند بار تکرار، شیخ، بلندمیشود و با جماعت بر زندهی در کفن پیچیده شده، نماز میّت میخواند. پس از پایان نماز، آن گروه با خنده و تمسخر به شیخ، مردی را که تعمّداً خود را به بیهوشی و مردگی زده بود،صدا میزنند که بلند شود، امّا هرچند او را صدا میزنند خبری نمیشود و حرکتی نمیکند، پس اورا از کفن بیرون میآورند ولی زنده را مرده مییابند. درنتیجه، خندهی تمسخر آمیز دوستان مرده به گریه تبدیل میشود، فلذا به حضرت شیخ متوسل میشوند.شیخ میگوید: من حضرت عیسی (ع) نیستم که مرده را زنده کنم.
پس از این حادثه، محلّ مسجد کنگ قدیم که هنوز آثار مخروبه و آبانبار چهار برکهی آن باقیاست به نام«مسجد زنده به گور» معروف گردید.کنیهی شیخ حسن مدنی، ابو النّور است و از جانب مادر به شیخ عبدالقادر گیلانی میرسد. اجداد شیخ حسن مدنی در بغداد سکونت داشتند و شیخ حسن در آنجا تحصیل علوم کرد و طریقت سهروردی را فرا گرفت. سپس با جدّ و پدرش به مدینه آمد و به ادامهی تحصیل پرداخت و طریقت نقشبندی را اخذ کرد.شیخ عبدالقار بستکی بنیعبّاسی در سفر حج، شیخ حسن مدنی را در شهر مدینه ملاقات نمود و برای مسافرت به ایران از او دعوت کرد. شیخ این دعوت را پذیرفت و در سال ۱۰۸۷ قمری با خانواده و عدّهای از مریدان و پیروان خود از مدینه مهاجرت کرد و از طریق بغداد، بصره، عربستان، عمان و خلیج فارس پس از اینکه به مدّت دو سال در بین راه (در جلفار رأس الخیمه) توقّف نمود در سال ۱۰۹۱ به بندر ملّو( بندر امّ اللّؤلؤ) از توابع بندر لنگه وارد شد. شیخ عبدالقادر بستکی در مسجد ملّو از ایشان استقبال نمود. شیخ حسن پس از ملّو به بندر کنگ و بندر لنگه نقل مکان کرد.
مرشد بزرگ طریقت؛ شیخ حسن مدنی تا سال ۱۰۹۶ در بندر کنگ اقامت داشت و پس از آن به بندر نخیلو در مغرب بندر لنگه عزیمت کرد. شیخ حسن مدنی قریب هشت سال در بندر نخیلو به تعلیمات دینی و تدریس علوم اسلامی و عرفانی درمدرسهای که خود ساخته بود، پرداخت و مردم را ارشاد، هدایت و طریقت میداد.طریقت ایشان در نماز شب و صبح، هر مرتبه هزار بار تهلیل، تسبیح و صلوات بود. تلامیذ و طلّاب و مریدان فوج فوج بدو روی میآوردند و دست نیاز به سویش درازمیکردند و از دریای علم و معرفت و کرامات شیخ، مستفیض و بهرهمند میگردیدند. روح پر فتوح شیخ در شام روز دوشنبه ۱۷ رجب سال ۱۱۰۵ قمری پرواز کرد و به عالم باقی شتافت.
خلاصهی قطب عصـر، شیخ مـرشد
حسن خلق و حسن خلق است، موجد
پـس از آن که منـوّر سـاخت عـالم
بنـای شـرع دیـن فـرمـود محکـم
نـدای ارجـعـی آمـد بـه گـوشـش
از این مژده، ز سر شد عقل و هوشش
به وصل خود چو خواندش حیّ سبحان
بـه شـوق از جـان و دل، لبّیکگویان
بـه تـاریـخ هـزار و یـکصد و پنـج
شده مدفون خـاک تیره، ایـن گنـج
بـه صحرای نخیلـو گـشته مـدفـون
زمین شد چون صدف، زان دُرّ مکنون
شیخ حسن مدنی هنگام فوت به سال ۱۱۰۵ قمری دو فرزندش به اسامی شیخ مصطفی و شیخ احمد مدنی را به شیخ عبدالقادر بستکی که بر بالینش حاضر بود، میسپارد و شیخ عبدالقادر آنان را با خود به بستک میآورد و در دارالعلم گچویه و کمشک به تحصیل علم میگمارد .
اجداد و نیاکان شیخ لاور که سرسلسلهی آنان شیخ حسن مدنی معروف است، بدین ترتیب میباشند:
شیخ حسن مدنی، شیخ مصطفی بن شیخ حسن مدنی، شیخ راشد اوّل بن شیخ مصطفی، شیخ محمّد بن شیخ راشد اوّل، شیخ احمد بن شیخ راشد اوّل، شیخ راشد ثانی بن شیخ محمّد بن شیخ راشد اوّل، شیخ حسن ثانی بن شیخ محمّد بن شیخ راشد اول، شیخ عبدالله بن شیخ راشد ثانی، شیخ محمّد آخوند بن شیخ عبدالله، شیخ محمّدنور بن شیخ راشد بن شیخ محمّد آخوند، شیخ احمدنور بن شیخ محمّدنور
مهندس جمیل موحّد که ۴۶ سال پیش از این بخشدار بستک بوده، شرح بازدید خود را از لاور شیخ و ملاقات با حاج شیخ محمّدنور مدنی (شیخ لاور) در کتاب خویش به نام بستک و خلیج فارس، چنین مینگارد: نگارنده در بهمن ماه ۱۳۴۵ به زیارت شیخ رسیدم و از نزدیک دربارهی زندگی و عقاید و طریقت شیخ لاور مصاحبهای به عمل آوردم. آنروز که هوای آرام و مطبوع بعد از ظهر آفتابی بود قافلهی ۱۰ نفری ما پس از دو ساعت و نیم طیّطریق با اتومبیل از بستک تا پای کوه و دوساعت هم راهپیمایی با الاغ و عبور از جادّههای پر پیچ و خم خطرناک در ارتفاعات کوههای گچی، به قریهی لاور رسید. با آن که شب هنگام، شیخ فقط به عبادت میپردازد، از لطف مهماننوازی اجازهی زیارت داد. شیخ که ۵۵ ساله به نظر میآید مردی است با قد متوسّط و خوشاندام و خوشسیما که با خوشرویی، واردین و زوّار را میپذیرد. شیخ چند باب مهمانخانه دارد که مجموع اتاقهای آنها به ۲۷ عدد میرسد. در تمام آنها فرش و گلیم و پتو موجود است و زیارتکنندگان در آنجا پذیرایی میشوند. با آنکه قریهی لاور شیخ موقعیّت زراعتی و نخیلات زیادی ندارد، مع هذا ۵۰۰ نفر در آن زندگی میکنند. به علّت نیامدن باران که برکهها خالی بودند، آوردن هر حلب آب از قریهی هرنگ برای شرب و دیگر مصارف مبلغ ۲۵ ریال خرج داشت.
شیخ لاور مردی نیکنفس و به تمام معنی صوفی است. همه ساله عدّهی بیشماری از شیوخ متمکّن و ثروتمند بنادر دوبی، شارجه، بحرین و کویت به زیارت شیخ میآیند. شیخ از محلّ هدایا و کمک آنها به ساختن آبانبار، مساجد و ادارهی امور مهمانخانه و پذیرایی از زائران اقدام میکند. شیخ برای اینکه از دسترنج خودش غذا و پوشاک شخصی را تهیّه کند، مانند اجدادش نخلستانی را به دست خویش پرورش داده است و پنج رأس گاو و پنج رأس الاغ دارد که از آنها هم برای تهیّهی شیر و ماست و حمل و نقل وسایل خود و هم
برای کشیدن آب از چاه و آبیاری نخلستان استفاده میکند. نخلستان شیخ را شخصاً دیدم. دارای ۵۰ بوته نخل تازه کاشت بود و نشان میداد که شیخ به دست خودش آنها را غرس نموده است. وقتی از شیخ دربارهی طریقتش پرسیدم فقط در یک کلمه گفت:
روزه. روزهای دوشنبه و پنجشنبه هر هفته را روزه میگیرد و ذکر صلوات و استغفار را تنها راه راز و نیاز با خدا میداند. چون از شیخ دربارهی جبر و تفویض و مفهوم آیات متشابهات و آیهی «تعز من تشاء و تذل من تشاء» و مطابقت آن با مفهوم عدل الهی سؤال کردم، جواب داد: هر چه هست مشیّت و ارادهی خداست و همان را عدل خدا میدانیم و راضی و تسلیم هستیم و به همین دلیل با آنکه به قول خودش از ۱۵ سالگی به امراضی گرفتار بوده، مع هذا پس از مراجعت از زیارت مکّه، ۲۷ سال است که یکسره در اینجا مقیم است و درد و بیماری را تحمّل نموده و از مراجعه به پزشک و دکتر خودداری کرده است.
این مصاحبه که به مدّت نیم ساعت طول کشید در اتاق خصوصی شیخ که نصف آن را کتابخانهی ۷۰۰ جلدیاش پر کرده بود، به عمل آمد. شیخ به آخرین سؤال من دربارهی اینکه پیرو طریقت کدامیک از مشاهیر عرفان و تصوّف هستند، پاسخ داد:
شیخ ابوالنّجیب سهروردی.از این پاسخ معلوم شد که تمام مشایخ مدنی و جدّ شیخ یعنی شیخ حسن مدنی که به ایران آمدند، تابع مکتب سهروردی بودند. شیخ بسیار کم حرف است و در زمانی که مریدان و زائران را میپذیرد فقط سخنان آنان را گوش میکند و تبسّم مینماید. خانقاه شیخ لاور که عبارت از اتاق کوچک تاریکی است در جنب مسجد جامع لاور شیخ واقع شده است. شیخ ۴ پسر دارد که ارشد آنها به نام شیخ احمدنور ۲۲ ساله نزد خود شیخ تحت تعلیم بوده و دارای اندامی لاغر و قدّی بلند و زرد رو است و اکثر مواقع به ریاضت مشغول میباشد. از شیخ که شاید مرشد منحصر به فرد طریقت دراویش در منطقهی فارس و بنادر و عمانات باشد، سؤال کردم اجازه میفرمایند به تأسیس انجمن ده و طرح و اجرای برنامههای راهسازی و عمرانی اقدام شود؟ جواب داد: اگر امر اجباری دولت است، مرا مخالفتی نیست و اگر اختیاری است بهتر است خودداری شود. در تحقیقات بعدی معلوم شد که قبلاً هم شیخ اجازه نداده بود، موتور برقی را که از چند سال پیش یکی از شیوخ بنادر برای روشنایی لاور اهدا کرده بود، نصب کنند.
روز بعد وقتی که پس از ۱۸ ساعت، آخرین نگاه خود را به شبح خانقاه شیخ در جنب مسجد جامع که در سینهی کوه لاور و در میان برگهای پهن و دراز نخلستان خود شیخ محو میشد، دوخته بودم دربارهی آخرین جواب شیخ به سؤال خود در ممانعت از جادّهسازی و احداث موتور برق، میاندیشیدم به این نتیجه رسیدم که شیخ با این جمله، الفبای تصوّف و رمز کشف حقیقت وجود اعلا را بیان کرده و میخواهد بگوید:
بگذار انسانهای مرفّه الحال قرن بیستم با الاغسواری در این جادّهی پر خطر کوهستانی و به سر بردن شبی در امواج تاریک این قریه، اندکی به معنی ریاضت پی ببرند و بدانند که بین سوار شدن برگردهی وسایل راحتیبخش صنعتی و زندگی در اتاقهای پر نور و مجلّل و در کنار بخاریها و کولرها که همه زاییدهی راحتی هستند، با تحمّل ریاضت در وصول به نور مطلق حق، راههای پرخطرتری فاصله است. «ببین تفارت ره از کجاست تا به کجا!» شاید هم منظورش این است که مردم کمتر به حضورش برسند و بین او و عبادت معبود و ریاضت راه وصول و طریقت حق، فاصله نیندازند. حاج شیخ محمّدنور بن شیخ راشد مدنی در سال ۱۳۲۶ قمری / ۱۲۸۵ خورشیدی در لاور شیخ پا به عرصهی گیتی گذاشتند و پس از ۶۷ سال زندگی مملوّ از عبادت خالصانه در شب یکشنبه ۲۸ محرم ۱۳۹۳ قمری / ۱۲ اسفند ۱۳۵۱ خورشیدی در مسقط الرّأس خویش به رحمت ایزدی پیوستند و در قبرستان لاور شیخ در جوار آرامگاه اجداد خویش مدفون شدند.مرحوم شیخ محمّدنور دارای ۵ پسر میباشند: شیخ احمدنور، شیخ محمّد شافعی، شیخ محمّد مهدی، شیخ محمّدطاهر، شیخ محمّد حسن.شیخ احمدنور بن شیخ محمّد نور مدنیزاده به سال ۱۳۲۵ خورشیدی در لاور متولّد شد. وی فرزند ارشد خانواده و تحت ارشاد پدری بزرگوار تربیت یافت و در نهایت به جانشینی پدرش مرحوم مولانا شیخ محمّدنور رسید. مادرش نیز از خاندان مشایخ لاور و دختر شیخ راشد بود. مشارٌالیه در روز ۸ بهمن ۱۳۹۰ در بیمارستان شهید صدوقی یزد جان را به جان آفرین تسلیم کرد و در صبح روز یکشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۰ / ۵ ربیعالاول ۱۴۳۳ در جوار آرامگاه پدرش در لاور شیخ به خاک سپرده شد. مرحوم شیخ احمد نور مدنیزاده عالم، عابد، متواضع، مردمدار و متّقی بود و در مدّت ۳۹ سالی که پس از رحلت پدرش، تولیت این بارگاه را به عهده گرفته بود، به نحو احسن و اکمل توانست امور محوّله را به انجام برساند. متأسّفانه از وی فرزندی به یادگار نمانده است، امّا برادرانش آنچنان در فرمانبری و اطاعتش، گوش به فرمان و مطیع او بودند که به عنوان فرزندانی صَدیق و مشاورانی امین، یاریرسان همیشگیاش بودهاند.
احمد حبیبی ازبستک
* محقّق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ هرمزگان وخلیج فارس
منبع : عصراوز
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید
بسیارمقاله ارزشمند و تاریخی از استادحبیبی به چاپ رسیده که توصیه مینمایم ادامه داشته باشد
تشکر ویژه دارم از استاد گرامی احمد حبیبی