نقـدی بـر امنیت سـرمـایه گـذاری در اوز
سعید هنری
مقدمه
تا کنون به این اندیشه کرده ایم که چه زحمات طاقت فرسا، تلاش و هزینه و چه زمان طولانی لازم است تا زمینی باید به باغی تبدیل گردد و ثمره و میوه اش کام ما را شیرین کند؟ و اگر در این هدف موفق شدیم تازه شروعی و آغازی دوباره قلمداد می شود و هر سهل انگاری و کم کاری در این امر مهم و چیز جزئی و کوچک باشد و استمرار یابد قادر است باغ سرسبز و پر میوه ما را گاه در چشم بر هم زدنی و یا طی مدت زمانی ویران و به برهوتی و کویری مبدل سازد.
اگر کشورمان را باغی و شهرمان اوز را قطعه ای از این سرسبزی طراوت بنامیم که تا کنون از چیدن و صرف میوه اش کم و یا زیاد بهره مند گشته ایم. از قاعده پیش گفته مبرا نبوده و نیازمند تلاش و تفکری است که ما را از آفاتی از جمله ورطه خطرناک غفلت دور نگاه داشته و آن گاه قادر شویم که از این گنجینه به نحو احسن نگهداری و محافظت نماییم. لذا خدشه و آسیب به اصول بنیادی که در چنین امری حائز اهمیت است چنان مخاطره آمیز بوده که گاه پیامدهای زیان بار آن در صورت عدم درمان و رفع آن و باز تکرار شدن تقریباً غیرقابل جبران می نماید. از جمله این اصول بنیادی در پیشرفت در جامعه مقوله امنیت است. مانند امنیت سرمایه گذاری محیط کسب و کار، امنیت و حفظ جان و سلامت مردم، امنیت سرمایه های اجتماعی و … که هر کدام خود موضوعی و مبحثی جداگانه است.
بخش اول
حادثه ناگوار سرقت مسلحانه که چندی قبل در شهر اوز روی داد و خسارات مادی فراوانی به دو واحد صنفی طلا فروشی وارد نمود از جمله مواردی است که امنیت محیط کسب و کار اوز مورد خدشه جدی قرار داده است. از آنجائی که چشم انداز و امید به پیشرفت شهر از اهداف عموم و دلسوزان و بزرگان و دست اندرکاران است واکاوی پیامدهای آن از منظرهای گوناگون می تواند سودمند باشد چرا که این شهر دست آورد زحمات و تلاش چشم گیری است که در طی مسیر طولانی به این نقطه حساس رسیده است. بنابراین آسان به دست نیامده که به رایگان از کف ما خارج شود لذا به اختصار بعضی از موارد را با هم مروری دوباره می کنیم.
۱ – این حادثه به حمدا… خسارت جانی و انسانی برجا نگذاشت. هر چند چنین رخداد و فاجعه ای با توجه به جمعیت نظاره کننده و زمان وقوع که در اوج شلوغی و ازدحام شهر بود امکان داشت با هر واکنش غیر قابل پیش بینی و غیر مترقبه ای امنیت جانی شاغلینی که مورد دستبرد واقع شدند و جمع زیادی از همشهریان و نظاره کنندگان و حتی نیروی انتظامی مورد تهدید و خطر واقع شود.
۲ – احتمال آسیب های روحی و روانی حتی جسمی صاحبان این مشاغل و حرفه های پیرامون و نیز شوک حاصل از این رویداد در خانواده های آنان و دیگران دور از انتظار نبود.
۳ – امنیت شغلی و محیط کسب و کار شهر چه در حوزه دولتی مورد تهدید قرار گرفته است. با این شرح کوتاه فارغ از اینکه خسارت وارده را چگونه ارزیابی کنیم و یا آن را ضرری به منافع شخصی ندانیم. وجدان عمومی شهر به سختی آزرده گردیده است و به حریم کلی شهر در حین بهت و ناباوری خدشه وارد شده است.
بخش دوم
این رخداد و با این کیفیت در شهر ما و در نوع خود پدیده ای تازه بود و با وجودی که بهت و ناباوری ما را به همراه داشت ولی دور از انتظار نبود چرا که سرقت پدیده ای جدید و تازه کشف شده ای محسوب نمی گردد. شاید چنین موارد تلنگری بر بیدار شدن ما باشد. و اگر دقیق تر بنگریم در واقع زنگ خطر این گونه حوادث مدتهاست که در شهر به صدا درآمده ولی صدای آن به هر دلیلی به گوش ما نرسیده است. در یک نگاه منصفانه و واقع بینانه و بدون اینکه به دنبال اتهام و مقصر و انگشت اشاره به کسی باشیم.
در طی سالیان گذشته و به مرور چندین برابر این مقدار طلا از منازل مردم اوز ربوده شده و پس از چندی توسط ما به فراموشی سپرده شده است و البته منحصر به شهر ما هم نیست و اخبار و حوادث روزنامه ها گواه این مدعاست. بنابراین از این زاویه این رخداد اولین سرقت اموال مردم و بخصوص طلا محسوب نمی گردد. و اگر قرار بر بیدار شدن وجدان عمومی باشد که ما را از خواب غفلت بیدار کند. می بایست خیلی زودتر به این مهم رسیده باشیم. و اگر همچنین که در بسیاری مواقع گذشته را از یاد برده ایم. این موارد هم پس از چندی گرد خواب زدگی و سهل انگاری آن را احاطه کند دور از انتظار نیست که در صورت عدم ریشه یابی و جلوگیری از مشکلات بار دیگر با کیفیتی متنوع پدیده های دیگری حریم شهر را مورد هجوم خود قرار دهد.
بخش سوم
با توجه به بافت جمعیتی ساکن و یا در حین کار شهر (بومی و غیر بومی) و اتباع بیگانه و نیز مهاجرت و پراکندگی همشهریان و لارستانی ها در گوشه گوشه کشورمان و سایر نقاط دنیا و امکانات ارتباطی امروزه که در دسترس قرار دارد. و سایر عوامل نشانگر این موضوع است که اخبار این گونه وقایع و سایر رخدادها از مرز جغرافیائی شهر و منطقه و کشور خارج شده و ابعاد متفاوت در اذهان آنان خواهد داشت و این که چگونه قضاوتی خواهند کرد و چه تاثیری بر عملکرد آنان خواهد داشت از موضوعات مهمی است که می بایست در این باره اندیشه شود.
به عنوان نمونه دیر زمانی است که دلسوزان و بزرگان در جهت آبادی و رونق شکوفائی زحمات و رنج های فراوانی متحمل گردیده اند از جمله تشویق عموم و هدایت سرمایه های افراد به سمت شهر و منطقه لارستان را می توان عنوان کرد. چنین حوادثی و تند بادهایی می تواند با تهدید امنیت شغلی و سرمایه گذاری روند مثبت آن را به طرز محسوسی معکوس کند. از جنبه ای هم وجود مراکز متعدد عرضه این زیورآلات نمایانگر عملی وجود دایره ای از امنیت قابل قبولی است که وجود آن لازمه هر شهری است.
بخش چهارم
در این میان نگاه ها به دنبال این پرسش است که چه عوامل باعث بروز این وقایع است و از جمله مردم و نیروهای امنیتی و انتظامی به چه میزان است؟
شاید در باور عده ای این تصور ایجاد گردد که بهتر بود نیروهای انتظامی عکس العمل شدیدتری از خود بروز می داد. اما در واقع یکی از مهمترین وظایف این نیروها در کنار برخورد با متخلفین، حفاظت از جان و سلامت مردمی است که به طور طبیعی و به عنوان تماشاگر و یا در حال عبور در مکانهای وقوع جرم حضور دارند و به لطف خدا از این ناحیه پیشامد خطرناکی که احتمال آن فراوان بود رخ نداد. هر چند به نظر می رسد با توجه به گسترش شهر، امکانات امنیتی و انتظامی در جهت جلوگیری و باز دارندگی می بایست تقویت گردد.
علاوه بر آن امنیت و حفاظت جسمی نیروهای انتظامی هم از اهمیت زیادی در نزد مردم شهر برخوردار است. در ضمن به هر میزان و گستردگی که امکانات انتظامی دولت فراهم باشد هنگامی قادر است مفید واقع گردد که همکاری و اقدامات حفاظتی از اموال شخصی توسط تک تک افراد هم رعایت شود تا در کنار آن به عنوان مکمل نتیجه بخش باشد. به عنوان نمونه حمل و یا پوشش و در معرض دید قرار دادن غیر متعارف و افراطی این گونه زیورآلات همانند عاداتی که از عده ای در بعضی مراسم ها مشاهده می گردد و می تواند خطرات و انگیزه های سرقت را به همراه داشته باشد و نیز این گونه رفتارهای نمایش گونه باز خورد نامناسبی در روحیه دیگر افراد دارد که از تمکن مالی برخوردار نیستند و از جنبه ای هم در آن برهه که مشکلات اقتصادی خود را به انواع مختلف نمایش می دهد. نمی تواند در باور مردم امری عقلانی و اخلاقی و پسندیده قلمداد شود.
از سویی و در صورت امکان با توجه به توان و امکانات مراکز عمده مالی دولتی و خصوصی اگر در امر تامین هزینه ها و سایر موارد در جهت حفظ امنیت شهر نقش بیشتری ایفا نمایند. امکان اثرات پایدار و مثبت آن چشم گیرتر خواهد بود و از سایه فراهم شدن محیطی امن که آسودگی و آرامش کسب و کار را مهیا کند نتایج آن نیز در کوتاه مدت و دراز مدت زحمات سرمایه گذاری آنان در این زمینه را آشکارا و یا حتی نامحسوس و دو چندان بی پاسخ نخواهد گذاشت.
همچنین توجه به سایر عوامل فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و … نیز کامل کننده این حلقه خواهد بود. به عنوان نمونه از موارد باز دارنده در این گونه مشکلات، شناسائی زمینه های وقوع جرم و درمان و برطرف کردن این موانع است. فقر و بیکاری از جمله مشکلاتی هستند که می تواند در آسیب ها نقش آفرین باشد. لذا کارآفرینی و رونق اقتصادی از عواملی بوده که قادر است روند ورود افراد مستعد به ناهنجاریها را کاهش دهد. بنابراین یکی از راههای در دسترس ما در محدوده جغرافیائی شهر ایجاد شغل برای جویندگان کار و نیز شناسائی اقشار آسیب پذیر و کمک و هدایت آنان به سمت کار و تلاش را می توان عنوان کرد. و اضافه کردن استفاده از راه کارهای پسندیده دینی و اسلامی مانند: زکات، و نوع دوستی و کمک به دیگران این مسیر را هموارتر خواهد کرد.
در این میانه شاید یادآوری این نکته مفید باشد افرادی که به دلایلی مانند سرمایه گذاری و سود دهی این کالا (طلا) و یا حفظ ارزش دارایی خود به آن روی خوش نشان می دهند در کنار آن از راه کارهایی مانند شهرک صنعتی شهر اوز و تولیدی ها و … سایر حرفه ها و مشاغل مورد نیاز شهر غافل نباشند و گوشه چشمی به آنها هم بیفکنند.
سخن آخر
با تمامی این موارد شایسته شهر نیست که تعداد انگشت شمار مکان فروش این کالاها که نشانه مهمی از وجود امنیت قابل قبول شهر بود. به تعطیلی انجامد و امید است مشکلات هر چه زودتر برطرف گردد. چرا که در هر صورت عده ای نیاز به خرید این اقلام دارند و در صورت فراهم نبودن این مکانها بالاجبار احتیاجات خود را از سایر نقاط تامین خواهند کرد. که می تواند به اقتصاد شهر هزینه منفی وارد کند. امیدواریم در آینده ای نه چندان دور شاهد رونق بیشتر و وجود بازار و یا بازارچه ای و تعداد بیشتری از این صنوف و سایر مشاغل باشیم. تا از این مسیر امنیت و رونق هر چه بیشتر شهر را به نمایش بگذاریم و از سویی جو رقابتی سالمی برقرار گردد و کالاها با قیمت مناسب تر، کیفیت بهتر، و تنوع بیشتری در اختیار متقاضیان قرار بگیرد و در نتیجه به جاذبه های شهر افزوده شود. و پیشنهاد می شود صنف طلا فروشان به درون یکی از پاساژها هدایت شوند.
منبع : عصراوز
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید
مقاله وتحلیل خوب و منطقی است امیدوارم زعمای شهر مورد توجه قراردهند
سعیدهنری مطلب خوبی برشته تحریردرآورده اما کمی لازم بود درباره خودمان یعنی مردم اوز نیز مینوشت که دنبال یافتن حرفه و انظباط کاری نیستیم واگر حرفه ی هم بلد باشیم خوب دل ووقت بکارنمیدهیم وحاضرهم نیستیم وقتی حرفه ی آموختیم برویم جاهای حرفه ی تر و با تجربه تر برآموختههایمان بیفزایم همیشه فکر میکنیم ازنوع بهترینش هستیم واین عادت مارا قانع کرد فقط شغل مصرفی اختیارکنیم بطور خلاصه بد عادتیم شاید هم پول خیربراین عادتها دامن زده است
سعید هنری را معرفی کنید