دو بیست سال تاریخچه ایست از شهر اوز در دو مقطع بیست ساله بعد از انقلاب
مقدمه:
نگاه های متفاوت و گاه غیرواقع بینانه از شهر اوز موجب شده تا گروه های مختلفی در این شهر کوچک شکل بگیرد و هر یک از آنها در مسیر نامشخص و بی هدف خود گام بردارد و فرصت ها برای ساختن و آبادانی وآنچه به طور اساسی پایه های یک شهرمدرن امروزی را تشکیل می دهد، از دست برود.این فرصت سوزی ها موجب گشته تا هنوز بعد از چهل سال آنچه ضرورت ساختاری برای اوز است مهیا نگردد و در منطقه و در میان شهرهایی که روزی از یک روستا هم کمتر بودند، امروز حرفی برای گفتن نداشته باشد و این ندانم کاری ها، ریخت و شکل شهر را تا به آنجا افت داده است که برخی ها برای لاپوشانی آن به گذشته های دور بر می گردند و روز و شب برای جبران این کاستی ها صحبت از اینکه چه بودیم را به میان می کشند و در لابلای اشعار و مقالات برجستگی می یابند تا پاشویه ای باشد برتب بی چیزی مردم.
در این راستا و با توجه به علاقمندی بسیاری از همشهریان و احساس خلاء در زمینه شناخت کوشش ها ، اقدامات و عملکردها در این دوران؛نگارنده برآن شد تا کوشش ها و تلاش هایی که در دو بیست سال بعد از انقلاب در اوز صورت گرفته است را مکتوب و مورد ارزیابی قرار دهد.
*بیست سال اول
در بیست سال اول شرحی بر مدیریت شهری و آبادانی اوز
در این دوره ارایه خواهد شد.این قسمت گذری است کلی بر روند توسعه و پیشرفت شهر بدون در نظر گرفتن جزئیات و مسائل سیاسی.
*اقدامات شهرداری ها در این دوره*
اوایل انقلاب چند شهردار از اوز بطور موقت عهده دار شهر بودند و در ادامه چون در بیست سال اول شوراها شکل نگرفته بود، شهردارانی از طریق استانداری معرفی شدند که اهل اوز نبودند ،با اینکه هنوز شوراها شکل نگرفته بود، اما اشتیاق بالای مردم در کنار علاقمندی مسئولین برای ساختن موجب شد تا مردم عملا به صورت فعال و پویا در کنار مسئولین همکاری تنگاتنگی داشته باشند،مردم در شرایط جنگی کشور نسبت به جمع آوری کمکهای مردمی برای جبهه های جنگ مساعدت زیادی داشتند و همت وافری از خود نشان می دادند، اوز همپای شهرهای دیگر روندی معقول در پیشرفت و توسعه داشت ، بازارها و مغازه ها از رونق نسبتا خوبی بر خوردار بود. روستائیان از دل شهر عبور میکردند آنها در هر گوشه ای از شهر چه خود و یا وسیله نقلیه اشان به چشم میخورد، سرمایه گذاران میدانستند اگر در شهر سرمایه گذاری کنند نتایج مطلوبی از حیث مالی و معنوی بدست می آورند. مغازه ها طوری رونق داشت که حتی برای البسه و موارد دیگر با سلیقه ای که اوزیها داشتند از لار و گراش هم برای خرید به اوز می آمدند ، خیران خود به صورت مستقل آنچه در نظر داشتند در جهت رفع نیازهای اساسی از مسجدو مراکز درمانی ، علمی و دینی گرفته تا مراکز تجاری و هر آنچه در رونق اوز موثر بود، مساعدت بخرج می دادند و در کمک به توسعه شهر کوتاهی نمیکردند. هر شهردار با همتی که داشت با درایت و مشورت و همدلی با مردم کارها را پیش میبرد ، سرمایه گذران را حمایت و تشویق به ساخت مراکز تجاری و از این قبیل می نمود. در آن دوره بیمارستانی مجهزتر و فعالتر از شهرهای اطراف داشتیم که به بلوکات و روستاهای اطراف تا مناطقی دوردست خدمات ارایه می داد.بعلت ازدحام در بیمارستان درمانگاهی بنام آقای دانشپور ساخته شد که آنجا هم رونق خوبی داشت ، اکثر خیابانها و پاساژها در این دوره ساخته شد از قبیل:پاساژ تجاری شهرداری ، شرافت ، افشاری ، مخیر ، دانشمند ، حافظ که از نقشه شهریتی زیبا و بروز برخوردار بودند. ساختمانهای مخابرات ، پست ، شهرداری و همه میادین بجز میدان کبوتر و بادگیر در این دوره ساخته شد.
در این دوره از انتشار نشریه ای خبری نبود و جناح بندی به صورتی که امروز مرسوم است وجود نداشت ، در صورت بروز اختلاف ، بزرگترها در منزلی گرد هم می آمدند و کدخدامنشی مسایل و مشکلات را با هم دلی حل و فصل می نمودند. نمیگویم همه چیز بر وفق مراد بود ولی در مقایسه با شهرهای اطراف عقب که نبودیم ، پیشگام هم بودیم.
*بیست سال دوم*
*آیا شوراها در این دوره توانست آنچه در بیست سال اول انجام نشد یا نیمه تمام ماند را طرحریزی و انجام دهد و یا به سرانجام برساند؟*
و اما با تقریب، بیست سال دوم با اجرایی شدن شورا های شهر آغاز شد، با وصایای عده ای ، کسانی پا به عرصه وجود نهادند که از اخلاقی خوب و دلی صاف و ساده برخوردار بودند ، آنها تا آن موقع در صحنه فعالیتهای اجتماعی اوز حضوری کم رنگ داشتند، آگاهی و بینش کافی برای کمک به توسعه و پیشرفت شهر نداشتند. به یاد دارم در آن دوره آقای احمدی شهردار بود؛ هرچند دوره خدمت ایشان کوتاه بود اما انصافا عملکرد ارزنده ای را از خود باقی گذاشت، با ارتباط و رفت و آمدی که در شهرداری داشتم متوجه شدم از پایان انتخابات تا جلسه اول شورا که مدت زیادی فاصله داشت ، منتخبین حتی یک بار هم که شده به شهرداری مراجعه نکردند که ببینند چگونه شهر اداره میشود ، بنظر می آمد که آنها برای یک کار مدیریتی اداری انتخاب شده اند! و به این ترتیب جریان ادامه داشت ،یک سال گذشت در مقایسه با شورای خنج صحبتی داشتم که اینجا به درازا می کشد.خوشحال از این بودیم که این بار مسئولیت شهری ، به دست اوزیها میچرخد ، سعی بر این بود که بگوییم شهردار حتماً اوزی باشد حتی اگر از تخصص کافی بر خوردار نباشد ، غافل از این بودیم که یک شهروند اوزی برای پست شهردار ، گر چه حسن نیت دارد ولی با ملاحظه ای که برای همشهریانش دارد کمتر میتواند عدالت را رعایت کند و اینکه وقتی پنج نفر از اعضای شورا اوزی باشند و نظارت کامل بر شهردار منتخب خود داشته باشند ، چرا متخصص و کاردان نباشد که راه و رسم توسعه شهر و گرفتن تسهیلات را هم داشته باشد.
بلاخره تمام دوره های شورا تا کنون به این ترتیب گذشت.
اوز صاحب نشریه شد ، یاد و خاطره گذشته ها زنده شد گفتیم چه بودیم و چه کارها کردیم ، گفتیم در بیشتر موارد ما اولین بودیم ، نگفتیم چه هستیم و چه کار باید بکنیم از خود و فرهنگ دیرینمان بطور بی سابقه ای تعریف کردیم تا جاییکه قومیتها به میدان آمدند و گوی سبقت بریدند و جناح هایی بر سر فرهنگ با هم اختلافاتی پیدا کردند ، بیشتر سمت و سو به جانب شبهای شعر ، انجمن های ادبی از تائب و پویا و یاران موزه و کتابخانه ها و خانه های فرهنگ گرفته تا پایتختی کتاب بود، در صورتی که قبولی برای کنکور بطور چشمگیری کاهش و حتی دانش آموزان از سواد کافی در فارسی و ریاضی برخوردار نشدند.
مهمترین کار و همت شورا و شهرداران در دو دوره اول احیای خیابانهایی در بستانه و ادامه خیابان کشی آن قسمت بود که با برش در تنب فروزه جمعیت عظیم بزرگترین منطقه روستائی مان بود که از آن بیراهه ها هیچوقت رونقی در ساخت و ساز تجاری صورت نگرفت و در آن زمینهای مردابی و خیابان محله ای نامور (پشت بیمارستان) نه سوپرمارکتی و یا حتی آپاراتی هم در مسیر احداث نشد، روستائیان به سمت شهرهای دیگر سرازیر شدند که به این ترتیب شهر بصورتی خاموش , از رونق اقتصادی افتاد ، بعضی از مغازه ها تعطیل و تعدادی هم به کم رونقی خود ادامه دادند.
در ادامه ، در بیست سال دوم چون حضور کم رنگی در اوز داشتم دستاوردهای این دوره به خود شما می سپارم که مشخص فرمایید در این دوران با یک دید گذرا برای کسانی که در اوز نبودند ، به غیر از تغییر و تبدیل خیابانها و بلوارها و پیاده روها و بینش در تغییر و کاشت درختان در خیابانها؛ دیگر چه قدامات مهمی در راستای توسعه شهر و کار و کاسبی مردم صورت گرفته که قابل ملاحظه باشد؟!
*از آنجا که این مقاله ادامه دارد ،در ادامه و قسمت های بعدی به ارزیابی و مقایسه دو دوره و علل عدم رشد و توسعه کافی در بیست سال دوم نسبت به بیست سال اول خواهم پرداخت*
محمدرسول باغی ۹۷/۶/۱۶
لینک کوتاه:
اوز دریک نگاه. جامعه شناسانه درطی این چهل سال یک عقب گرد تاریخی. داشته است از نظر سوایق ادارای. ومدنیت اوز درمنطقه. لارستانوجنوب فارس پس از لار. دومین شهری. بوده. که. دارای شهرداری. واموزش. وپرورش مستقل واردارات وبیمارستان و………بوده است اما اکنون درمقایسه. با شهرهای. همردیف خود. درمنطقه. مانند. گراش. خنج. لامرد. مهر. قیر وکارزین مقایسه نمایید. ودر فارس هم. همردیف. خرامه. سروستان. فراشبند. بستک. ارسنجان. بوده. که همگی انها به شهرستان. ارتقا پیدا کرده اند ما. درحال حاضر دربین بخشهای کوچکتر هم مانند. بیرم. جویم. خفر. وکنار تخته. و….از نظر. داشتن. اداراتی. مانند. دادگاه. ثبت. اسناد. واملاک. دفتر پلیس… ادامه »
آقای باغی چرا فقط مینویسید تشریف بیاورید اوز برنامه ای بشهردار یا شورا بدید اگر دیدید توجه نکردند آنوقت اعتراض کنید همیشه گفته اند با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود با نوشتن هم کاری از پیش نمیرود
جناب آقای باغی تشکر بخاطر دلسوزیتان شما که الان شیراز هستید ودراوز هم خانه مجللی دارید آیا اشکالی دارد خانواده را به همین اوزی که بشدت عاشقش هستید برگردانید وبقیه عمرتان هم دراوز بمانید وهم خدمت کنید چرا دست و دهنتان بخاطر مسئولین حرف نشنو خسته کنید بجاش فکرت بکار میندازید وخودت ومردم را با عملت خشنود خواهی کرد
مطالبی که میخواستم بنویسم به نظرم توسط همشهری دلسوخته اوز محترم نوشته شده است و تکرار مجدد آن شاید موجب خستگی خوانندگان و تصمیم گیران و کسانی که نقشه های راهبردی اوزدر طی چهار دهه تنظیم کرده و اجرا نموده اند گردد. عزیزان من مردم اوز و روشنفکران اوز نیابد به گذشته تاریخچه اوز توجه کنند هرچند باید از آن یاد کرد اما مردم در گذشته خوب یا بد الان زندگی نمیکنند. بقولی همیشه میگویند داشتم داشتم دیگه تمتم شد الان برای مردم دارم دارم مهم است. افرادیکه که به مسائل فرهنگی فکر میکنند یا فکر کرده اند بدانند همه… ادامه »
با سلام.تا وقتی که صاحبان قدرت مالی ما میل به ماندن در اوز نداریم پیشرفت خیلی جزئی خواهد بود.
الان نظر اقای باغی. به یک نظر. عمومی تبدیل. شده است ونظر همشهری. دلسوخته هم. کاملا مورد تایید بیشتر. افراد. است همه هم میگویند که ما را مشغول کارهای فرهنگی وسخنرانی. ونمایشگاههای. مختلف. کرده اند. پس. چرا. مسولین. وسورای شهر ودیگر. بزرگان فکری به خال این شهز. تمیکنند وخودشان بیش از پیش مشغول اینکارها. شده اند. اخر شهر ومنطقه ای که به علت نداشتن اشتغال. وبیکاری مردم ان. دایما درحال. فرستادن ومهاجرت جوانان ومردان. وزنانش است این. همه کار فرهنگی. لازم. دارد به. خدا. دیگران. هندوانه زیر بغل ما گذاشته اند ومیگویند. شهر اوز. فرهنگی است. کمی بخوداییم. تا. اقتصاد.… ادامه »
تشکر فراوان از آقای باغی وبیان شیوا که در روشن شدن تاریخچه اوز زحمت کشیدن ومختصر ومفید شفاف سازی کردند.
اتفاقا شهردار اوزی باشد بسیار دلسوزتر شهردار غریبه است حالا اگر ضعیف کارکرد ن نباید همه اوزیها چوب بخورند
شما هرچه بخواهید بنویسید وبگویید هیچ اثری ندارد ونمیگذارد ما اوزیها راحت طلب وبراحتی نصایح را پشت گوشمان میندازیم
آقای باغی شما که اینقدر دوستدار اوز هستید، تشریف بیاورید اوز و از نزدیک مشکلات را حل کنید و پیشنهاد هایتان را ارائه دهید.
منهم اوزی هستم که محل زندگی وکارم اوز نیست ولی بزادگاهم عشق میورزم ودلم میخواهد پیشرفت کند وپیشرفت آنرا ببینم آقای محمدرسول باغی که ساکن اوز نیست ولی با شهامت دارند مینویسند نباید بایشان ایراد بگیریم بیابند اوز بنشیند ودراوز بنویسند وهرپروژ ای که میگویند خودش بیایند اجرا کنند چنین نظری کاملا اشتباه است من انتظار دارم دردادن نظر معقولانه ومنطقی باشیم
با سلام از اینکه بخاطر نداشتن فرصت دیر به دیدگاه های همشریان ارجمند پاسخ میدهم پوزش میطلبم. خوشحالم از اینکه همه دیدگاه ها در جهت رفع مشکلات در جهت توسعه شهر مثبت بود و منطقی ، فقط متعجب از اینم که چرا با نا مستعار! ،چند نفر از عزیزان خواسته بودند شخصی که نظر و راهکاری متفاوت در راستای عدم پیشرفت شهر دارد، حضورش موثر است. اولاً باید گفت شما دوستان که ایده های خوب دارید اگر با نام و نشان، معرف مطلبتان بودید این خود جای نگارنده مطلب را میگرفتید و دیگر نیازی به حضور و یا عدم حضور… ادامه »