۸سال قبل در چنین روزی به نقل از پیام دانش: فقدان رعایت استانداردی بنام وظیفه!
تاریخ انتشار: فروردین ۲۹, ۱۳۹۵ بازدید ها : ۵۰۰در: آرشیو خبربدون دیدگاه
چاپ پست الکترونیک
فقدان رعایت استانداردی بنام وظیفه!
نویسنده :نوشاده نوشادی
به نظر شما عاملی که باعث شده است یکی از مسئولین متعهد شهرمان چندی قبل آرزو نماید کاش خداوند هیچ کس را مسئول ننماید چرا که مردم دمار از روزگارش در می آوردند ! چه چیزی می تواند باشد ؟
آنچه هنور علی رغم تلاش پی گیر فعالان فرهنگ سازی همچنان در صف انتظار توجه و اصلاح به سر می برد موجبات بروز مشکلات متعددی فراهم نموده است تا جایی که می بینیم نیروهای موفق عوض خرسند بودن از پیشرفت خود در حسرت بازگشت به دوران عادی زندگی خویش به سر می برند ! حال اینکه با یک نگاه گذرا به جامعه ای که جهان اول می نامیم می بینیم مدتهاست این فرهنگ بین مردم رواج یافته است که اگر رئیس جمهور هم برای خرید بیرون آمده باشد
حق دارد از لحظات عادی زندگی خود بدون پرس و جوی مردم بهره گیرد ! در حالی که سرسخت ترین مسئولین ما جرأت نفس راحت کشیدن در فضای آزاد را پیدا نمی کنند !
اما ای کاش بحث عدم توجه به رعایت حدود انجام وظیفه به اینجا ختم می شد حال اینکه نوع عملکرد ما یعنی مردم نسبت به ارائه خدمات از طرف مدیران به گونه ای است که هرچه کارکرد آنان بهتر باشد توقع ما نیز بیشتر می شود و هر چه بازدهی مسئولان در سطح پایین تر از وظیفه قرار بگیرد توقع مردم نیز به همان میزان کاهش می یابد ! در مقایسه با جوامع سازماندهی شده که هر مسئولی بتواند بیشتر از حد استناندارد وظیفه خود کار انجام دهد به مزایا و امتیازات بیشتری از جمله ارتفاء شغلی می رسد خود را در دنیایی می بینیم که غالب پیشرفت ها خدا خیرشان دهد از طریق آشنایان گردن کلفت صورت می گیرد! ، نه بازدهی کار با معیار سنجشی بنام وظیفه ! بجر اینکه هر از گاهی مسئولانی که بیش از حدی که وظیفه شان ایجاب می کند خدمتی کرده باشند توسط اعضای انجمن ها تشویق می شوند که آن هم هیچ حقوق ، مزایا و یا احیاناً ارتقای سطح شغلی در پی ندارد فقط تشویق کنندگان مفتخر تر از تشویق شدگان در کادر عکس دوشادوش این تلاش گران موفق ! قرار می گیرند و با گرفتن عکس به شمار بی شمار عکسهای چاپ شده خود در عصر اوز اضافه می نمایند !
شاید حکایت واقعی امیر کلاس زبان نوع گویاتری باشد در روشنتر شدن نوع عملکرد ما در این رابطه که طبق قانون یک کشور اروپایی هر خارجی فقط پس از پاس کردن زبان آن کشور می توانست وارد بازار کار شود حال اینکه امیر کلاس زبان حتی پس از گذشت ده سال متوالی نتوانسته بود نمره قبولی کسب نماید بنابراین مدیران کالج چاره ای نداشتند جز اینکه بجای خط کشیدن زیر کلمات اشتباه به شمارش درست نوشته های ایشان بپردازند تا به شرط رسیدن به یک حد مطلوب قبول شود ! حال حکایت ما در برخورد با کارایی مسئولان درست همانند عملکرد نسبت به امیر کلاس زبان است که با خودکار قرمز زیر کوچکترین اشتباه ممتازین خط می کشیم و به شمارش محسنات ضعیف ترین ها
می پردازیم ؟
حال خودتان بهتر می توانید قضاوت کنید جزء کدام دسته از مدیران و مسئولین قرار دارید آیا همچون ممتازین مورد انتقاد قرار می گیرید یا مثال امیر کلاس زبان به شمارش حسنات شما مشغولند ؟!
به امید روزی که مردم تنها شانس پیشرفت خود را ارائه خدمات و بازدهی مطلوب بیابند و استاندارد سنجشی بنام انجام وظیفه در اینجا نیز رعایت شود .
لینک کوتاه:
مدتیست از خانم نوشادی درگروهها و شهر خبری نیست ایشان خیلی فعالیت داشتند خواستم جویای حالشون شده باشم