احمدی در مطلب خود، این مهاجرت را نوعی معضل اجتماعی قابل حل دانسته،: به نحوی از این که جامعه بی تفاوت از کنار آن عبور می نماید- دلمشغولی خود را ابراز کرده بود.
راقم ضمن تایید مطالب همکار خود، اصولا مهاجرت را همیشه پدیده منفی نمی پندارد و با وجود این که خروج هادی صدیقی از منطقه را یک ضایعه در ریزش نیروی انسانی کارآمد قلمداد می کند، اما در یک مقطع زمانی به نظر می رسد که نامبرده تصمیمی عقلائی اتخاذ کرده باشد و این موضوع در گفتمان طرفین ابراز شد و در عین حال از وی درخواست گردید این آمادگی را داشته باشد در صورتی که زعمای مسئول و تصمیم گیرنده در اوز هر زمان وجود وی را در سمت های اجرائی ضروری دانسته با دید مثبت بررسی و جواب مناسب دهد. و از دیدگاه دیگر در خیل سفر کنندگانی قرار گیرد که به رغم دور بودن از زادگاه دلبستگی خود را از دست نداده و به طرق مختلف به حمایت از زادگاه مادری ادامه می دهند. زیرا شهر و بخش اوز به رغم مساعدت های خیراندیشان، کماکان به کمک نیکوکاران نیازمند است. و شاید یکی از علل سیر مهاجرت به ویژه افراد خبره، کمبود امکانات و مراکز اشتغالزایی است.
خوشبختانه روند سرمایه گذاری که در چند سال اخیر در بخش های تولیدی و خدماتی صورت گرفته و اینک با ساخت هتل که یکی ازمهم ترین نیازهای شهر بود می توان به افزایش مراکز اشتغال و توازن مهاجر فرستی و مهاجر پذیری امیدوار و درآن صورت ماندگاری افراد نیز بیشتر خواهد شد.
خروج هادی صدیقی در بین دیگر مهاجران به خاطر فعالیت اجتماعی نمود بارزی داشته است. که این ویژگی نشان می دهد شخص اجتماعی جایگاه مناسبی می تواند در جامعه داشته باشد که ایشان در سنین جوانی از آن بهره مند شده است.
اما چرا اکنون بخاطر مهاجرت صدیقی و آن هم هنگامی که عزمش برای سفر جزم شده است به فکر و واکنش افتاده ایم. مسلما جمع قریب به اتفاق فعالان فرهنگی، اجتماعی و متصدیان امر به استعداد و توانایی مدیریتی هادی صدیقی واقف و در جریان برخورداری وی از قابلیت مدیریتی و داشتن انرژی بوده و می دانستند ایشان به روابط عمومی و تعامل با مردم و مسئولان اعتقاد دارند و این امکان وجود داشت که از وی در بخش های مدیریتی شهری و حتی منطقه دعوت به عمل آید. با این شناخت، اعضای محترم شورای اسلامی دور سوم از صدیقی دعوت کرده بود که وی یکی از نامزدهای پیشنهادی شورای مزبور برای تصدی شهرداری اوز گردید. اما وی به گفته خودش چون تشخیص داده بود شورا در انتخاب شهردار تصمیم قطعی خود را اتخاد کرده است با تقدیم نامه ای از حضور در جلسه بحث و بررسی شورای اسلامی عذرخواهی نمود و یا باز امکان پذیر بود از نامبرده برای سمت ریاست جمعیت هلال احمر نیز پیشنهاد گردد.
این جانب با نوشتن سطور بالا می خواهم ابراز نمایم ما دچار مصلحت سنجی و محافظه کاری بیش از حد هستیم و این نقیصه باعث شده بعضی از فرصت ها بویژه بهره گیری به موقع و بهینه از منابع انسانی را از دست بدهیم در حالی که همان موقع می توانستیم با رایزنی یا قلم زنی درایت و شایستگی امثال صدیقی را خاطرنشان و به تصمیم گیرندگان در معرفی افراد شاخص کمک کنیم.
اما از آنجائی که صراحت گوئی و بیان واقعیات برای گوینده امکان دارد هزینه های سنگین در بر داشته باشد از ابراز حقایق در زمان مقتضی اجتناب یا زمینه در زمان وقوع موضوع ممکن است به گونه ای باشدکه توان تجزیه و تحلیل از افراد سلب می شود.
این مطلب در راستا و هم جهت با مطلب ستون یادداشت (غلبه دافعه بر جاذبه) شماره قبلی عصر اوز به رشته تحریر درآمده است و اضافه می شود جامعه به خاطر همین مصلحت سنجی ها نفعی که از وجود نیروی انسانی کارآمد نصیبش می شود موقعی که از دستش رفت به واکنش
می افتد. اما همین موارد در دراز مدت به آرمان توسعه یک جامعه زیان می رساند.
هادی صدیقی در جلسه تودیع هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی و در تالار بخشداری اوز که برای ایشان ترتیب داده شده بود به نکته ای پر معنی و حایز اهمیت اشاره کرد که
می توان در تکمیل دو مقاله موصوف منظور نمود. وی اظهار داشت:« بهتر است ما که از فضایل نیکو برخوردار و به آنها اشتهار داریم سعی کنیم دیدگاه و گفتارمان در حضور و غیبت مخاطب احتمالی یکی باشد تا حتی الامکان فضیلت هایمان کم نقص تر باشد» .
ضرورتی احساس نمی شود بیش از این در حوزه معرفت و اخلاق وارد شویم. اما ضروت دارد در جهت تعامل و تصمیم گیری عقلائی و لزوم انتقال این باور به افکار عمومی در بهره گیری و ابقای چهره های شاخص مدیریتی کار کنیم و جدا از تفاوت های دیدگاه و سلیقه شخصی، بپذیریم برای توسعه شهر و بخش مان ناچار به استفاده از نیروهای انسانی خلاق، پر انرژی، تعامل گرا منعطف و در عین حال قاطع هستیم.
طبیعی است چنانچه زمینه این تعامل و شناخت در بها دادن به عوامل انسانی کارآمد وجود داشته باشد یا به وجود آید چهره های شاخص مدیریتی که هادی صدیقی هم می تواند در بین آنان باشد برای خدمت به زادگاه باز می گردند. نهایتا منابع انسانی کارآمد همچون وقت ارزشمند است بنابراین قبل از فرصت سوزی باید به کارش گرفت و به قول بزرگی که می گوید: بزرگ ترین سرمایه گرانبهای ما وقت است که اگر از بین رفت دیگر بر نمی گردد. از فرصت ها بهترین استفاده را ببریم.
عبدالعزیز خضری : درج در نشریه عصراوز شماره ۱۱۷
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید