برگی از تاریخ شکل گیری دانشگاه آزاد اسلامی اوز قسمت هجدهم
.
عبدالعزیز خضری:
ورود به دهه ۱۳۹۰ در حالی آغاز شد که مبهم ماندن وضعیت زمین و نبودن منابع مالی قابل توجه به نوعی تبدیل به چالش می شد و زمینه را برای کسانی که از اول موافق راه اندازی دانشگاه آزاد نبودند بوجود می آورد تا دیدگاه خود را موجه جلوه دهند و به دید خیرخواهانه، تاثیرگذاران را از ماندن در کنار دانشگاه آزاد بر حذر دارند.
دانشگاه تثبیت شده در مکان اولیه (آموزشگاه مرحوم حاج محمدهادی خضری) که علاوه بر رونق آموزش، اقدامات بعضا پژوهشی، ایجاد کتابخانه تخصصی، تالار بزرگ جلسه، کارگاه کامپیوتر و گردهم آیی پی در پی هیأت های اجرایی، امنا و اقشار مختلف مردمی شادابی خاصی را بوجود آورده بود و در پردیس دانشگاه(خیریه عبداله نظری)، اسکلت آهنی آماده و مهندس امینی گذاشتن تیرچه های سقف را به پایان رسانده بود و در تدارک بلوک چینی سقف بود.
در نگاه اول موقعیت ساختمان به حالت اسکلت فوق العاده پر هزینه نشان می داد و نیکوکاری که آن را تماشا می کرد هزینه غیرقابل تامین به ذهنش متبادر می شد.
سال قبل که حاج ادریس رهنما آن را دیده بود، موقع بازگشت به دبی، عبدالقادر فقیهی را در دفترش ملاقات کرده و فقیهی از وی خواستار مشارکت شده که رهنما در جواب از هزینه بالای ساختمان دانشگاه سخن گفته بود.
نیاز به نقدینگی چنان دارای اهمیت بود که حتی کمک های زیر صد هزار تومان نیز غنیمت بود. یکی از روزهای تعطیل، به همراه مهندس شریف بازرگانی شیراز بودم. از وی خواستم برای کمک به دانشگاه از طریق همشهریان ساکن در شیراز کاری کنند.
وی همان موقع با عبدالغفار خضری که ظاهرا در یکی از باغ شهرهای اطراف به سر می برد تماس گرفت و خواسته نگارنده را بازگو کرد. خوشبختانه او گفت تا ۲ ساعت دیگر خود را می رسانم. گفتگوی سه نفری در مغازه خضری واقع در خیابان فرمانیه شیراز منجر به قول دو نفر شد تا تلفنی جلب کمک نمایند. خوشبختانه نتیجه بخش بود و همشهریان حدود ۱۶ میلیون تومان در فروردین ۱۳۹۰ کمک کردند. نیاز دانشگاه بیش از این ارقام بود ولی ما که طالب صد هزار تومان بودیم، ۱۶ میلیون تومان فوق العاده بود.
یکی از این روزها مهندس محمدرفیع نامور که از تهران آمده بود در بازدید دانشگاه و پردیس پنج میلیون تومان هدیه داد و چندی بعد توسط مرحوم حاج عبدالحریم روستا از خیریه حاج احمد عابدینی پنج میلیون تومان برای هزینه تالار که با مصالح سبک ساخته شده بود، واریز شد
و نوریه شاکری خواهر همسر مرحوم محمد احمدپور که در کویت زندگی می کند وبه اتفاق خالد احمد پور به دانشگاه آمده بود وبه اتفاق از ساختمان در دست ساخت نیز دیدن شد،مبلغ چهار میلیون تومان سال ۱۳۸۸ کمک کرد.
روزی حاج محمدعلی عابدی کسی که نگارنده را در مسئولیت مدیر وقت بیمارستان عبدالحمید امیدوار برای تشکیل هیأت امنای بیمارستان پا به پا همراهی می کرد و نگارنده زحمات این پیرمرد را در سال ۱۳۷۶ و ماه مبارک رمضان در دبی از یاد نمی برد که آمد پیشم دو میلیون تومانی از خیریه شادروان فاطمه گل آریانی(هدایت) که پیرزنی تنها بود هدیه داد. البته ناگفته نماند عبدالحمید عابدی فرزند حاج محمدعلی نسبت به دانشگاه لطف داشته است.
قصدم از نگارش پرداختن به این موضوع بود که دانشگاه مبلغ سیزده هزار تومان بلقیس نجم دینی را هم می گرفت چون این ارقام با دعا نیز همراه بود و عمق سخاوتمندی خیر به ظاهر کم توان را به نمایش می گذاشت که متقاضی بردن اسمشان نبودند و نیستند. ارزش برابری این پول ها به درهم امارات که در آن سال ها حدود ۲۵۰ تومان بود اگر به امروز مقایسه شود بایستی در ۱۵ ضرب نماییم تا ارزش روز خود را نشان دهد.
در هر حال با اعتماد به نفس از مهندس محمد امینی تقاضا کردم مصالح(تیرچه، بلوک برای هر سه سقف) را خریداری و آماده انجام کار شود. امینی در حالی که برای گرفتن پول حساس شده بود اما خوشبختانه کار می کرد.
انجمن نسل پویای پارس، ۴ فروردین ۹۰ نهمین همایش تجلیل از راه یافتگان دانشگاه ها را در محوطه دانشگاه برگزار کرد. پروانه پدرام که نقش فعالی در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی داشت و از افراد با نقش پررنگ در نسل پویا (این ثمن ها به واسطه تاسیس نشریه عصر اوز شکل گرفتند) و عضو هیأت امنای دانشگاه آزاد هم بود و مرتب در جلسات شرکت می کرد.
جلسات هم اندیشی کارکنان و مشترک هیأت اجرایی در سال ۱۳۹۰ کماکان ادامه داشت و خوشبختانه خبرهای خوب از روشن شدن وضع زمین رسید و در تاریخ ۰۱/۰۲/۱۳۹۰ سند ملکی زمین به مساحت ۲۲۹۴۷ مترمربع توسط اداره ثبت لارستان صادر شد و بقیه به میزان ۱۰۰۰۵۹ مترمربع قرار شد خریداری شود.
صدور سند به آسانی نوشتن در این چند خط نبود، خدا می داند چندین بار به اتفاق محمدصدیق پیرزاد، احمد خضری، احمد صمدانی و نگارنده و یا ناصر خضری و نگارنده به لار رفتیم و دست خالی و یا با وعده تو خالی بر گشتیم حال بماند که سفر شیراز را خودم به تنهایی می رفتم.
متاسفانه مهندس حسن افتخار، رئیس وقت اداره مسکن و شهرسازی لارستان، به نظر می رسید بی علاقه نیست کار را سخت کند و روزی خبر یافتم گروهی از مقامات وزارت مسکن و شهرسازی و مدیر کل استان برای بررسی مسکن مهر که قرار بود رئیس جمهوری برای افتتاح بیاید به همراه رئیس جمهور به اوز می آیند و به اتفاق ناصر خضری خود را به مسکن مهر رسانیدیم
و بدون هر ملاحظه ای خود را به مهندس محمدرضا دیهیمی مدیر کل وقت اداره کل مسکن و شهرسازی استان فارس رسانیدم و در حالتی غیرعادی مشکل سازی مهندس افتخار را بازگو و اضافه کردم دنبال ساخت دانشگاه هستیم. خیر بزرگواری زمین داده و وی(مهندس افتخار) به جای راهنمایی و کارگشایی مانع ایجاد می کند.
مدیر کل و جمعیت همراه که جا خورده بودند از مهندس افتخار واخواهی کرد و جواب گرفت: زمین ملی است. و به او گفته شد: خوب کمک کنید و برابر مقررات اقدام نمایید. می خواهند دانشگاه بسازند، نگذارید به نارضایتی دامن زده شود.
البته با کمک استان و بدون دخالت مسکن و شهرسازی لارستان موضوع پیش رفت.
دیدار با مجتبی کریمی که به دنبال استعفای مهندس مسعود کراماتی، شهردار اوز شده بود برای کمک به برداشتن تپه تنب سمیدو و قول مساعدی که وی داد، برگزاری مراسم سلام کتاب توسط بانوی عصر اوز با حضور هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده چندین کتاب که در مهمان سرای دانشگاه آزاد ساکن شد، از برنامه های دانشگاه در اول سال بود.
آمدن محمدحسین آتش فراز به جای اصغر فرودی برای تصدی بخشداری اوز و معرفی دکتر سید فرهاد سجادی به عنوان سرپرست استانداری فارس، رفتن دکتر عباس علی نورا(مرحوم) و آمدن دکتر عبدالرضا سبحانی به عنوان رئیس منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی از رویدادهای بهار سال ۹۰ بود.
حضور حمیدرضا کریمی معاون املاک و حقوقی اداره کل مسکن و شهرسازی که با اسعد زاهدی رئیس وقت دانشگاه آزاد اسلامی واحد لارستان آشنایی خیلی خوبی داشت و آمدن دکتر سید فرهاد سجادی که از خانواده دانشگاه آزاد بود و در سمت استاندار فارس قرار داشت کمک فراوانی به واگذاری زمین کرد و کمک کردند قسمتی از زمین های اهدایی عبدالله احمد نظری که ناچار به خریداری بودیم به طور قابل توجهی قیمت آن پایین تعیین شود.
در سطرهای بالا از اقدامات کمیته و کتاب خانه بانوی عصر اوز و دعوت از نویسنده برجسته کشور، هوشنگ مرادی کرمانی برای شرکت در مراسم سلام کتاب یاد شد.
هوشنگ مرادی کرمانی مردی خوشنام و ساده رفتار و مهمان کمیته بانوی عصر اوز و ساکن مهمان سرای دانشگاه آزاد و به مدت دو شب و سه روز در اوز بود.
از وی که مردی بی ادعا و فرهیخته نشان می داد خواستم با طلاب مدرسه عالی احمدی دیداری داشته باشد با اکراه قبول و خاطر نشان کرد رفتن به چنین جاهایی را تا حالا تجربه نکرده و باشد برای سفر بعد. اما من اصرار کردم و بالاخره پذیرفت و گفت درست نیست در خانه تان مهمان باشم و ناسپاسی کنم و اما بعد از دیدار و گفتگو بسیار خوشحال به نظر آمد و گفت:
اولین بار است در حوزه عملیه شرکت کرده ام.
وی از این که نگارنده برای آن دیدار سماجت کرده بود خشنودی خود را ابراز کرد.
همچنین دکتر عبدالرضا سبحانی رئیس منطقه یک و با همراهی محمدمهدی شجاعی فرد دبیر منطقه به اوز و دانشگاه آمد و تحت تاثیر دانشگاه و ساختار آن قرار گرفت درحالی که ساختمان فقط اسکلتش خودنمایی می کرد.
وی خدمات را بالا و مشارکت نیکوکاران را عالی ارزیابی کرد. دکتر سبحانی مدیر قوی و توانا و اهل کار بود اما متاسفانه ساختار دانشگاه آزاد به گونه ای بود که روسای منطقه اختیار اجرایی نداشتند و می شود گفت رابط بودند.
اما خرداد ماه ۱۳۹۰ طی چند روز ماندن در شیراز مقوله زمین پیگیری شد.
حسین ذوالقدر، معاون املاک و حقوقی، همکاری خوبی داشت و با پیگیری ها و کمک مسئولان در اداره کل مسکن و شهرسازی، قیمت زمین از متری ۱۵۵۰ تومان به ۱۱۰۰ و نهایتا ۸۵۰ تومان(نرخ پایه) کاهش پیدا کرد و قرار شد در نشریات به مناقصه گذاشته شود و این کار هم شد و با نرخ ۸۵۰ تومان و ۱۰۰۰۵۹ مترمربع زمین نیاز به تامین ۸۵۰۵۰۱۵۰۰ ریال پول بود.
همین که فروش زمین در نشریات استان و تهران آگهی شد سریع ثبت نام انجام و با پرداخت سپرده مقرر شد پس از ده روز از تاریخ نشر در نشریات پاکت ها باز و برنده اعلام شود.
روز ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۰ عازم دبی شدم و با دستور عبدالقادر فقیهی جلسه هیأت امنا در روز ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۰ در تالار بیمه تشکیل شد.
رئیس جلسه با ابراز خشنودی از حل شدن موضوع زمین گفت: حل مشکل زمین تقریبا غیرقابل باور شده بود. وی در بخشی دیگر از سخنان خود خاطرنشان کرد:
بعضی از اعضا در رابطه با وضعیت آموزشی سوال می کنند. این در جای خود لازم است ولی این را باید گفت که هیأت امنا برای تامین منابع مالی ساخت و ساز بوجود آمده است. حالا اگر خود رئیس دانشگاه نیاید کدام یک از ما پول تهیه می کنیم.
عبداله نظری از اهداکنندگان اصلی زمین حل مشکل زمین را بسیار مهم ارزیابی کرد و گفت:
من خودم می دانم چه سنگ بزرگی از جلو برنامه های دانشگاه برداشته شده است.
عنایت اله نامور و خالد عابدی که نسبت به سایر اعضا جز افراد کم در آمد بودند هر کدام مبلغی برای تامین بهای زمین تقبل کردند.
عایشه فقیهی پور خبر داد تعدادی از بانوان قلک های خود را شکسته اند و موجودی آن را که معادل دو میلیون و ششصد هزار تومان شده است برای تامین بهای زمین می پردازند البته موقع پرداخت به چهارمیلیون تومان افزایش یافت.
نهایتا در این سفر ۶۰ میلیون تومان اهدا شد و راقم ۲۹ خرداد از فرودگاه لار به ایران برگشت و با تامین بقیه پول به شیراز رفت تا در بازگشایی درخواست ها شرکت کند.
پاکت ها در حضور مهندس سید محمدرضا دیهیمی گشوده شد و دانشگاه آزاد تنها متقاضی بود. فردای آن روز کل پول به حساب اداره کل که به تازگی به راه و شهرسازی تغییر یافته بود نقدا واریز شد و سند رسمی به شماره ۳۱/۶۷/۹۰ مورخ ۲۲/۰۴/۹۰ گرفته شد.
خرید نقدی زمین از آن لحاظ بود که احتمال می دادم خرید قسطی پس از مدتی حرف و حدیث بوجود آورد. روز بعد با هماهنگی عبدالحمید کمال، رئیس شعبه بانک ملی استان فارس را ملاقات و وی با مشاهده مدارک خواستار تعهد چند نفر از اشخاص حقیقی شد تا وام دو میلیارد تومانی با ۱۸ ماه تنفس و بازگشت پنج ساله در چهار تقسیم بندی پانصد میلیون تومانی و بسته به پیشرفت کار را تامین شود و با در دست داشتن سند رسمی زمین و اطلاعات بانکی برگشتم اوز و در دو جلسه با هیأت اجرایی و امناء به تاریخ ۲۷ تیر و ۴ مرداد ۹۰ موضوع را مطرح کردم.
در خصوص گرفتن وام عبدالحمید کمال گفت:
بعد از ۱۸ ماه تنفس که اقساط توسط بانک گرفته نمی شود اما در سه سال و شش ماه بعد در قبال دریافت دو میلیارد تومان بایستی تا پایان پنج سال شش میلیارد و چهارصد میلیون برگشت داده شود که می شد تقریبا هر ماه ۶۵ میلیون تومان و البته علاوه بر سند زمین، اشخاص حقیقی بایستی ضمانت چک بدهند. هیچ کدام از اعضا موافق گرفتن وام نبودند و به ویژه محمدصدیق پیرزاد گفت: در مسئولیت رئیس هیأت امنا و یا شخص حقیقی حاضر به داده تضمین و تعهدی نیستم. احمد صمدانی علاوه بر تایید سخنان پیرزاد گفت:
دلیلی ندارد وام گرفته شود این همه آثار خیر از جمله دانشگاه پیام نور در اوز ایجاد و ساخته شده است، کدام یک از تسهیلات بانکی استفاده کرده اند.
متعاقبا بهرام رفیعی خزانه دار هیأت امنا با خواندن شعری چون همسفر عشق شوی مرد خطر باش، گفت:
کار را با همه سختی ها شروع کردیم و سند برای زمین گرفته شد در حالی که هیچ یک از سازمان های موجود اوز دارای سند رسمی برای زمین خود نیستند. بنابراین دانشگاه آزاد که برای مردم شهر و منطقه است انتظار است نیکوکاران کمک کنند.
خوبی جلسات در آن بود که اکثر اعضا با وجود فاصله کم بین برگزاری هر جلسه حضور پیدا می کردند و همین به گردانندگان دانشگاه دلگرمی و قوت قلب می داد.
خوشبختانه دانشگاه خود دارای درآمد بود و از موجودی هیأت امنا مبلغی بابت حق الزحمه کارکنان و استادان حق التدریس و یا آبونمان های برق، آب و تلفن پرداخت نمی شد.
با دریافت شهریه از دانشجویان خرید زمین از منابع مالی خود دانشگاه تامین و هدیه نیکوکاران صرف فعالیت عمرانی شد.
اما از رویدادهای مهم دیگر در این سال سفر رئیس جمهوری وقت دکتر محمود احمدی نژاد و در روز ۲۵ مرداد به اوز بود. این سفر در حالی صورت می گرفت که بعضا، موافق آمدن رئیس جمهور به اوز نبودند یکی از این ها علی محمد امیری، معاون استاندار و فرماندار وقت فرمانداری ویژه لارستان، بود (البته بر اساس صحبت هایی که بعضا بازگو می کردند) و خود رئیس جمهور از بین گزینه های مختلف اوز را انتخاب کرده بود.
حضور رئیس جمهور در اوز برای بهره برداری از واحدهای ساخته شده با عنوان مسکن مهر صورت می گرفت که اوز در روزی تاریخی جمع زیادی از مقامات وی را همراهی می کردند.
رئیس جمهور در سخنان خود مطالب پرمحتوایی را بیان کرد. او از وجود منابع غنی در دل کوه و خاک و آب های ایران خبر داد که می تواند علاوه بر اشتغال زایی ملت را صاحب درآمد سرانه زیادی کند.
احمدی نژاد در سخنانش وارد طرح مباحث احساسی نشد.
او که متاثر از سرود زیبای کودکان و بانوان شعاردهنده برای ارتقای بخش اوز قرار گرفته بود گفت در صورتی که جمعیت اوز در سرشماری نفوس و مسکن آینده به ۳۵ هزار نفر رسید حتما اوز شهرستان می شود و با امیدواری افزود:
در دور بعدی سفر هیأت دولت به مرکز شهرستان اوز خواهد آمد که متاسفانه در زمان باقی مانده دوران رئیس جمهوری وعده اش محقق نشد.
لینک کوتاه:
خاطرات قشنگی نوشته میشود اکثر مردم متوجه ودرجریان هستند دانشگاه ازاد با زحمت زیاد ساخته شدجایی در نامبردن از هوشنگ مرادی نویسنده کتاب مجید نوشته شده حوزه عملیه حتما منظور حوزه علمیه بوده، درستش کنید