برگی از تاریخ شکل گیری دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اوز قسمت چهل و پنجم
.
عبدالعزیز خضری: هوای دلنشین بهاری نوروز ۱۳۹۶ اکثریت قریب به اتفاق همشهریان زادگاه نشین را در شهر ماندگار و همشهریان زیادی از نقاط مختلف نیز به اوز آمده بودند. برپایی همایش روز بخش اوز در بوستان نوروز فرصت ایده آلی بود برای رفت و آمدها، دید و بازدیدها و مهم ترملاقات با یکدیگر که چه بسا بعد از چندین سال اتفاق می افتاد.
در آخرین روز مراسم بزرگداشت روز بخش اوز، از نشریه دیگری از اوز و با عنوان فصل نامه « با پیام دانش اوز» در جایگاه مراسم با اجرای دکتر خسرو محمودیان چهره رادیو و تلویزیون و با صدای طنین اندازش رونمایی شد.
اضافه شدن اولین مجله در تاریخ اوز به خانواده مطبوعات، برگ زرینی است که در کنار نشریات عصر و پیام متولد شد. و شماره نخستین با کمک پنج میلیون تومانی عبدالقادر فقیهی چاپ و توزیع شد.
در آئین رونمایی جمع زیادی از همشهریان شهرهای مختلف و با کمک طیبه نامی، عضو شورای اسلامی و رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی، که مدیریت جشنواره روز بخش اوز را به عهده داشت حضور پیدا کردند
و از دکتر محمودیان مجری معروف صدا و سیمای فارس بایستی قدردانی کرد که معرفی مجله را در آئین به عهده گرفت زیرا مجریان معروف در آن زمان (سال ۹۶ ) برای اجرای کوتاه حداقل پانصد هزار تومان دستمزد می گرفتند که آن را به عنوان کمک اولین به مجله بخش اوز هدیه داد.
بهرام رفیعی خزانه دار هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی اوز در راستای حضور مهرداد خدیر سردبیرامید جوان ورضا غبیشاوی از اعضای تحریریه سایت عصرایران در اوز و طی مطلبی با عنوان آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست/ هر کجا هست خدایا به سلامت دارش. مطلبی نوشت که در اولین شماره فصل نامه با پیام دانش اوز درج شد و خوانندگان در صورت تمایل می توانند آن را با تیتر بالا و در تاریخ ۱۷/۰۱/۹۶ در پایگاه خبری پیام دانش دنبال کنند. به لحاظ محتوای جالب مطلب، بخشی از آن آورده شده است:
« با وجودی که خدیر سیاسی نبود و فرهنگی بود اما به تعبیر و به قول تعبیر عوام هر سیاستی بی پدر و مادر نبست و سیاستی که از دل خلقی و پایین بجوشد و قدرت متکثر نماید بنابراین، دعوت ازسیاسیون باعث افتخار دانشگاه و شهر اوز خواهد بود. ودرادامه می افزاید: قبل از ان دانشگاه آزاد از شخصیت های متفاوتی دعوت کرده بود هر چند استقبال و همراه با شلوغی بوده ولی بازتاب آن کمتر ازسفرمهرداد خدیر بوده است.
در تاریخ ۰۹/۱۰/۱۳۹۵ سفر کرده عزیزی به همراه همکار مهربانش به دیار نازنین خود داشتیم .
اگر به دو صفحه آیین هفته نشریه امید جوان توجه کنیم یکی از کلمات کلیدی آن فرهنگ بود.
از طرفی بر خلاف عرف معمول آن نشریه ستایش فرهنگی به جای روایت سیاسی رقم خورد و به قول سردبیر آن چون اکثریت میزبانان از خوانندگان امید جوان بودند و سفری نیز بی نهایت عزیز بود سوغاتی بود که تقدیم مردم اوز شد.
دعوتی که قبل از ۱۶ آذر هم درخواست شده بود اما مقبول واقع نشد، چون مهرداد خدیر مهر روزنامه نگاری بیشتردردل داشت تا سیاست و پاسخی که می داد به قول خودش در چارچوب فعالیت غالب روزنامه نگاری بود نه چون صاحبان مناصب و فعالان سیاست توام با سیاست البته هر چند سیاست هم در جای خود می تواند شیرین باشد و نه آن چنان که عوام می پندارند بی پدر و مادر هم نیست.
مهرداد دو صفحه بر مهربانی و فرهنگ مردم اوز مهر گذاشت، بازتاب داد تا هر کجای ایران که دکههای نشریاتی دایر است و به قول شاعر از یک سو خلیج فارس و از سویی دیگر دریای خزر و به قولی دیگراز ابتدای خلیج فارس فارس بی نهایت پاک تا آن جا که تیر آرش افتاد، اوز معرفی شد و این بهترین سوغاتی بود که مهرداد با هم مهربانی هایش نصیب اوز نمود و بی اغراق و بدون تعارف سپاسگزاریم.
نگارنده آیین هفته امید جوان از فرهنگ اوز گفتند مردم اوز فراتر از آنچه که تصور میکنی اهل فرهنگ هستند. اگر فرهنگ را یک نوع نگرش بدانیم یا مجموعه ای از کنش و واکنشها که سیاست و اقتصاد هم در دل خود دارد و این فرهنگ هم در طول تاریخ یک جامعه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود لذا ما چگونه فرهنگی داشته ایم که در نظر خدیر فراتر از تصور است.
یکی نگاه متفاوت ایشان به مسایل است. انگار سخن از زبان ما میگفت و یک سینه حرف که اندر دهان ها موج میزد فوران می کرد از زبان او.
آری اکثریت ایرانیها مسلمانانی هستند که مانند مسلمانان ملل دیگر زندگی نمی کنند و نمیاندیشند.
گردش گری تنها موزه و سازه نیست و وجود آدم ها و مناسبات رفتاری متفاوت آن در نوع حجاب که هم سنتی و هم مدرن میباشد.
سنتی از آن جهت که بدن را میپوشاند و مدرن از آن جهت که گهگاه در پوشش آن جذابیتها و برجستگیهایی نمایان است که در پوشش متعارف غربی آن نیست.
اوز شهری است که طبیعت بسیار تنگ و نشانی از سرسبزی و آب به چشم نمیخورد اما نبض زندگی بسیار می تپد و دانش فرهنگی و درک سیاسی بسیار بالاست. با وجود داشتن مذهب متفاوت از مذهب رسمی کشور آن قدر اهل تعامل و گفتگو هستند که بر تفکر همدیگر تاثیر میگذارند در طول تاریخ آن علایق فرهنگی و سرزمینی بر تعصب ها و تفاوت های مذهبی چربیده و در وهله اول به ایرانی بودن خود میبالند و در نوبتهای خیلی آخر تلنگری به ذهن میخورد که مسلمان و مثلا سنی شافعی مذهب هستند .
سردبیر هفته نامه امید جوان در این سفر کوتاه همه اینها را برایمان ملموس نمود و تحلیل کرد و به ما یادآوری نمود که لارستان به ویژه بخش اوز میتواند به عنوان قطب گردشگری در کشور درآید و اگر نقبی به تاریخ هم بزنیم، هر چند جنگهای متعددی بر سر حکمرانی لارستان بوده است و از حکمرانی فتحعلی خان بیگلربیگی حاکم لارستان تا استقلال و تجزیه اوز از لار به همت و تلاش ملاعبدالرحمان پسر حاج شعیب ملقب به مصباح الدیوان به واسطه نفوذ خود در دستگاه صدارت آن زمان در سال ۱۳۲۶ ه.ق و تا قتل ۸۰ نفر از خوانین در لار و تا واقعه کشته شدن فریدی و بسیاری افراد دیگردرسال ۱۳۲۸ که جنبه سیاسی و اقتصادی داشته و بیشتر با طرح و نقشه سپهبد رزم آرا بوده است و چند وقایع دیگر شاید رنگ تعصبات مذهبی در آن کمی دیده میشده است اما انگ و ریشه مذهبی ابداً نداشته است حتی فتحعلی خان بیگلربیگی گراشی حاکم لارستان چون اکثر رعایا در قلمرو او تسنن بودند به پاس مذهب اجازه نمی داد کسی بد گویی کند و چنان چه مشاهده میشد شدیداً تنبیه و مباحثه مذهبی هم میکرد و به اکابر ائمه و علمای سنی احترام میگذاشت.
به هر حال بهترین تحلیل با قلم شیوای سردبیر امید جوان از اوز داشتیم اما همه تحلیل نبود و این طبیعی است که با مجال اندک کمال تحلیل نخواهیم داشت ایشان توانسته بود بهترین تحلیل و کاملترین آن از زاویه آن چه دیده و شنیده ارائه نماید و اگرازتاریخ دلگشای اوز و واقعه سیاسی لار و شخصیت هایی دیگراوزازچهرههای مطرح فرهنگی و اقتصادی و خیرین بنام منطقه و از اماکن زبانزد و فرهنگی و بهداشتی واقتصادی اوز به نظر ایشان رسیده بود قطعاً تحلیل ایشان گسترده تر می شد و این اندک افراد واماکن که به نظر ایشان رسیده بود، مشت نمونه خروار می باشد که ما هستیم و زنده به آنیم که آرام نگیریم و چراغ دل ما زیکدیگر روشن است و چون رشته های شمع به هم پیوسته ایم.»
بهرام رفیعی مرد اهل شعر و ادب با آوردن شعری از صا ئب تبریزی به مطلب خود این گونه پایان می دهد
روشن شود چراغ دل ما ز یکدیگر چون رشته های شمع به هم زنده ایم ما
و درباره مجله یا فصل نامه با پیام دانش اوز به عنوان اولین مجله بخش اوز، احمد خضری، دبیر هیأت امنا دانشگاه مطلبی در همین نشریه با عنوان از میرزا صالح تا میرزا عبدالعزیز به تاریخ ۲۱/۰۱/۹۶ مطلبی را به رشته تحریر درآورد.
با کمک مهندس رامین میرحاصلی از دانش آموختگان رشته عمران دانشگاه آزاد اسلامی اوز دیداری
به اتفاق شیخ عبدالقادر فقیهی با دکتر حمزه ساروئی، دبیر هیأت امنا و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان فارس، در شیراز ترتیب یافت که محمدصدیق پیرزاد، مهندس مسعود کراماتی(رئیس و نائب رئیس هیأت امنا دانشگاه)، عبدالغفار خضری و مسعود فریدی(شهروندان ساکن شیراز)، قدریه کمالی و سهیلا کرامتی(همسران نگارنده و مهندس کراماتی)، ناصر خضری، رامین میرحاصلی و نگارنده نیز حضور داشتند. در این ملاقات یک ساعته که ناهار را دعوت میزبان بودیم در خصوص راه های رشد و توسعه مرکز اوز صحبت شد.
همچنین به منظور بهره برداری از چگونگی فعالیت های دانشگاه آزاد اسلامی استان هرمزگان با کمک فاطمه کمال نژاد شاغل دانشگاه آزاد بندرعباس و میزبانی دکتر محمد امین صباغی زاده رئیس اتاق بازرگانی به اتفاق محمدصدیق پیرزاد، آجی مزرعی، احمد خضری، احمد صمدانی و نویسنده متن در تاریخ ۲۷/۰۱/۹۶ به بندرعباس عزیمت و با دکتر محمدمهدی باقری دبیر هیأت امنا و رییس دانشگاه آزاد اسلامی استان هرمزگان دیدار و گفتگو کردیم.
در این سفر بیشتر دنبال راهی بودیم تا چنان چه میسر باشد دانشگاه آزاد اسلامی استان هرمزگان مرکز اوز را پوشش رشته ای بدهد
و رئیس واحد هرمزگان که جوانی پرکار و علاقمند به همکاری به نظر می رسید قول هایی داد ولی مغایرت های استانی وی را در تصمیم گیری مردد کرده بود ولی گفت در صورت گرفتن مجوز از تهران پشتیبانی خواهد کرد.
بعد از آن و پس از صرف ناهار در رستوران هتل هما و به دعوت دکترصباغی زاده، مرکز هرمزگان را ترک و با خودرو آجی مزرعی به اوز بازگشتیم و در مسیر مزرعی همراهان را به صرف کباب دردو راهی بستک و لار در کباب خانه ای دعوت و همراهان را ساعت ۲۱ که آغازش ۵ صبح بود به زادگاه بازگرداند.
نگارنده قصد عزیمت به دبی را داشت. برای بررسی چگونگی اتمام طبقه ۲ ساختمان و دعوتی که از دکتر سیما فردوسی استاد دانشگاه شهید بهشتی صورت گرفته و قرار بود، اردیبهشت ماه به اوز و دانشگاه بیاید، جلسه ای با همکاران بر پاشد.
دعوت از دکتر سیما فردوسی، چهره ای معروف دانشگاه و تلویزیون بدون هیچ واسطه ای به عمل آمده بود.
بعد از دکتر سید محمود انوشه، روانشناس ایرانگرد معروف که در فروردین ماه ۱۳۹۵ به اوز آمد دکتر فردوسی دومین چهره برجسته روان شناسی محسوب می شد که به اوز و دانشگاه آزاد اسلامی می آمد. طبقه دوم ساختمان روز به روز به پایان کار خود می رسید. دکتر حمید میرزاده در حالی که با تصمیم هیأت امنا و دکتر علی ولایتی رییس هیات، تاریخ ۰۳/۰۲/۹۶ جایش را به دکتر علی محمد نوریان در دانشگاه آزاد اسلامی مرکزی داد این دانشگاه بزرگ سومین رییس خود را بعد از ریاست طولانی مدت و ۲۹ ساله دکتر عبدالله جاسبی تجربه می کرد.
لینک کوتاه:
درود استاد خضری دوست ارزشی ونازنینم بسیار خوشحال شدم که بعد از سالها از من یادشده است من همیشه بدوستانم میگم هیچ چیز بهتر از قدرشناسی و نمک شناسی ارزشمندتر نیست خیلی حالم خوب کردید مخصوصا که تصویرم را در خاطرات خودتان آوردید البته من کاری نکردم ولی همین لطف و یادآوری بسیار ارزشمند است خیلی دوست دارم چنانچه یکروز خاطرات بصورت کاغذی چاپ بشود یکنسخه از آنرا داشته باشم درود برشما
آقای خضری که درباره همه چیز مینویسید بجز بی آبی که هرسال دامنگیر مردم شهر شده ومیشود قبلا میگفتند لار بودجه نمیدهد حالا که فرمانداری هستیم پس چرا فکری برای رفع بی آبی چندین وچندین ساله اوزکه هیچیک از شهرهای لار و گراش و خنج از این بابت هیچ مشکلی ندارندنمیشود