برگی از تاریخ شکل گیری دانشگاه آزاد اسلامی قسمت چهل و هفتم
.
عبدالعزیز خضری: در گردهم آیی دو روزه با حضور دکتر سیما فردوسی، روان شناس بالینی که جمعا ۳۲۰ نفر شرکت کرده بودند.
شیخ اسماعیل فقیهی، فرید رحمان پور، فاطمه قاسمی، عبداله امینی، اسماعیل احمدی، عبدالوهاب کریمی، ساحل مبصر، محمدسعید رضایی، بلقیس کامیاب(مدیران فروشگاه آفرینش و فرید، مدرس و دانشجویان دانشگاه) با همکاران و به مسئولیت پروانه پدرام همکاری داشتند و برداشت خوبی در افکار عمومی و بازتاب خوبی در پایگاه های خبری عصر اوز و به ویژه اوز امروز با عنوان «زن و شوهر اگر بتوانند با تفاوت ها به توافق برسند، می توانند خوشبخت شوند» از خود بر جا گذاشت.
بانویی از این شرکت کنندگان به نام رابعه رهنوردان نیز اقدام به گزینش بیشتر سخنان این استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران کرده بود تا همایش با عنوان «استحکام بنیان خانواده و تربیت فرزندان» بتواند اثر ماندگار از خود بر جای بگذارد.
در همین احوال، همکارم مهندس محسن مهرآوران خبر از ارتقای نمایندگی فرهنگ و به نقل از فروغ هاشمی، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز داد و پیگیری جدی دکتر بهزاد مریدی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، و دکتر جمشید جعفرپور، نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی، را عامل این توسعه اداری عنوان کرد.
روزی دو دانشجوی دانشکده بهداشت اوز به اسامی فرشته بهشتی و محمد جناحی که از طرف دکتر محمدرضا عرفانی، رئیس دانشکده بهداشت، با هدف ابراز خشنودی خود از برگزاری همایش های متعدد و با حضور استادان برجسته کشوری به دانشگاه آمده در نشستی با نگارنده اظهار کردند:
برای ما دانشجویان غیربومی کمتر قابل تصور بود در اوز روزی شاهد حضور چهره های مطرحی چون دکتر محمود انوشه و دکترسیما فردوسی باشیم.
در ادامه فعالیت های پژوهشی و ورزشی، دومین دوره مسابقه ساخت پل با خرپای ماکارونی در شاخه های سنگین، راندمان و معماری پل و شرکت دانشگاه های آزاد اسلامی خنج، اوز و پیام نور و افراد آزاد به سرپرستی مهندس محسن مهرآوران بر پا شد
و علاوه بر آن که به کلیه شرکت کنندگان و تماشاگران یک لیوان نفیس منقش به آرم دانشگاه هدیه داده شد به برندگان سه شاخه بیش از دو میلیون تومان جایزه نقدی همراه با لوح داده شد. در این مسابقه مقاومت دست ساخته ها با دستگاه کدسنج اندازه گیری شدند.
تیم فوتسال دانشجویان دختر دانشگاه و به سرپرستی و مربی گری بی بی فاطمه هاشمی با عنوان تیم مرحوم فریبا هاشمی (دانشجویی که برای دریافت مدرک کارشناسی خود دچار سانحه و فوت شده بود ) در رقابت های چهارجانبه مرحوم مهناز قائدی در روستای گلار بین چهار تیم قهرمان شدند و این دانشجویان (فاطمه بذرافشان، سعیده حاجی پور، جهان بذرافشان، مینا انصاری، سیده ثنا علوی، سیده فاطمه علوی و نسیم بذرافشان) در تیم خود خوش درخشیدند. آن چه برای دانشگاه دارای اهمیت بوده و لازم می بیند آن را ماندگار سازد
هدیه دو میلیون تومانی مادر مرحوم فریبا هاشمی بود که توسط بی بی فاطمه هاشمی هاشمی مدرس رشته ورزش، دوجفت میز تنیس روی میز خریداری و در تالار حافظ (خیریه شیخ محمدرفیع فقیهی) و به همراه قابی از تصویر مرحوم قرار داده شد.
با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا، زنان از موقعیت خوبی در گرفتن اعتماد مردمی برخوردار به طوری که در شهرهای اوز، بنارویه و لامرد زنان به عنوان نفر اول برگزیده شدند و در گراش، لاروشرفویه نیزدرنتیجه انتخابات شورای اسلامی نام زنان از صندوق آرا بیرون آمد و اما اعضای شورای اسلامی اوز متشکل از فریبا صالحی، دکتر مهران عسکری، مهندس جعفر راستگو، مهندس فرهاد رحمن زاده و محمود محبی برای دور پنجم برگزیده شدند.
به گزارش محمدحسین آتش فراز، بخشدار وقت، مردم در انتخابات ریاست جمهوری به ترتیب۱۴۶۸۶ نفر (بخش) و ۶۴۱ نفر (شهر) برای انتخاب رئیس جمهور و ۱۴۴۴۱ نفر (بخش) و ۶۳۶۸ نفر(شهر) در شورای اسلامی رای انداخته بودند. لیلا بهزادی، بدریه جوکاری
و فریبا صالحی در شهرهای لامرد، بنارویه و اوز از خانم هایی بودند که رای اول را آوردند و از میان آنان بدریه جوکاری که از چهره های شاخص علوم ارتباطات محسوب می شود و همچنان ارتباط خود را با رسانه های مختلف از جمله رسانه دانشگاه آزاد اسلامی اوز برقرار نگه داشته است،
نفر اول شورای اسلامی شهر بنارویه در گفتگویی با پیام دانش اظهار کرده بود اهمیت بالای ارتباطات در دنیای امروز بر هیچ کس پوشیده نیست و افزود بود در واقع داشتن ارتباطات خوب می تواند به مثابه قدرت برتر برای هر فرد یا سازمان باشد.
تا جایی که از جوکاری اطلاع دارم بانویی با سواد، اجتماعی، فرهنگی و توانا به نظر می آید و راقم حداقل این انتظار را داشت در شهر بنارویه ونیازمند به عوامل انسانی کارآمد نقش اجرایی وی را پررنگ تر ببیند.
خرداد ماه هر سال یادآور ارتحال امام خمینی(ره) بود که این مناسبت در جاهای مختلف از جمله مسجد اهل بیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا یکی از مساجد شهر گرامی داشته شد و اما باز از اقدامات سازنده کتابخانه بانو، کودک و نوجوان عصر اوز دعوت از یک نویسنده دیگر به نام محبوبه نجف خانی، مترجم و عضو شورای کتاب و کودک بود که با دعوت از وی، در یکی از جلسات هم اندیشی کارکنان در دانشگاه آزاد نیز شرکت کرد.
وی در گزیده ای از سخنانش اظهار کرد تاکنون ۱۷۵ جلد کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده است و افزود: ملل پیشرفته روی بچه ها سرمایه گذاری می کنند و از انحصارطلبی بر روی فرزندان خردسال اکراه دارند.
حضور چنین کارشناسانی بر دیدگاه مخاطبان تاثیر شایان می گذاشت و بدیهی است که دانشگاه از نیکوکاران انتظار دارد همان گونه که تاکنون دستگیری کرده اند، بر آن استمرار ببخشند چرا که هر چه توانایی تجزیه و تحلیل در سایه آموزش و علم ارتباطات افراد جامعه بالا و بالاتر رود، به نحو موثر ازتخصیص منابع مالی برای مقابله باحجم معضلات ایمنی خواهدکاست و سبب می شود اعتبارات ملی و مردمی به سمت سازندگی و رفاه سوق پیدا کند.
محمدعلی سلمان پور فرهنگی و از چهره های سال های دور رسانه در اوز بدرود حیات گفت. نگارنده علاوه بر نگهداشتن حرمت اهل قلم و رسانه اذعان دارد که در هیچ دوره ای از جمله سال های پیش از انقلاب اسلامی، نفعی برای آنان در بر نداشته بلکه بیشتر از آن با هزینه مالی، دردسر، فشار روحی و روانی نیز همراه بوده و اکنون نیز هست.
هیات مشورتی روزنامه اطلاعات در اوز سال ۱۳۵۳ وزمان نمایندگی نویسنده مطلب نشریات اطلاعات دراوز
بدین لحاظ فقدان مرحوم را به خاطر روزنامه داری و به عبارتی نمایندگی مطبوعات کشور و در کنار کسانی چون محمد محمودی، مرحوم محمدامین رفعت، عنایت اله فانی، عبدالرزاق فاضلی و نویسنده متن ارج می گذارد.
نقل خاطره ای از مسئولیتش به عنوان نماینده مطبوعات که برایش چقدر دردسر بوجود آورد باز نقل می کنم:
مرحوم سلمان پور یک معلم و در شرایط سخت نمایندگی مطبوعات (اطلاعات و کیهان) را در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰(پیش از انقلاب اسلامی)در اوز عهده دار بود. نشریاتی که نفعی برای وی وخبرنگاران دربرنداشت بلکه از سوی خود هزینه مالی نیز می کردند و بعضا دچار چالش، دردسر و فشار روحی و روانی هم می شدند ولی با درنظر گرفتن فواید ارتباطات و نقش رسانه در روشنگری و مقابله با استبداد و یک سو نگری، خدمتی اگر همطراز شغل معلمی نداشتند کمتر از آن نبود ولی از آن جایی که هر دانشی از معلم حاصل می شود و جامعه مطبوعاتی هم دانش آموختگان جامعه معلمان هستند، بنابراین مقام والای معلم درجای خود محفوظ است، با این حال افراد رسانه هنوز و دراین زمانه در ردیف اقشارآسیب پذیر قراردارند، امید است حداقل انجمن های مردم نهاد و فعالان اجتماعی قدرشناس این حرفه و عناصر آن باشند تا بتوانند چراغ رسانه را در پهنای منافع عمومی روشن نگهدارند و باعث نشود، خدای نخواسته بعضی از متصدیان رسانه، این حرفه مقدس، را رها یا برای بقای خود و رسانه، رویه ای خلاف اخلاق روز نگاری اتخاذ کنند که اثر چراغ کم سو و رسانه اعم از مجازی و کاغذی به سمت زرد بودن گرایش پیداکند.برمی گردم به دهه های ۴۰و۵۰ ه.ش:
آن زمان وسیله ارتباطی بین شهرها و خارج از کشور نامه نگاری(خط) و تلگرام(تلگراف) بود و روسای پست و تلگرام در ردیف معدود روسای پرقدرت و با نفوذ هر شهر از جمله اوز قرار داشت، روزی مرحوم محمد علی سلمان پور برای جویاشدن و دریافت احتمالی بسته ای، به پست سر می زند بر حسب اتفاق رییس وقت پست(مرحوم حسن راشدی) را در حال تکه تکه کردن ران گوشتی روی میزمشاهده می کند پس از احوالپرسی و نبودن بسته ای، خداحافظی و واقعه را تبدیل به یک مورد خبری با عنوان «رییس پست در حال قصابی گری بود»کرده و در آن دوران کم خبری، برای روزنامه اطلاعات می فرستد.
روزنامه اطلاعات هم این خبر را تبدیل به خبری طنزگونه و جذاب کرده و با آب و تاب به چاپ می رساند، این خبر در اوز به سرعت نقل محافل شده و با خشنودی حتی از سوی حسن راشدی استقبال، اما چند روز بعد خبر به فاجعه تبدیل می شود چون به مذاق دیگر مسئولان و جمعی از افراد با نفوذ وقت خوش نمی آید و کار فرستنده خبر را تمسخر توهین به رییس پست پنداشته و از راشدی خواسته می شود از خبرنگار به دستگاه قضا شکایت کند.
رییس پست که بدوا از خبر استقبال کرده بود با تحریک دیگران عزم را جزم می کند تا خبرنگار را به محکمه بکشاند.
قضیه خیلی جدی و مرحوم محمدعلی سلمان پور که با همراه خود (احمدخضری) رفاقت شغلی و همکاری مطبوعاتی داشته به چاره جویی می افتد، نهایتا با وساطت جمعی خیرخواه و دوستی مرحوم محمدرضا سلمان پور(برادرمحمدعلی) با مرحوم حسن راشدی، موضوع با عذرخواهی ختم به خیر می شود.
لینک کوتاه:
شیرین وخواندنی مخصوصا درباره شادروان سلمانپور که باعث خشنودی بستکانش گردید البته بعضیها میگویند هرچیزی را نباید نوشت ولی من عقیده دارم باید نوشته شود ودرتاریخ اوز باقی بماند