فضای نقد را چنان عادی کنیم که به کسی برنخورد به قلم امیررضا رضایی
سلام علیکم…
روزتان به خیر و نیک باد..
حیفم آمد در این اول صبح زیبای خداوندی یادی نکنم از اندیشه مبارک استاد ارجمندم که عمری تلاشگر این دیار بوده اند.جناب حاج عبدالعزیز خضری.
یه روزی قرار گذاشتیم به همدیگر کمک کنیم که فضای نقد و بررسی چنان عادی گردد که به کسی بر نخورد.
یه روزی توی دانشگاه و در مراسم روز دولت ، از جناب فرماندار خواستید که فضای مطبوعات را دریابند..یعنی آزادی بیشتر ایجاد شود…( من آن روز لذت بزرگی بردم از این درخواست جنابعالی)
و یه روز دیگر گلایه داشتید که چرا نویسندگان قدیمی دیگر دست به قلم نمی برند؟
آن روز زیاد درک نکردم در چرایی این مطلب…ولی دارم به عینه به درک آن می رسم… وقتی ۲روز پیش درخواست شما از مقامات را در جهت آزادی بیان در رسانه، در قالب (خفقان فضای نقد در رسانه) به تحریر در آوردم تا مسوول هم بداند که باید نگاه بسته نقد و تحلیل در مطبوعات باز شود و این مطالبه مردمی از طیفهای دیگر فکریست…که باید در آستانه انتخابات جدی گرفته شود.
و این مقاله و درخواست و این جراحی به نفع رسانه بوده است نه تخریب رسانه….
متاسفانه عده ای سفره پهن کن تقدیرات که یادآور وزیر تکبیرهای مکرر در زیر منبر نماز جمعه ها، در اذهان تداعی می کند، بر من تاختند که : وا اسفاااا…. و واویلااااااا که بر رسانه های تلاشگر شهر می تازی؟
نمک شناسی کو؟
قدرشناسی کو؟
جناب آقای خضری بزرگوار:
انگشت بنده به سمت محتوای نقد و بررسی مرده، در رسانه بود نه در باقی موضوعات رسانه….
ای کاش یکی و فقط یکی حرف بنده را می فهمید که با نوشتار (خفقان در رسانه…) مسوول دولتی را موظف به همکاری در باز شدن این خفقان کرده بودم…. اما گویا برداشت سطحی و احساسی همچنان باید در جامعه باب شود…
و امروز از رسانه این شهر ناامیدم…
چون درست در زمان انتخابات است که می شد این مطالبه را چنان درخواست کرد که محدودیت در آینده لوث شود..
اما متاسفانه شما بزرگوار با پس زدن یک به یک نوشتارها ، همکاری نکردید…
آقای احمدی هم همکاری نکرد..
آقای مربوطی هم همکاری نکرد..
ولی این را بدانید بزرگوار، که یکی بود که به تنهایی تلاش کرد که فضا باز شود ولی بی پشتوانه ماند…
اینست فاصله بسیار مطالبه گری که باید رسانه نخست باب آن را باز کند، به جامعه تزریق کند و به تدریج به گفتمان عادی تبدیل شود…
نفرمایید که شرایط جامعه را نمی دانم…
نفرمایید که محدودیت نمی شناسم…
نفرمایید که قبلا امتحان شده…
نفرمایید که این صدا بی فایدست…
بنده همه این مسائل می دانم…
(خفقان نقد در فضای رسانه) می توانست ابزار محکم و سند گویایی از مطالبات در دست مطبوعات باشد تا بر روی میز هر مسوولی که بستن فضا را خواسته است، ارائه شود که این مهم: مطالبه مردمیست در آستانه انتخابات، ای فلان مسووووول
ولی متاسفانه…
لینک کوتاه:
اقای رضایی سلام تعجب میکنم از دوگانگی حرفتون . از یه طرف دم از ازادی بیان میزنی از طرفی توی مطالبتون خیلی مودبانه به خیلی ها القاب بد میدهی . خیلی مودبانه کسانی که از قلم وانفسا وافریادا وا اسفا واویلای شما ارام انتقاد میکنند به باد استهزا و مسخره و متلک میگیرید . در بیانی با ژست حق به جانب با الفاظ مردم سالاری و دفاع از حق و حقوق دیگران جوری قلم میزنید که انگار بقیه جیره خور این و اون هستند .نه به لحاظ شرعی نه به لحاظ انسانی شما این اجازه را ندارید که با قاطعیت… ادامه »
عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار که همیشه با این شما را صدا زده و نیز در ارتباطات خصوصی که با همدیگر داریم در وات ساپ تبادل نظر می کنیم..و اطمینان و اعتماد و بیان مطالب درخصوصی بی شک حاصل همان صفاتیست که عرَض کردم…اما نمی دانستم که یک پیام خصوصی خیلی زود تبدیل به لینک عمومی توسط شما می شود…چگونه باید توجیه شود این کار و عمل شما با سوابقی که دارید؟ َضمن اینکه بنده مطالب انتشاری را به طور مکرر به محضر خانم رحمن پور از اعضای محترم سایت شما، می فرستم و قبل از آن نیز… ادامه »
به محضر کاربر محترمدر کامنت ( منصف) اگر به واقع ( منصف ) هستید و شجاع : حداقل اسم و نامی کامل می نوشتید که خدمت شما رسیده تا خیلی راحت و مستقیم و بدون محکوم کردن، دیدگاه بنده را می شنیدید. جناب آقا و یا خانم ( منصف) : بنده مدعی سواد رسانه ای داشتن نیستم…آیا حق ندارم بعنوان یک شهروند ایرانی که قانون برایش نوشته اند، مدعی اجرای قانون باشم… شما که بنده را و نوشتار بنده را تاختید.. آیا از قانون و ماده ۲۵ الی ۲۸قانون اساسی اطلاعی دارید؟ آیا در کامنت بنده متوجه نشدید که جناب… ادامه »