چالش کنشگران اجتماعی شهرستان اوز با مسایل انباشته و لاینحل به قلم دکتر ناصر یادگارفرد
خیلی از موضوعات و مواردی که در اطراف یک جامعه انسانی به وقوع می پیوندد شاید در وهله اول عجیب و غریب به نظر برسد اما وقتی داستان آن اتفاق تکرار می شود از عجیب بودن بیرون می آید و آنقدر عادی می شود که بیشتر شهروندان به آن عادت می کنند و با آن وضع و حالت به زندگی خویش ادامه می دهند، حتی اگر زجر آور باشد به رنج و زحمت آن تن می دهند اما لب از لب نمی گشایند، چرا که با جان و دل پذیرفته اند که این چنین باشد و شاید هم آن را جزیی از سرنوشت خود تلقی می نمایند، اینجاست که چون فاقد قدرت تغییر هستند آن را تقدیر خویش می پندارند و برای بهبود شرایط و حل یا کمک به حل مسایل موجود نه تنها خود حرکتی انجام نمی دهند بلکه واکنش دیگرانی که بار اولیست که آن واقعه را با چشمان خود می بینند و برایشان یک موضوع عجیب و دردآور به حساب می آید را هم تقبیح می نمایند و نتیجه اش این خواهد شد که پس از مدتی همه همرنگ می شوند و به راه بیراهه خود ادامه می دهند تا نهالی به اتفاق از خاکی سر بزند و تبدیل به درختی شود و ثمر دهد و از ثمر آن عده ای فربه گردند و عده ای هم محروم و نحیف ! و چهره زندگی در قالب تلخ دارا و ندار باقی بماند!
اینگونه که به نظر می رسد قضیه صفر و یک شدن، قضیه ایست که انگار همیشه بوده، هست و خواهد ماند، باید عده ای فقط حرف بزنند و دسترنج دیگران را بربایند و عده ی دیگر رنج بکشند و کسی برای آسایش و رفاه آنها نباشد که برنامه ریزی کند!
برنامه ریزی که نباشد، همه انجامنشدن کارها را به گردن دیگری می اندازند و در اینمیان اینکه هم هیچکس مقصر نخواهد بود، هم همه مقصر!. به عبارت دیگر پارادوکس در اینچنین موضوعات در چنین جوامعی همیشه هست و دارای کارکرد دوپهلوی خود می باشد تا عده ای بتوانند به این سبک، زندگی خویش را پیش ببرند و عده ای هم از ناتوانی و ناهشیاری همانجا توقف کنند و با دنیای رنج خود وداع بگویند!
در این میان اما انسان های جستجوگری هم وجود دارند که هیچگاه یک واقعه تلخ را هر چند تکراری،حتی تا بینهایت تکرار را هم عادی نمی بینند و مثل بار اول آن را دردناک و غیر عادی تلقی می نمایند و آن را ناشی از سهل انگاری و ندانمکاری و … می پندارند نه ناشی از عوامل طبیعی و خودکار!
اما دردناک تر آنکه گوش های زمانه ی ما و البته بصورت بسیار ضعیف تر گوش های برخی از مدیران شهر ما این صداها را برنمی تابند و در های ترقی شهر ما همچنان بر پاشنه ی ناترقی آن می چرخد!
طرح های بی هزینه یا بهتر بگویم کم هزینه ای که بسیاری از شهروندان ارایه می دهند اما به آنها وقعی گذاشته نمی شود نشان از طرد مشارکت جوانان و شهروندان در آباد سازی شهرمان توسط برخی از مسئولین و آن هایی که مدعی فرهنگ سازی و فرهنگداری و فرهنگ مداری شهرمان هستند، دارد!
اگر مسئولین به سادگی طرح های مجانی شهروندان خود را انجام می دادند و به گوشه ای از دیدگاه های آن ها توجه می کردند و نظری می انداختند، امروز به مراتب چندین و چند پله از آنچه اکنون در آن قرار گرفته ایم بالاتر بودیم و به جای گفتن از مشکلات و مسایل تکراری، مثلا به جای اینکه هزاران بار گفته شود منابع آب بُستانه را می توان با هزینه ی اندکی جهت آبیاری درختان برای زیبا سازی فضای سبز شهرمان هدایت کرد، امروز می گفتیم به به ! شهرمان چه زیباتر از سال گذشته شده است!، اکنون برویم سراغ درختان تزیینی بیشتری که در فضای سبز تنوع ایجاد کنیم! و بعد از آن پارک های تفریحی بیشتری ایجاد کنیم تا روحِ مرده شهروندان را دوباره از نو احیا کنیم و به آن ها نشاط و شادی ببخشیم!
اما وقتی در منافع شخصی خود غرق می شویم، قهرمان های داستان های خود را فراموش می کنیم، مانند یک مربی که در بازی دو تیم فقط نگاهش به امتیازات دو تیم است و خود را از ارزیابی واقعی بازیکنان دو تیم محروم می کند! و بنابراین در مسابقات آینده نمی تواند برنامه ریزی و مدیریت خوب و موفقیت آمیزی را بر تیمش اعمال کند.
وضعیت فعلی شهرمان را می توان با دانش آموزانی قیاس کرد که از کلاس اول به کلاس دوم ارتقاء پیدا کرده اند اما هنوز جدول ضرب را بلد نیستند و اگر در کلاس دوم هم آن را بخوبی یاد نگیرند در کلاس های بعدی کماکان مسایل بزرگتر که بر پایه ی آنجدول ضرب تنظیم می شود را نمی توانند هضم و حل کنند. دردناک تر و اسف بارتر آنست که با آنکه مسایل شهرمان را لاینحل باقی می گذارند اما همچنان ارتقاء پیدا می کنند و به هیچ عنوانحاضر به جایگزینی خود با نیروهای جوان و نخبه نیستند!
برخی از مسئولان و متعهدین شهر فقط نگاهشان به امتیازاتی است که تیم هر کدامشان باید بگیرد تا به دسته های بالاتر راه پیدا کنند، اگر در شورای شهر باشند باید کاری کنند که به شورای بخش راه یابند، بعد سریع به شورای شهرستان و استان و الی آخر! تا از قافله ارتقاهای فله ای و یک شبه باز نمانند!
مثل اینکه شهر رونق بگیرد و آباد شود به آن ها ربطی ندارد و ارتقای اشخاص و گروه ها مهمترند ؟!
شهر با اسم و رسم مثلا با شهرستان شدن آباد می شود، دفتر که اداره شود، اداره که امور شود! و …
خُب ، در چنین شرایطی چه می توان کرد ؟!
یک نویسنده، یک پژوهشگر و یک کارشناس، از چه بنویسد، از چه بگوید، از تحلیل های تکراری، تکرار کپی نوشته های دیگران که در زمینه مشکلات و مسایل همیشگی به کرات نوشته بودند و در تاریک خانه هایی به نام فرهنگ یا موزه پنهان و به فراموشی سپرده شدند؟!
نوشته هایی که به کرات نوشته شدند و در بایگانی خاطره ها دفن گردیدند و بی مشتری ماندند و دیگر کسی به آن ها وقعی نگذاشت و من بعد هم نخواهد گذاشت و چنین خواهد شد که می بینیم!
بر ای نگارنده این مقاله نیز دیگر جذابیتی وجود ندارد که از تکرار مکررات بنویسد، شاید ننوشتن از مسایل تکراری بهتر باشد، حداقل زخم ها دوباره تازه تر نمی شوند و روحیه ی شهروندان باز هم بیشتر آسیب نمی بیند، از طرفی برای مسئولین همه چیز مثل روز روشن است و نوشتن جز اینکه آرامش آن ها را به هم بزند چه سودی می تواند داشته باشد؟!
در خاتمه باید گفت در حال حاضر برای اوز دیگر چیز جدیدی وجود ندارد، همان نوشتن مشق های نانوشته ی گذشته را اگر انجام بدهند کافیست.
دکتر ناصر یادگارفرد شهریور ماه ۱۳۹۹
لینک کوتاه:
احسنت دوست عزیز جناب آقای دکتر ناصر یادگارفرد/ در یک کلام می توانم بگویم: «جانا سخن از زبان ما می گویی»!
بسیار عااالی 👍چه زیباودلسوزانه مسایل ومشکلات شهرمان را آنالیز کرده اید برادر جان ،خدا کنه گوش شنوایی باشد وبرای آبادانی ورونق شهرمان فقط دلخوش به شهرستان شدن نباشیم وتلاش کنند که همانطور که ما از زحمات خیرین شهرمان که مدارس،بیمارستان،درمانگاه،دانشگاه،خانه بهداشت ،وحتی آسفالت خیابانها شهرمان از همت خیرین بهترینها را در شهرمان داریم ارگانهای دولتی هم دلسوزانه به فکر پیشرفت شهرستان باشند. وفقط امیدشون به خیرین نباشد که شهر را زیبا کنند. ما که در اوز زندگی نمی کنیم دغدغه هایمان برای آبادانی شهرمان اگر بیشتر از شهروندان اوز نباشد که کمتر نیست وبا افتخار هر جا باشیم از شهرمان… ادامه »
با تشکر از دکتر یادگارفرد مطالب مهم وقابل تاملی نوشته اید متاسفانه این مشکلات که شما اشاره کردهاید نه تنها در اوز بلکه در تمام ایران وجود دارند گروههای اجتماعی در اوز به دنبال منافع شخصی وگروهی هستند واغلب با امکانات خیران ونیکو کاران در پی استفاده شخصی وگروهی خودهستند ومساله دیگر هم رعایت ظاهر وسطحی نگری در مسایل شهرستان هم مزید بر علت شده است وادارات ونهادهای در اوز تاسیس میشوند که چارت تشکیلاتی وبودجه دولتی ندارند وتنها یک تابلو هستند مانند شبکه بهداشت ودرمان جهاد کشاورزی اداره پست و….. خلاصه چنانکه چاره ای اندیشیده نشود مشکلات در اینده… ادامه »
متاسفانه دراوز مدیران درزمان بخشداری آنگونه که بایسته است کارنکردند وبیشتردنبال خودنمایی برگزاری جشن باغنشینی وهندوانه زیر بغل همدیگر گذاشتن بوده والا بیمارستان با ۵۰ سال سابقه چرا دکترچ ارتوپد نداشته باشد که امام جمعه اش بایددربیمارستان لار عمل جراحی شود ویا چرا شهرک صنعتی شهر چراغ خاموش حرکت داشته باشد فضای سبز شهر نزدیک بصفر باید باشد
آقای دکتر یادگارفرد نتیجه گیری جنابعالی بنظر من منطقی نیست آنجا که نوشتید برای اوز دیگر چیز جدیدی وجود ندارد بنوعی به استقبال خود باختگی ویا مرگ زودرس است چنین پیامی یعنی امیدبی امید واین نتیجه گیری شما واقعآ خطرناکه!
با سلام خدمت شما استاد گرامی البته می توان از یک نوشته و مقاله نتایج متفاوتی گرفت چنانکه در این جا ۴ نفر نظراتشان بر مبنای واقعیت هایی است که در اوز می گذرد و خود دایما با آن مواجه اند و از جنبه کم کاری در رابطه با مسایل ساختاری اوز ،بر نتیجه این مقاله صحه گذاشته و تایید نموده اند و شما از زاویه دیگری که ((امید)) است آن را نتیجه نامطلوبی ارزیابی کرده اید! نکته با اهمیت این است که به نظر من امید و انگیزه با تبلیغات و شعارهای کاذب ایجاد و اثر گذار نمی شود،… ادامه »
اقای یادگار فرد اوضاع واحوال اجتماعی تمام مملکت همینطور است اوز هم جزیی از این کل هست شهرما که تافته جدا بافته ای نیست نظرات شما خوب است اما خیلی ایده ال گرا هستید ودنبال مدینه فاضله ویک شهر شسته ورفته وبا روابط اجتماعی کامل میباشید فعلا که در ایران وبا این همه مشکلات اقتصادی ومعیشتی امکان ان وجود ندارد اما نا امید نیستیم که کم کم امورات اوز هم به سمت توسعه وپیشرفت سوق پیدا نماید شما هم بذر نا امیدی در نوشته هایتان نکارید موفق باشید
با سلام خدمت شما شهروند گرامی، ایده آل ها و آرمان ها بماند در حال حاضر بحثی از آنها در میان نیست، آنچه گفته می شود مربوط به واقعیات و فرصت های از دست رفته و حداقل هاست! حداقل ها و فرصت هایی که از دست رفت و یا می رود اما کوچکترین اراده و تلاشی برای بکارگرفتن آنها وجود نداردا این را در مقایسه اوز با شهرهای همجوار می توان درک نمود! البته تلاش هایی در زمینه مسایل فرهنگی و بلندمدت اجتماعی وجود دارد اما بصورت گسترده و متنوع که همه ابعاد را در برگیرد شامل نمی شود و… ادامه »
آقای دکتر یادگارفرد جنابعالی از افراد متخصص و نخبه شهرمان هستید که در هر شرایط بویژه این برهه بقلمتان احتیاج است بنابراین از شما انتظار است بوظیفه اجتماعی خودتان ادامه دهید. من وبسیاری از خوانندگان از مطالبتان استفاده زیادی میبرند و اینشاللله بازهم خوانندگان را از مطالب خوبتان بهره مند سازید
با سلام خدمت شهروندان عزیز در مجموع از اینکه شهروندان گرامی گرایش به مطالعه و خواندن مطالب مختلف را دارند تشکر و قدر دانی می نمایم و در اینجا از اینکه فرصت پاسخ به یکایک جستجوگران عزیز برایم مقدور نشد پوزش می طلبم و امیدوارم این ظرفیت و پتانسیل نقد و بررسی که در میان شهروندان وجود دارد راه را برای هدایت امورات مختلف در شهرستان اوز بنحو مطلوبی باز نماید و از فرصت ها و روزنه های کوچکی که برای پیشرفت و بهبود بوجود می آیند با مشارکت همه بخصوص جوانان ،به معنای واقعی بهره مند گردیم. با تشکر