کارکنانی که در سازندگی دانشگاه نقش داشتند
رابعه بهبین، مرجان شرفی، فاطمه بنی زمانی در بازدید از دانشگاه ساعتی را با رییس و کارکنان به گفتگو نشستند.
رابعه بهبین در سال ۱۳۸۶ از زمانی همکاری خود را در دانشگاه آزاد اسلامی اوز آغاز کرد که محل فعالیت در دفتر موقت کتاب خانه ی بانوی عصر اوز در بازارچه ی حافظ بود.
با آماده شدن آموزشگاه مرحوم حاج محمدهادی خضری که با همراهی حاج محمدفاروق خضری فرزند بانی آموزشگاه، کمک حاج عبدالرحیم روستا از نیکوکاران و عضو هیأت امنای دفتر اوز و کامران کمال به عنوان پیمانکار صورت گرفته بود همه فعالیت ها به این مدرسه انتقال یافت.
در سال ۱۳۸۷، مرجان شرفی برای پست حسابداری و فاطمه بنی زمانی دو سال بعد از او برای پست دبیرخانه به کادر دانشگاه اضافه شدند.
هر سه در دورانی که همه دارای کمترین اطلاعات از سیستم دانشگاهی بودند برای ارتقای دانش اداری مالی تلاش زیادی را صرف کردند. اما در زمانی که دانشگاه آزاد اسلامی به مرحله ی تثبیت نزدیک شد هر سه پشت سر هم و به تبعیت از شغل همسر و ازدواج از اوز رفتند و با خروج شان، شوک سنگینی به دانشگاه وارد شد اما همکاران جدید که جانشین آنان شدند با پشتکار و سخت کوشی خلأ را به مرور پر کردند.
کارکنان قدیمی در زمان حضور خود، دانشگاه را خانه ی کاری خود به حساب می آوردند و سهم زیادی در رشد و توسعه ی آن ایفا کردند.
مرجان شرفی در دیداری که از دانشگاه داشت گفت: «وقتی می بینم اولین ایستگاه کاریم به این جایگاه رسیده است، احساس غرور می کنم. در سال ۱۳۸۷، کارم را با دریافت دستمزد سی هزار تومان که به ظاهر پول کمی بود شروع کردم. ما حتی روزهای تعطیل رسمی سرکار می آمدیم و مأموریت که می رفتیم پولی نمی گرفتیم. حتی موقع پذیرایی ها خودمان بیشتر دسرها را درست می کردیم. از همکاری ام با دانشگاه بسیار خرسند بودم به طوری که دلم نمی خواست وقت اداری پایانی داشته باشد.»
رابعه بهبین که اولین کارمند رسمی محسوب می شد دیدگاه مرجان شرفی را تأیید و خودش را با او هم نظر دانست.
وی دیدگاه خود را درباره دانشگاه این گونه بیان کرد: «از اطلاعات اداری بی بهره بودیم ولی با تلاش و کمک همه چیز را آموختیم و دوست داشتم همچنان به کارم ادامه دهم، افسوس که مجبور به سکونت در بندرعباس شدم.
در سال ۸۸، پایگاه خبری پیام دانش راه اندازی شد و من به عنوان کارمند ارشد فنی ناچار بودم آن را به روز رسانی کنم. البته، نه مثل امروز ولی انجام می گرفت. وجود سایت، باعث شد رییس به توصیه من کار با کامپیوتر را فرا گیرد. وی با علاقه آموزش های من و گاهی اوقات مرجان شرفی را با دقت و تمرین زیاد اجرا می کرد و با تلاش حتی فن فتوشاپ را آموخت و تا حدودی کار ما برای به روز رسانی سایت کمتر شد.»
رابعه بهبین، از کارمندان روزهای اول دانشگاه آزاد اوز که از بخش های مختلف دانشگاه دیدن می کرد افزود: «سال های اول تأسیس دانشگاه آزاد در اوز، وقتی می گفتیم در دانشگاه آزاد کار می کنیم بعضی از شهروندان با تعجب می پرسیدند مگر چنین دانشگاهی در اوز وجود دارد؟!.»
وی با ابراز خشنودی از رشد و توسعه این دانشگاه خاطرنشان کرد: «واقعا خوشحالم امروز نام این دانشگاه بین افکار عمومی بسیار زبانزد شده است.»
فاطمه بنی زمانی سومین فردی بود که در سال ۱۳۸۹ در دبیرخانه مشغول به کار شد و مسئولیت به روز رسانی پایگاه خبری را به عهده گرفت و با علاقه انجام می داد.
او می گوید: «در سال ۱۳۸۹ وقتی اولین دستمزدم را در نخستین ماه حضورم به مبلغ ۷۰ هزار تومان دریافت کردم بسیار ذوق زده شدم و با خانواده ام به خاطر گرفتن اولین حقوق جشن گرفتیم. پنجاه هزار تومان آن خرج جشن و خرید پیتزا شد و با باقیمانده پول هدیه ای برای خواهرم خریدم.
این سه نفر که ارتقای دانش اجتماعی خود را مدیون دانشگاه آزاد اسلامی اوز می دانند، پس از دیدار با رئیس، کارکنان و بازدید از بخش های مختلف نخستین ایستگاه شغلی خود، از پیشرفت دانشگاه بسیار ابراز خوشحالی نمودند.
مرجان شرفی در یکی از شماره های فصل نامه «با پیام دانش اوز» خاطرات خود را نوشت و امید بر این است که دو نفر دیگر نیز از وی تأسی کنند.
دانشگاه برای این سه کارمند سابق خود که در اعتلای دانشگاه آزاد اسلامی اوز نقش سازنده ای داشته اند و اینک ساکن بندرعباس و کویت هستند، آرزوی موفقیت می کند.
منبع:شماره ششم فصلنامه با پیام دانش اوز
لینک کوتاه:
اوزیها هرجا هستید موفق باشید ولی متاسفانه همشهریان بسادگی شهر خودرا ترک میکنند و بهانشون این است که بخاطر بیکاری دراوز ناچار بترک هستند شما ۳نفر که مشغول کاری بودید پس دلیل ترک شهر چی بود
😀
ازدانشجویان سابق دانشگاه هستم ازاین کارمندان که همکاری زیادی با ما داشتند تشکر نمایم